نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

نازنین ما سه سال و نیمه شد

1393/11/26 21:24
نویسنده : مامان ریحانه
3,712 بازدید
اشتراک گذاری

 

در پرتو عشق تو بود که جان گرفتم، احساسم زیبا شد و قلبم لبریز از عشق تو 

زیباترین احساس  ، 3 سال و 6 ماه از یکی شدن دلهایمان می گذرد

  آمده ام  بگویم  3 سال و نیمگیت مبااااااااااااااااااااااااااارکجشنجشن
 

          totalgifs.com rosas gif gif 159.gif            

این روزها حس قریبی دارم دستهای کوچکت را وقتی به گرمی میفشارم آرامش میدهد تمام جانم را

این روزها برق چشمهای توست که عاشق کرده مرا آنهم دیوانه وار باورم نیست که 3 سال و نیمه شده ای شاید نمی خواهم باور کنم شاید دوست دارم دخترک کوچک دیروز و پریروز باشی که همیشه دلهره ی گام برداشتنت را داشتم ولی امروز تو گام بر می داری آنهم محکم و استوار ......

باور می کنم جان مادر تو 3 سال و نیمه شده ای پس مبارکت باد این ایام ......

 

و در ادامه

 

آری تو بزرگ شده ای و دنیا ی بزرگی را برای خود به تصویر کشیده ای در دنیای تو سرک کشیدن به دنیای بزرگ ترها مجاز است چه بخواهن و چه نخواهن و این سرک کشیدن ها ماجرا هایی می آفریند که بیان کردنش خالی از لطف نیست و من هم قصد دارم در این روز قشنگ و زیبا باز هم بگویم از آنچه باید از تو بگویم ....

 

از آنجا که گوشی موبایل بیچاره ی ما در این یکی دو سالی که نازنین خانوم قد علم کرده اند یه دل سیر شارژ به خود ندیده اند (یعنی بیچاره همیشه نصف و نیمه شارژ میشه یعنی این وروجک همچین اونو از تو شارژ در میاره که دلم برا خودم میسوزه که هیچ وقت نباید یک گوشی پر و پیمون از شارژ داشته باشم و همیشه همه بهم میگن زنگ زدیم گوشیت خاموش بود  و ما باید برای همه توضیح بدهیم  آنچه اتفاق میفتد را  و حتی در بلند ترین نقطه هم که میگذارم به واسطه بالش و پشتی گوشی باز اسیر دستان نازنین خانوم میشه) حالا این بماند تو تنظیماتش میره تم برام عوض میکنه آهنگش  و عوض میکنه و خیلی چیزهای دیگه که باور کنید من خیلی چیزهاشو بلد نیستم با وجود اینکه چند سال این گوشی و دارم حالا تم و این چیزا رو بی خیال آهنگ زنگشو بگو که هر چی میخوام بگم راجع به همینه

پارسال پوریا این آهنگ 666 سه تا 6 داره پشه نگو پشه نگو نیش داره و .................... گذاشته بود تو گوشی ما که نازنین گوش کنه و ذوق کنه عااااااااااااااااااقا ما بی خیال همه جا که گوشی رفته رو دنده ی هنگ و لجبازی رفته بودیم مطب دکتر نازنین خانوم که براش آزمایش ادرار بنویسه همینطور که لبخندی تحویل آقای دکتر میدادیم دیدم یه دفعه ای گوشی ما شروع به خوندن کرد که آآآآآآآآآآآآآآآآآی 666 سه تا 6 داره و............. حالا ما هر چی می خواستیم قطعش کنیم مگه قطع میشد قیافه ی دکتره اینطوری بود تعجبآرام و قیافه ی من اینطوری عصبانی بالاخره با هر بدبختی بود قطعش کردیم و کلی خجالت زده شدیم پیش آقای دکتر خجالت سریع از مطب زدم بیرون با عصاب داغون  رفتم تاکسی نشستم که برم خونه که دوباره دیدم گوشی شروع کرد به خوندن که آآآآآآآآآآآآآآآآآی 666 سه تا 6 داره و........... وای منو میگی تا حد انفجار داشتم پیش میرفتم مگه قطع میشد هنگ کرده بود حسابی حتی گوشی خاموش هم نمیشد زیر چشمی خنده های ریز مسافرا رو میدیدم و حرص می خوردم که دوباره با بدبختی هر چه تمام تر قطعش کردم تا رسیدم خونه با کلی ناراحتی که چرا این آهنگ و رو گوشی من گذاشتید و برای همیشه این 666 رو از رو گوشیم حذف کردم دوستان همراه شما هم خندیدید نه و اما داشته باشید امسال رو .........

امسال دو طفلم پیشرفت کرده اند و آهنگ امید جهان را گذاشتند رو گوشیم و ما هفته پیش در بانک به انتظار ایستاده بودیم که دیدم شماره ی منزل رو گوشیم افتاد و گوشی شروع کرد به ضرب و آهنگ پرداختنی که نگو ولوم بالا یه دفعه ای تو سکوت حکمفرمای بانک شروع کرد به اینکه امید جهان ( سر پل خواجو یارو وایساده و...........) باورتون نمیشه اگه بگم بازم هنگ کرده بود و قطع نمیشد و منم با عصبانیت خودم لبخندی به دورو وریام تحویل میدادم ومی گفتم امان از دست این دخترم اون این آهنگ رو گذاشته و خلاصه  نصف ترانه رو خوند و با بدبختی قطعش کردم فکر کنیداگه همه رو می خوند چی میشد قه قههقه قهه خداییش ببینید من از دست این وروجک چی میکشم خندونک

 

هنوز غلط غلوط حرف میزنه که من فداش بشم الهههههههههههههی بغلبغل چند روز پیش پو رو آورده اونجا که میکروفن جلوش هست میگه مامان یواش با پو حرف بزن منم یواش گفتم پو سلام گفته نهنه یواشتر منم دوباره با صدایی که از ته چاه در میاد گفتم پو سلام (حالا خودتون تصور کنید) دوباره با عصبانیتعصبانی گفته نهنه یواشتر گفتم چه جوری مامان میخوای لب خونی کنم پو بفهمه گفته اینجوری بعد با چنان فزیادی گفته پو سلام که من گوشامو گرفتم تازه دوزاری کج ما افتاده که خانوم کوچولوی ما به صدای بلند میگه یواش و بعدش کلی خندیدمخندهخنده

یا اینکه توی حمام بوده میگه بذار آب و خاموش کنم هدر میرهخندونک

و یا اینکه دو روز پیش حوصله اش سر رفته بود هی به من گیر میداد بیا بازی کنیم منم دیگه خسته شده بودم گفتم برو با بابایی بازی کن اومده به بابایی میگه میای پوریا پوچک بازی کنیم (حالا منظور همون پر یا پوچه  البته با بیان نازنین خانوم)

و بماند که من بیچاره هم از این غلط غلوط حرف زدنها بی نصیب نمی مونم و سرما و گرمای ما دستخوش این غلط غلوط حرف زدناس  یه روز اومده میگه مامان سردته گفته آره مامان رفته سریع بخاری و کم کرده گفته مامان جونم سردشه بخاری و کم کنم مامان جونم سردش نشه منو میگی گریه( خداوندا به فریاد دلم رس)

چند روز پیش با صدای جیغی از خواب بلند شده گفتم چیه مامانسوال گفته خواب بد دیدم  گفتم چه خوابی سوال گفته : خواب دیدم یه گربه شال سرش کرده اومده منو بوس میکنهتعجب بچم از بس شال دوست داره گربه ها رو هم  تو خواب شال به سر می بینه فکرش بکنید گربه ی شال به سر خندهقه قهه

  کاشف به عمل اومد که داماد خیالی ما جناب آقای پنگوئن است که نازنین خانوم امر میفرمایند دوستش داشته باشم من هم مجبورم این پنگوئن منقار زرد را به عنوان داماد بپذیرم( روحیه بدهید به من دوستان)

تازگی ها به علت اینکه نازنین خانوم نمی ذاشتند موهاشون و با هیچ گیره و کش مویی ببندم و همیشه موهاش میومد تو دهنش آقای همسر امر فرمودن که موهاشو کوتاه کن ادم و عصبی میکنه و ما هم دخملی رو بردیم آرایشگاه و موهاشو کوتاه کردم وقتی اومده خونه جیغ و دادی راه انداخته که نگو و نپرس که چرا خانومه منو کچل کرده من شدم عین داداشی خلاصه کلی دلم براش سوخته بهش نگاه کردم گفتم اگه بذارم موهات بلند بشه میذاری برات ببندم گفته نه که نمیذارم منم دلم دیگه نسوخته سکوت

داشتم اتاقش و جارو میزدم عروسکش و گذاشتم سر جاش گفته آی دزد خانم بچمو دزدیدی فکر کنم تاثیر کارتون شکرستانه اونجا که دزد اسکندر و دزدیده بود خندونک                                      

تعطیلات بهمن ماه رو رفتیم خونه ی مامانم اینا و باز هم به نازنین خانوم ما خیلی خوش گذشته یه شب که رفته بودیم باغ دایی جون حمید به صرف آش و الوییه و همچنین خونه ی خاله جون که نازنین با پسر خاله اش الیاس زیاد میونه ی خوبی نداره و الیاس بنده خدا هر کاری میکنه بازم نازنین نسبت بهش بی تفاوته یه روز نازنین داشته کیک می خورده الیاس اومده میگه به من میدی میگه الیاس نمی خوام بهت بدم اصلا برو باهام قهر باشقهر خنده

یا اینکه خاله جون میگه نازنین دختر من میشی میگه نه که نمیشم من دختر مامانمم بعد رو کرده طرف من و میگه من فقط دختر تو هم عززززززززززززززززیزم بغلبغل

دو هفته پیش هم رفته بودیم خونه ی سلمی جون موقع برگشت به خونه مگه میومده میگفته من می خوام همین جا بمونم من نمی خوام بیام خونه خلاصه ماجرایی داشتیم با این وروجک خسته

حرف و حدیثها از نازنین خانوم زیادتر از این حرفهاست ولی به دلیل نداشتن فرصت کافی و هم به دلیل  قطع شدن  چند ساعتی برق وقت کافی برام نموند و فقط امروز خواستم که بیام و تنها 3 سال و 6 ماهگی جگر گوشمو تبریک بگم الهی که همیشه زنده باشی عزیزکم محبت

 

وقتی رفته بودم کاشون نزدیک باغ داداش و آقا جون که رسیدم دیدم بوی شکوفه های بادوم هوش از سرم برد به درختها که نگاه کردم دیدم غرق شکوفه هستن بله نمیدونم جای خوشحالی یا تاسف که بهار ما یکماه و نیم زودتر اومده خطا که عکسهاش و براتون میذارم

 

دوستان ببخشید امروز خیلی عجله ای نوشتم و فرصت نداشتم عکس بذارم به محض پیدا شدن فرصت عکسهای این چند روز رو میذارم در سایز بزرگ تر

                                                   شکوفه های بادام 22 بهمن 93

 

 

                                                اینم آقا داماد ما خخخخخخخخخخخ

 

 محبت به دامادمان بازم خخخخخخخخخخخخخخ و موهای کوتاه نازنین خانوم

 

 

 

 

نظرات (75)

زری
27 بهمن 93 16:30
عزیزم سه و نیم سالگیت مبارک باشه وقتی میام وبتون منتظریه پست پرازشادی وخندم واسه اون آهنگ امیدجهان و۶۶۶کلی خندیدم به نظرم ازاین بعدریسک نکنیدوگوشیتون روتوحالت silentبزارید موهای خوشگلش هم مبارک باشه ازدست این وروجک چه دامادبامزه ای ایشالاهمیشه شادباشیدگلم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون زری جون نبودی اون موقع که دکتر بهم نگاه می کرد واقعا داشتم از خجالت آب میشدم یه نظر سنجی دامادمون خوشگله خواهر جان مرسی عزیزم از دعای قشنگت
مامان کیانا و صدرا
27 بهمن 93 17:02
سلام بر ریحانه خانم و نازنین جون و آقا دومادمیبینم که باز رفتین تو فاز 666 و امیــــــــد جهانولی خدایی عجب حالی کردن اونایی که آهنگتو شنیدنتازه خوبه اونی که میگه عزیزم مسیج داری جیگرم مسیج داری فدات شم اس مسیج داری گیلاس سرخ مسیج داری و .....برو تا آخر نبوده
مامان ریحانه
پاسخ
آره دیگه مرضیه جون ما اینیم دیگه باور کن این امید جهان اگه ادامه پیدا می کرد کلی اومده بودن وسط برای نی نای نی نای شانس اوردم ولی مرضیه جون اینام کم آبرو ریزی نداشت باید بودی قیافه ی دکتره رو میدیدی
مامان کیانا و صدرا
27 بهمن 93 17:04
و اما نازنین عزیزم سه سال و 6 ماهگیت مبارک باد و امید که سالیانی دراز در کنار مادر و پدر و برادر مهربانت روزگاری شاد و همراه با صحت و سلامت داشته باشی.
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررررررررررررررررسی گلم فدای تو
مامان کیانا و صدرا
27 بهمن 93 17:05
خب وقتی بچه خودش دوماد داره چرا باید با الیاس جان دوست باشه خواهر؟؟؟بی احترامی به جناب پنگوئن نیست؟عایا؟؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
آره خواهر الیاس جان 24 سالش یه وقتایی به من میگه خاله اگه نازنین بزرگ بود من حتما دومادت میشدم الیاس جان دیگه خواهر تازه خواهر جان شغل داماد محترم هم پیداشد معلمه هم شغل پدر خانم محترمش خوب لو دادم شغل همسرمو
مامان کیانا و صدرا
27 بهمن 93 17:06
موهای نازتم نازتر شده عزیزم.تا 7-8 سالگی میتونی موهاشو کوتاه کنی ولی بعد از اون دیگه اجازه بهت نمیده دخملی....مطمئن باش دوست جونم
مامان ریحانه
پاسخ
ای بابا مرضیه جون همین الانش میگم کلی داد و هوار راه انداخته که منو کچل کردی به همه ی فامیل و آشنا زنگ زده گفته مامانم منو کچل کرده همیشه حمام که میرفت وقتی میومد بیرون میگفتم نازنین موهات چه بوی خوبی میدی چه بوی شامپویی الان بچم موهاشو مدل کوپ زدم دیگه نمی تونه موهاشو بو کنه آی کلافه میشه طفلی
مامان کیانا و صدرا
27 بهمن 93 17:07
خب امیدوارم روز و روزگارتون سبز و پر از شکوفه های بهاری باشهو خیلی ناراحت شدم از این جابجایی فصول و خشکی زمینخدایا به فریادمان برس...زمین را کشتیم
مامان ریحانه
پاسخ
آره مرضیه جون در عین زیبایی باید دلمون به حال خودمون بسوزه چه بر سر خودمون آوردیم
مامانی تبسم
27 بهمن 93 18:40
ماه کوچولو 42 ماهگیت مبارک... وای بابت زنگ گوشیت مخصوصا آآآآآآآآآآآآآآآآآی 666 سه تا 6 داره .. کلی خندیدم.. حلال کن.. از دست این وروجکها که آبرو واسه آدم نمیزارند تبلت من از دست دخملی و پسملی داغون شد و الان دیگه روشن نمیشه ای جونم فدای این برعکس حرف زدنت... گرم و سرد یواش و بلند گربه شال به سر که دیگه آخرش بود به به بهت تبریک میگم بابت آقای داماد (پنگوئن) خوشحالم که تعطیلات بهمن به شما و نازنین جون خوش گذشته به به شکوفه های بادوم.... اما خدایی اینکه یک و ماه و نیم بهار زودتر امده جای نگرانیه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله جونم بابت تبریکت خاله جون امیدوارم خنده هیچ موقع از لبای قشنگت محو نشه خدا نکنه خاله جونم میبینی مامانم چی میکشه از دست من وروجک ممنون خاله جون بابت تبریک آقای دوماد خوش تیپمون مرسی از محبتت عزیزم امیدوارم شما هم همیشه خوش باشید شکوفه های بادوم زیباست ولی نه تو وسط زمستون
مامان علی
27 بهمن 93 19:20
نازگلم 3سال و 6 ماهگیت مبارک فدای دخمل مو کوتاه با این شیرین زبونیهاش و دلبریهاش
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررررررررررررررررسی خاله جونم
مامان ندا
27 بهمن 93 22:56
از دست تو دختر ناز و شیرین واااای من عاشق این حرفاتم عززززیزم سه سال و نیمگیت مبارک قشنگم..ایشاا.. همیشه سلامت باشی
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررسی خاله جونم
مامان راحله
27 بهمن 93 23:05
سه سال و نیمه گیت مبارککککککککککککک عزیزمممممم ماجرای بانک و آهنگ خیلی با حال بود
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی راحله جون از محبتت
مامان مهدیه
27 بهمن 93 23:08
خانوم خوشگله سه ونیم سالگیت مبارک.....خیلی خوشگل شدی عروسک انشالا همیشه شاد وسالم باشین
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی خاله جونم
مهتاب مامان اشکان
28 بهمن 93 7:56
عزیز دل خاله سه سال و نیمگیت مبارک باشه. الهی فدای تو دخمل وورجک بشم با اون خواب دیدنت خوب داری سر مامانت بلاهایی میاری که هیچکس تا حالا نتونسته بیاره ریحانه جونم داماد خوشگلت هم مبارکت باشه ، یه هو بی احترامی بهش نکنیا خوشحالم عزیزم که رفتی دیدن مامانتینا و بهتون خوش گذشته دوستون دارم خییییییییییییییلی زیاد و میبوسمتون
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جونم خاله جون فعلا که دیواری کوتاه تر از مامانم پیدا نکردم اوا مهتاب جون یه چیزی میگیابی احترامی خواهر مرررررررررررررررسی عزیزم ومنم شما را دوستون دارم خیلی زیاد فدای روی ماهت مهتاب عزیزم
مامان مهراد
28 بهمن 93 8:24
کلوچه گردویی خوشمزه سه و نیم سالگیت مبارک. موهای کوتاهت هم مبارک. قدم دامادتون هم مبارکه ریحانه جون. کی پاگشاشون کردین. همیشه به ددر ها..... همبشه به مهمونی و گردش.
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله جون خاله جون باید بریم قطب جنوب پاگشا کنیم بیشتر فک و فامیلاش اونجان ممنون خاله مهربون از محبتت
مامان مهراد
28 بهمن 93 8:26
خدایا خودت رحم کن به ما... با دیدن شکوفه ها خشک شدم....... انگاری یخ کردم. خدایا به فریادمون برس.
مامان ریحانه
پاسخ
واقعا مهری جون یعنی اگه خدای ناکرده یه سرما بشه تمام زحمات یکسال بابام اینا هدر میره
مامان عسل 
28 بهمن 93 8:39
سلام خوشگل خانوم ۳سال ونیمه شدی عزیزم مبارک باشه تنت سلامت جیگرطلای خاله..قربون شیرین زبونیات که فقط دخمل مامانی..موهای کوتاه هم خیلی بهت میاد..دومادتون هم بامزه خخخ فداتبشم عزیزم روی ماهتومیبوسم جیگرررررم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خاله جونم بابت همه ی اینا ممنون خاله جون برای خاله ی مهربون و عسل شیرین زبون
مامان آنیسا
28 بهمن 93 8:59
سه سال و نیمه گیت مبارک عزیزم ماشالا هزار ماشالا به این شیطون خانوم من عاشق بچه های شیطونم مثل نازنین جونم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون خاله جون شما به من محبت داری
مامان اعظم
28 بهمن 93 9:36
خدا نکنه عزیزم. آره من خودمم نگران این قضیه شدم. از حالا باید سعی کنم ماهی رو تیکه تیککه کنم تا متوجه نشه و ظاهر کامل ماهی نبینه. چشم خاله جون دعا می کنم که قسمت خاله ی مهربونم هم زیارت امام حسین و امام رضا بشه
مامان ریحانه
پاسخ
سلام اعظم مهربون آره خواهر چون گوشت مخصوصا ماهی برای بچه ها خیلی لازمه همین کاری که میگی خیلی خوبه خواهر ممنون از دعات مهربونم
مامان اعظم
28 بهمن 93 9:37
عزیزم سه نیم سالگیت مبارک باشه نازنین خوشگلم. چقدم ماشالله موهای کوتاه بهت میاد
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررررررررسی خاله اعظم مهربونم
مامان اعظم
28 بهمن 93 9:40
میگم این گوشی ها هم خوب موقعی هنگ می کننا خداییش این آقای دکتر هم حتما از ته دل کلی صفا کرده و خستگی در کرده اما به رو خودش نیوورده شاید هم تو دلش باهاش خونده 666 سه تا....
مامان ریحانه
پاسخ
آره والا همیشه همینطوریه جاهای حساس هنگ میکنه ما هم شانس نداریم خواهر یعنی تو میگی دکتره هم بلد بوده
مامان محمد طاها
28 بهمن 93 10:28
سلام عزیز دلم 3سال و نیمگیت مبارک نازنین جونم عزیزم خدا واسط این دخمل ناز و باهوش و خوش زبون ونگه داره آخی موهای کوتاه چقدر بهش میاد .... راستی داماد خیلیتون مبارک خیلی نازه بوسسسسسسسسسسسس واسه نازنین جون
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خاله جون ممنون خاله ی مهربون مرررررررررررررسی عزیزم از دعای قشنگت و ممنون بابت محبتی که به نازنین دارید خواهر دامادمون و گلچین کردیم واسه ی خاله گل و مهربون و محمد طاهای عزیز
مامان فرخنده
28 بهمن 93 11:20
5/3 سالگيت باشه نازنين زهرا شريرين كلي خنديدم از دست آهنگهاي گوشيت سه تا 666 ديگه ريحانه جونم از داماد شانس نياوردي آخه اين چه دامادي هست نازنين حروم شد چقدر شكوفه ها قشنگ بودند راستي آهنگ وبت هم خيلي قشنگه يه دل سير بايد باهاش غر بدم دانلودش كردم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی فرخنده جونم خواهر برو بخند تا دنیا به روت بخنده آره والا فرخنده جون می بینی تازه بدترش این که یه دونه دخترم باید بره قطب جنوب با جماعت پنگوئنا زندگی کنه لطف داری فرخنده ی مهربونم فدات بشم من
مهتاب مامان اشکان
28 بهمن 93 11:33
مامان ریحانه
پاسخ
همه برای مهتاب گلم
مریم مامان آیدین
28 بهمن 93 11:51
سلام ریحانه جوووونم...خوبی عزیزم اول.....سه سال و نیمگی نازنین جونم مباااارک الهی همیشه تنش سلامت و لبش خندون باشه دوستم و بعد.....دوستم شما به این سن رسیدی تغییراتی تو رفتار نازنین ندیدی؟؟؟راستش من یه چیزایی درباره بحران سه و نیم سالگی شنیدم و دارم تحقیق میکنم به موقعش اطلاعاتم بالا باشه...بعضی بچه ها یهو وابسته و لوس میشن و بعضی لجباز و بهانه گیر و گروهی مستقل و خودرای!!! خوب اولا باید بگم اصلا خدا این نازنین رو بهتون داده مردم رو دلشاد کنه سر 666 مردم از خنده...اصلا تصورش هم همه لپامو گلی کرد که تو مطب دکتر چه حالی داشتی و از اون بدتر تو تاکسی آهنگ امید جهان رو گوش ندادم ولی باید جالب باشه با اون شروعش.....خدا حفظش کنه این شیرین زبون بلبل زبون جیگر رو موهای عروسک خانوم هم مبارک باشه خانومی....خوب کاری کردی...تو این سن که همکاری نمیکنن همون بهتر حداقل کوتاه باشه که اذیت نشن عجب بهاری تو ولایت حکم فرماستخدا کنه سرما نزنه این شکوفه های خوشگل رو و در اخر اولا به داماد محترم سلام برسون و عروس مهربون رو حسابی ببوووووووووس
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مریم جونم مرسی بابت تبریکت مرسی مریم جون از دعای قشنگت خواهر از بحران نگو که دلم خون چون من سعی میکنم بیشتر خاطرات خوب نازنین رو بنویسم زیاد در این مورد توضیح نمیدم وابستگی که خیلی خیلی وقتها هر چی که لازم داره رو میگه فقط باید تو بیاری حتی به همسرم اجازه نمیده حالا یه وقتهایی من حال ندارم باید اجرا بشه با پوریا که اصلا سازگاری نداره به خدا اشکم و در آورده الکی الکی گازش میگیره بهش میگم برا چی داداشو گاز میگیری میگه می خواستم بوسش کنم اشتباهی گاز ش گرفتم حتی چند شبه گریه های عجیب که بابا تو پیش مامان نخواب کلافه کرده ما رو از ساعات خوابش که دیگه خسته شدم خیلی اذیت میشم هر کاری هم کردم بازم درست نمیشه خواهر بعد اطلاعاتی به دست آوردی من و هم در جریان بذار خدا نکنه مریم جون آره والا این 666 رو هر جا میشنوم تنم میلرزه مریم جون من هم از موی کوتاه خوشم میاد البته جاریم همش میگفت بذار بلند شه براش ببندی دیگه کوتاه نکنی هر چی هم میگی بابا نمیذاره براش ببندم باز حرف خودشونه میگن چه طور خونه ی ما که میاد میذاره براش ببندیم میگم خوب با شما رودر بایستی داره به خاطر همینه هیچی نمیگی منم دیدم اختیار نازنین با خودمه گفت بذار کوتاه کنم تا هم راحت تر شستخه بشه و هم همیشه تو صورتش نباشه خدا کنه مریم جون چون واقعا زحمات یکسالشون هدر میره دامادم که نگو چشم بازارو در آوردیم خواهر بوووووووووووووووووووووس برای خاله ی مهربون و آیدین جونم
مامان یسنا
28 بهمن 93 12:35
وای خدای من از دست این وروجکا .... خیلی خندیدم خیلی... 666 به کنار .. اون آآآآآآآآآآآآآآآآآآی اولشو بگوووووووو.... دکتره هنگ نکرد احیاناااااا.... نسخه رو چک کردی ؟ حواسش بود داره چی مینویسه؟؟ و اون امید جهااااان .... من نمیدونم این فسقلیها از کجا یاد میگیرن برن تو تنظیمات و بکل همه چیو عوض کنن... یه بار وای فای گوشیم روشن بود و یسنا هم سرما داشت و کمی لجباز شده بود و حوصله اش سر رفته بود... منم کار داشتم ... گوشیو دادم دستش تا کمی سرگرم بشه... قبلا اتفاق افتاده بود که میرفت داخل تنظیمات و سیستم گوشیو عوض میکرد... یهویی یادم اومد که وای فای روشنه و چون دستم بند بود به همسری گفتم وای فایو خاموش کن نره تو وایبر .... قبل اینکه از جانب همسر جواب تایید بشنوم یسنا فوری میگه خاموش کردم .... منو میگی اینجوری بودم اون لحظه که آخه این فسقلی از کجا میدونه وای فای چیه...حالا خوبه گوشیمو هیچ وقت نمیدم دستش و در مورد وای فای و این جور چیزا یادم نمیاد هیچ وقت در موردش صحبت کرده باشم... خلاصه اون شب آب دستم بود گذاشتم زمینو رفتم گوشیمو چک کنم که ببینم آیا راست میگه یا نه.... با تعجب دیدم بعله واقعا خاموشه... و اما ادامه ماجرا.... اون شب چند بار با گوشی از درو دیوار عکس گرفت و حتی چند بار از من که میگفت مامان نیم رخ شو... مامان روتو اینور کن ... عکس گرفت. یک ساعتی گذشت ... دیدم صدای پیام وایبری اومد ... بازش کردم دیدم بعله خانوم 10_12 تا عکس و شکلک فرستاده به یه گروووووه.... وچه عکس و شکلکهایی بود... همش گلچین شده بود.... حالا خوب بود به گروه دوستان فرستاد وگرنه باید وایبرمو کلا حذف میکردم و دیگه هم سراغش نمیرفتم.. همیشه بخندی خواهر غم تو دلت جایی نداشته باشه گلم ای گل گفتی اون آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی اولش خیلی آبرو بر بود میگم امید جهانم که حتما آهنگاشو گوش کردی اونم دست کمی از آآآآآآآآآآآآآآآی نداره تازه اونم با ولوم بالا خواهر آره والا منم نمی دونم تو این سن و سال این چیزا رو از کجا یاد می گیرن باور کن از بلوتوث گرفته تا وایبر و همه این چیزا مثل آب خورردنه براشون تبلت پوریا دستم بود رفته بودم تو یکی از برنامه هاش دیدم بلد نیستم گذاشتم زمین نازنین پرسید چی و میخوای مامانی گفتم می خواستم برم اینجا ولش کن بذار داداش بیاد ازش می پرسم چه جوریه یعنی باورت نمیشه تو چشم بهم زدنی اون برنامه رو آورد گفت مامانی اینجوری دیگه یعنی من اونقدر این وروجک و چلوندم که حد و حساب نداشت آره خواهر بچه هم بچه های این دوره و زمونه چش به ما بوووووووووووووووووووس واسه یسنا جونو مامان مهربونش
مامان یسنا
28 بهمن 93 12:50
من نمیدونم کی این پو رو اختراع کرده ما هم تو خونه همش صحبت از پوئه... مامان پو گشنش نشد؟ ...پو فکر کنم گشنشه.... به پو باید غذا بدم تا خندون بشه.... ( اینا موقعیه که موبایل و تبلت میخواد ) شبا هم که باید قصه پو رو براش تعریف کنیم ببوس شیرین عسل شیرین زبونو جای من.... 3/5 سالگیت هم مبارک باشه قشنگم... ایشالا 120 سال که نه هزار ساله بشی. و سالم و شاد و خوش و خرم زیر سایه پدر و مادرت زندگی کنی
مامان ریحانه
پاسخ
نمی دونم که هر که بود خدا ازش نگذره چون یبار منو تا مرز سکته پیش برد خواهر یبار تو خونه تنها بودم که جناب پو گرسنه شده بود چنان صدای عجیبی از خودش در آورد که زهره ترک شدم آخه گشنشم که میشه مثل آدمیزاد که نیست شیون میکشه حالا خواهر قصشو چه جوری میگی خدا رحم کنه به من فعلا ازم قصشو نخواسته مرسی عزیزم بابت تبریکت و دعای قشنگت ببوووووووووووووس یسنای شیرین عسلمو
مامان یسنا
28 بهمن 93 12:54
راستی داماد به این خوشتیپی.... کجا میتونی پیدا کنی بووووووووووووووووووووووووووووس از راه دور
مامان ریحانه
پاسخ
خوشتیپه نه !!!!!!! خواهر تو جماعت پنگوئنا پیداش کردیم دیدیم دختره خوشش اومده ما هم که جز خوشبختیشون چیزی نمی خوایم گفتیم مبااااااااااااااارکه
مامان ِ یسنا
28 بهمن 93 13:04
پوریا پوچک... تا یادم نرفته موهای نازنین جون مبارک باشه.... منتظر عکسای جدید هستیم
مامان ریحانه
پاسخ
البته روی چ علامت ساکن بذارو و بخون مرررررررررررررسی عزیزم حتما
مامانی و بابایی دخمل طلا
28 بهمن 93 14:56
سه و نیم سالگیت مبارک شیرین زبونم موهای قشنگتم مبارک نازدخترم پست خیلی جالبی بود همیشه شاد و تندرست باشید انشاالله
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی عزیزم از لطفت ممنون عزیزم از دعای قشنگت ببوووووووووووووووووووووسید حلما طلای قشنگ را
مامانی(برای دخترم زهرا)
28 بهمن 93 15:12
2سال و نیمگیت مبارک نازنین شیرین زبون ...چه داماد خوش تیپیمیگم ظاهرا این گوشیه با نازنین جون دستش تو ی کاسست میتونی بجای نازنین گوشیه رو تنبیه کنی به هر حال انجمن حمایت از گوشیها نداریم ولی حمایت از کودکان چرا میتونی انتخاب کنی دیگهمنم با زهرا سر موهاش مکافات دارم هیچ وقت نمیذاره به هیچ طریقی بسته بشه و من که آرزومه موهای دخترم تا کمرش بیاد هی قیچی دستمه شخصا اقدام به کوتاهی مو میکنم
مامان ریحانه
پاسخ
خواهر خدا خیرت بده رفتم بگم سه سال و نیم دیدم خودت زحمتشو کشیدی ممنون عزیزم بابت تبریکت داماد نگو بلا بگو یه پنگوئن منقار زرد قشنگ خواهر نصیب ما هم از داماد این بود دیگه باور کن گوشی من اولین گوشی لمسی تو فامیل بود ابهتی داشت خواهر که باید بودی و میدیدی الان از بس اسیر دستای این نازنین خانوم شده دیگه خاکش به سر شده جالب که گوشیمم سه سال و نیمه شده خواهر پس به افتخارش وای که من چقدر عصابم خرد بود از دست نازنین هیچ رقمه نمیذاشت موهاشو ببندم حسرت به دل موندم خواهر
مامانی(برای دخترم زهرا)
28 بهمن 93 15:14
منظورم 3سال و نیم بود واقعا اینروزا دارم از هوش و حواسم نا امید میشم خواهر تازه جالب اینجاست پیامم رو قبل از ارسال خوندم و بازم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم عززززززززززززززززززززیزم این حرفها چیه برای همه پیش میاد مهم نیست واسه زهرا و مامانی مهربونش
مامان زهرا
28 بهمن 93 15:44
سلام ریحانه جون.خوبی عزیزم .چه روزایی داشتی دوستم از دست این بچه‌ها نمیدونیم چکار کنیم خانمی من 8سال یه گوشی داشتم تا قبل از بدنیا اومدن سام آخ نگفته بود بعد پیش خودمون گفتیم دیگه گوشیم قدیمی شده باید یه دونه نو بخریم .محمد سام که بدنیا اومد گوشی خریدم 6ماهه بود که آقا اب دهنشو ریخت روش سوخت یه دونه دیگه خریدم دوباره اونم سوزوند تا اینکه اینی که الان دارم خریدم وخیلی بهش نمیدم .ولی گوشی باباش دایم دستشه .الان گوشی همسری مثل گوشی شما شده هنگ میکنه .بعد اعصاب همسری داغون میشه گوشیو پرت میکنه زمین .وپسر طوطی منم یاد گرفته تا گوشی میاد دستش پرت میکنه زمین ..باز خوبه دکتره اهل دل بوده چیزی نگفته . بازم خدا خیرت بده عزیزم تو بانک مردمو به وجد اوردی
مامان ریحانه
پاسخ
سلام زهرا جونم خواهر نبودی ببینی که من چقدر خجالت کشیدم حالا دکتره تنها بود تاکسی و چی میگی لمسه گوشیه کار نمی کرد خلاصه آبرویی از ما رفت خواهر مردم که فکر نمی کنن چی شد فکر میکنن من برا دل خودم 666 گذاشتم باور کن زهرا جون این گوشیها شده یه معضل حالا کاش به گوشی خودم ور بره دست از سر تبلت پوریا هم بر نمی داره یه وقتایی دو پایی میره روش صدای پوریا میره تا آسمون هفتم خواهر موندم چیکار کنم از دست این وروجک حالا خوبه گوشی همسر من از این نوکیا ساده ها هست کار به کار اون نداره که اگه داشت همسر محترم بنده هم کاری رو که همسر محترم شما میکنه می کرد آره خدا رحم کرد دکتره از این بد اخلاقا نبود اگه بود که میگفت خانوم قباحت دارههههههههههه
مامان زهرا
28 بهمن 93 15:52
ببخشید خانمی انشا نوشتم. نمیدونم چرا وقتی میام اینجا دوست دارم حرف بزنم. سه سال ونیم شدن نازنین مبارک. شکوفه‌های بادوم دیدم .خیلی بده بجای اینکه برف بارون بیاد درختا شکوفه کردن .خدا به دادمون برسه
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش میکنم زهرا جووووووووون خونه خونه ی خودته ممنونم عزیزم بابت تبریکت آره به خدا حالا ببین ما بنده ها چه کردیم که حال و روزمون اینه
مامان کیانا و صدرا
28 بهمن 93 19:41
سلام بر ریحانه جونمعزیزم خوشحالم که فعلا موردی نیست و امیدوارم کاملا مشکل برطرف شود و همواره سلامت و شاداب و تندرست و به دور از استرس باشید
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم مرضیه جوووووووووووووووووووونم فدای مهربونیت بشم خواهر که اینقدر به فکرم هستی
مامان کیانا و صدرا
28 بهمن 93 19:41
فدای عکس کوچولوی نازنین جونم
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه عززززززززززززززززیزم
مامان مبینا
28 بهمن 93 19:49
3سال و6ماهگی نازنینم مبااااااااااااااااااااارک ایشالله جشن 100سالگیش وااااااااااااااااای ک مردم از خنده دست این کارای بامزه شیطون بلا ایشالله خدا نگه دارش باشه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررسی عزیزم و ممنون از دعای پر مهر ومحبتت خدا نکنه عزیزم انشالله همیشه لبت خندون باشه خواهر گلم
مامان مبینا
28 بهمن 93 19:52
ریحانه جان من عاااااااااااااااااااشق عوضی حرف زدن بچهام اقای دامادتون هم خیلی بامزه بودش ریحانه خانم با این وضعیت همیشه گوشی رو ویبره بذارین واااااااااااااای ک از 666چقد خندیم خواهری ایشالله همیشه دلت شاد باشه ک خنده روی لبان ما میاری از دور میبوسمتون
مامان ریحانه
پاسخ
منم همینطور دل ضعفه میگیرم وقتی علط غلوط حرف میزنن اصلا انقدر با خودم تکرار می کنم که یادم نره دنیایی دارن این بچه ها قابلت و نداره خواهر البته به عنوان اسباب بازی برای مبینا جون خواهر می بینی چه دامادی دارم تازه اضافه وزن هم داره آره خواهر بدبختی رو ویبره هم که میذارم همسرم زنگ میزنه متوجه نمیشم ممنونم خواهر از دعای قشنگت
سما مامان مرسانا و ارشيا
28 بهمن 93 20:09
سلام ريحانه جونم 3سال و نيمگى نازنين جون رو تبريك ميگم به به تو عكس اولى چه نازه الهى قربون نازنين خودم بشم اين وروجكا چقد زود بزرگ ميشنكاش همين نى نى ميموندن ريحانه جون ببخش نتونستم پستت رو تا اخر بخونم اگه وقت كردم حتما ميخونم از طرف من نازنين جوووووووووووووووووووووونم رو ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
سلام سما خانوم گل مرسی عزیزم بابت تبریکت آره والا سما جون خودم هم که نگاه به عکساش میکنم دلم ضعف میره چه زود بزرگ میشن این وروجکا
سما مامان مرسانا و ارشيا
28 بهمن 93 20:18
آقا داماد ريحانه جون روخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مامان ریحانه
پاسخ
میبینی سما جون شطرنجی کنید منو لطفا یه دونه دخترم حیف شد تازه آقا اضافه وزن هم داره
سما مامان مرسانا و ارشيا
28 بهمن 93 20:20
نازنين جونم بخدا مامانتو قشنگ ضايع ميكنى
مامان ریحانه
پاسخ
خواهر جون ضایع چه ضایعی به قول پوریا گفتنی در حد لالیگا
سما مامان مرسانا و ارشيا
28 بهمن 93 20:23
عزيزم مطلب گزاشتم بيا ببين چى شده
مامان ریحانه
پاسخ
اومدم خانومی
✓ مامان زهراღ
28 بهمن 93 23:46
نازنین جون سه سال نیمه شدنت مبارک باشه خاله دم خاطراتت گرم ریحانه جون که همیشه نصف شبی دلم شاد میکنه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خاله ی مهربونم بابت تبریکت از محبتی که به من داری بینهایت ممنونم عزیزم انشالله همیشه لبت خندون باشه خانومی ببوووووووووووووووووووووس روی ماه زهرا جونم رو
✓ مامان زهراღ
28 بهمن 93 23:48
آخیییییییییییییی الهیی راستی چه داماد آقایی دارین امان از دست این بچه ها
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم دنیا رو بگردی همچین دومادی گیرت نمیاد خواهر
عمه فروغ
29 بهمن 93 0:01
سلام ریحانه جونم خوب هستید؟ 3 و نیم سالگی نازنین گلم مبارک ان شاا.. همیشه زنده و پاینده باشه ای جوووووووووووونم هزار ماشاا.. به دخترک شیرین زبون و دوست داشتنی آهنگ زنگ خور خیلی باحال بود و باحال تر این که هر دو بار گوشی هنگ کرده خوشحالم که سفر بهتون خوش گذشته ان شاا.. همیشه در کنار عزیزانتون شاد و خوش باشید
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیز دلم مرسی بابت تبریک و دعای قشنگت خوشحالم که خوشت اومده فروغ جونم و از آرزوی قشنگت یه دنیا ممنون
مامان نیلوفر
29 بهمن 93 8:53
سه سال و نیمه شدنت مبارک عزیزم خدا این دختر بلا را حفظ کنه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی خاله جونم
مامان روژینا
29 بهمن 93 9:46
الهی فدات بشم جوجه شیرین زبونمخیلی باحال بود جریان زنگ موبایل ریحانه جونمکلی خندیدم از دست تو 3.5 سالگیت مبارک عشق کوچولوی من خدا دخملی و دامادت رو برات حفظ کنه عسیسم
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون خدا کنه همیشه لبت خندون باشه عزززززززززززززیزم ممنون خاله جون برای تبریک و مرسی برای دعای که به حق دومادمون کردی واسه خاله ی مهربون و روژینا جونم
مامان بهی
29 بهمن 93 11:02
سه و نيم سالگيت مبارك عزيزم چه داماد خوشتيپي داري عزيزم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیزم بابت تبریک داماد خوش تیپمونم ممنون
مامان علی
29 بهمن 93 17:31
سلام خانومی کامنت اولیم نیست که؟؟؟ اومدم ببینم چی جوابیدی دیدم نیست! خوب دوباره مینویسم اول ازهمه 3ونیم سالگیش وتبریک میگم الهی عروسی نوه نبیرت وببینی عزیزدل قربونش بشم ماشالله چه نمکی داره حرفها واداهاش اون قضیه آهنگ موبایل ومامان من با اجی 17سالم داره!!! می ه صدای زنگش وخروس و مرغ وارو الو من جو جوام و...میزاره!!!اصلا یک وضعی!!!حالا این که بچست چقدر قشنگ حرف میزنه این وروجک،ایشالله سلامت وشاد ان باشه هر لحظه عمرش و ریحانه جان پست قشنگ انرژیکی بود،موهای قیچی خوردش مبارک باشه،والبته داماد خوشتیپتون!!!خخخخخ میبوسمتون
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزززززززززززیزم قربون محبتت خانومی زحمت کشیده بودی دوستم حالا نمی دونم برا چی کامنتت به دستم نرسیده پس خوشحالم که من تنها دچار این بحران نیستم مررررررررررسی عزیزم از لطفی که به وروجک ما داری ممنون بابت تبریک تولد و کوتاهی موهاش دامادمون وکه دیگه نگو تبریک پشت سر تبریک که از اقصی نقاط ایران به ما گفته میشه ببین خواهر ترکوندیم با این دامادمان روی ماه خودت و علی جونم و می بوسم
الهه مامان مبین
29 بهمن 93 19:42
سلام به روی ماهت دوست جونی خودم آخه من قربون این دخمل سه سال و نیمم بشم من مبارکت باشه عزیز دلم همیشه شاد و سلامت باش گل من
مامان ریحانه
پاسخ
سلام الهه جوووووووووونم خوبی عزیزم فدای محبتت عزیزم و ممنون از تبریک و دعای قشنگت
الهه مامان مبین
29 بهمن 93 19:45
ای خدا از دستت کلی خندیدم امیدوارم همیشه شاد باشی عزیز دلم امان از دست این وروجک ها قربون همتون بشم من واقعا بچه ها از ما بهتر به گوشی و لب تاپ وارد هستند . خدا نگه دارتون باشه گلای من ای جونم چه دوماد نازی منم وقتی بچه بودم عاشق پنگوئن واقعی بودم بابام میگه که هی گیر میدادم برو برام پنگوئن واقعی بخر بیار فکرش رو بکن پنگوئن توی خونه .... خخخخخخخ
مامان ریحانه
پاسخ
امیدوارم همیشه شاد باشی الهه ی عزیزم حالا خوبه هنوز وروجکن و این حال و روزمونه پس فردا بزرگ بشن چی میشه خداییش دوماد به این نازی دیده بودی به دوستانم گفتم مشکل یه کم اضافه وزنشه که اونم درست میشه خوشتیپیشو بچسب که حرف نداره حالا خوبه الهه جون نازنین قبول کرده همین باشه اگه یه وقت هوس پنگوئن واقعی بکنه کی میتونه بره قطب جنوب خواهر انشالله همیشه دلت خوش باش گلم در کنار پسر گلت آقا مبین ناز نازی
الهه مامان مبین
29 بهمن 93 19:46
راستی چه شکوفه های نازی چقدر خوشحالم که دوباره بهار میاد بووووووووووووووووووووووووووووووووووس یه دنیا منتظر عکسای خوشگلتون هستم
مامان ریحانه
پاسخ
الهه جون خیلی قشنگن عکسهاشو با تبلت پوریا گرفتم نمی دونم چی شد تو کامپیوتر باز نشد اگر نه عکسهای خیلی نازی از شکوفه ها گرفتم بوی عطرشو نو که نگو هوش از سر آدم میبره اماا لهه جون از این ناراحتم که هنوز یک ماه به بهار مونده درختها غرق شکوفه شده اگه خدایی نکرده سرما بشه چی میشه می بوسم روی ماهتو عزززززززززززززززززیزم
مونا
30 بهمن 93 0:24
سلام ریحانه خانم عزیزممممم اول اینکه ممنونم که همیشه لطف داری و بهم سرمیزنی. بعداینکه سه سال و نیمه شدن خانم ناز مبااااارکه.... چه طنززیبایی در نوشته هات داری...لبخند رو روی من مینشونی...! دستکاری گوشی هم که کار هرروزه این بچه هاست!!ولی هنگ کردن گوشیت در نوع خود بی نظیره! دلتون شاد و روزگارتون خندان باد
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مونا جونم خواهش میکنم عزیزم ممنونم بابت تبریک شما به من لطف داری عززززززززززززیزم اصلا شما بگو این گوشیها نبود بچه ها چکار میکردن فدات باشم و یه دنیا ممنون از دعای قشنگت
الهام مامان علیرضا
30 بهمن 93 0:32
سلام ریحانه جون سه و نیم سالگس نازنین عزیزم و تبریک میگم و هدیۀ من به نازنین خانم یک عدد بوسۀ جانانه است که شما باید لطف کنید و زحمتش رو بکشید مشخصه نازنین جون در زمینۀ گوشی بازی حسابی حرفه ای شده علیرضا هم با این که به گوشی من دسترسی نداره ولی همیشه با گوشی باباش کنسرت های ابی رو گوش میده و تازه میگه من آقای ابی هستم و باهاش شعر اجرا می کنه عجب شیــــــــشی بوده خواهر ول کن نبوده به هیچ عنوان از این تناقض ها علیرضا هم داره ولی مثل بلند و یواش نیست برای مزه هاست چه خواب زیبایی دیده لابد کلی هم حال کرده دلتونم بخواد ریحانه جون داماد به این تکی! آش و الویه نوش جون دختر نازمون الهی شکوفه های بهمن ماه رو واقعا امسال جای زمستون با بهار عوض شده از دیدنِ دامادتون بسی خوشحالم ریحاننه جون الهی که همیشه شاد و خرم باشی نازنین خاله
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم الهام عزیز بابت تبریک بابا خواهر تبحر چیه یه پا مهندسن برا خودشون من موندم دیگه می خوان تو آینده به این بچه ها چی درس بدن سه تا شیش که هر جا میشنوم بدنم میلرزه از بس آبرو بر بود از تناقض گویی که دیگه خواهر نگو که بدجور گیج میکنه منو همه خواب میبینن بچه ی ما هم خواب میبینه گربه ی شال به سر الهام جون ما هم قبولش داریم پسر به این خوبی سر به زیری اهل هیچی نیست باور کن صبح تا شب یه جا باشه از جاش تکون هم نمی خوره دست بزن هم که نداره دیگه باید خیلی قدر نشناس باشیم همچین دومادی گیرمون اومده خواهر شکوفه ها تو فصل زمستون دل آدم و به درد میاره مرسی خواهر جان بابت تبریک دومادمون و یه دنیا ممنون بابت دعای قشنگت
مامان دیانا
30 بهمن 93 8:05
وای که تو اون عکس اول پست نازنین جون خوشگلتر از شکوفه های بادوم بوده خوشگل خاله!سه سال و نیمگیت مبارک از دست شما کوچولوها که انقدر عاشق آهنگ و نای نای هستید.هر چه فالش تر واسه شما ها مقبول تر دیانای ما که اذان میشنوه سینه میزنه ولی همون لحظه اگه آهنگ شاد بشنوه نای نای میکنهدر حالیکه کار شب و روز من تو نه ماه بارداری قران خوندن و شنیدن قران بود در ضمن دختر گلمون از آقای دوماد هر چی بگی سر تره
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررررررسی خاله ی مهربون شما خیلی به ما لطف داری و مرسی بابت تبریک خاله جونم نی نای نی نای که خوراکشونه غذا نخورن فقط برقصن دیدی عزیزم یه دونه دخترم حیف شد اما پسر پسر خوبیه خواهر حالا زشتیش به چشم نمیاد برای خاله ی مهربون و دیانای عزیزم
مــامـــان نســا
30 بهمن 93 9:56
نازنین جون 3سال و6 ماهگیت مبارک
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررسی خاله جونم
مامان هستیا
30 بهمن 93 10:51
سلام گلم سه و نیم سالگیت مبارک باشه عزیزم.موهات هم مبارکت باشه عسلم خیلی خیلی بهت میادگلم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررسی خاله ی عزیز و مهربون یه دنیا ممنون بابت تبریک و همچنین برای موهام دوست دارم خاله جونم
کیان
30 بهمن 93 12:37
نازنین خانوم سه ماهو نیمگیت مبارک خدا کنه موج سرمایی که تو راه شکوفه های بادوماتونو نزنه. خیلی شکوفه هاش قشنگ بود.خیلی
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی خاله جونم خدا کنه سرما نزنه این شکوفه های قشنگ رو برای کیان خوشگل و مامان مهربونش
مامان راحله
30 بهمن 93 15:15
________________¶¶¶¶¶_________¶¶¶¶¶ _______________¶4_4_4¶¶_____¶¶4_4_4¶ ______________¶4_4_4_4_¶___¶_4_4_4_4¶ ______________¶_4_4_4_4_¶_¶_4_4_4_4_¶ _______¶¶¶¶___¶4_4_4_4_4_¶_4_4_4_4_4¶____¶¶¶ _____¶¶4_4¶¶¶__¶4_4_4_4_4_4_4_4_4_4¶__¶¶¶4_4¶¶ _____¶4_4_4_4¶¶4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4¶¶4_4_4_4_¶ _____¶_4_4_4__4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4__4_4_4_¶ ______¶_4_4_44_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_44_4_4_¶¶ _______¶¶4_4__4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4__4_4_¶ _________¶¶_44_4_4_4_4¶¶¶¶¶¶¶4_4_4_4_44_4¶¶ _____¶¶¶¶4_4__4_4_4_¶¶0000000¶¶_4_4_4__4¶ _¶¶¶¶_4_4_4_44_4_4_¶00000000000¶_4_4_44_4¶¶¶¶¶ ¶4_4_4_4_4_4__4_4_¶0000000000000¶_4_4__4_4_4_4¶¶¶ ¶_4_4_4_4_4_44_4_4¶0000000000000¶4_4_44_4_4_4_4_4¶ _¶¶4_4_4_4_4__4_4_¶0000000000000¶_4_4__4_4_4_4_4_¶ ___¶¶¶¶¶¶_4_44_4_4_¶00000000000¶_4_4_44_4_4_4_4¶¶ _________¶_4__4_4_4_¶¶0000000¶¶_4_4_4__4_¶¶¶¶¶¶ ________¶_4_44_4_4_4_4¶¶¶¶¶¶¶4_4_4_4_44_¶ ______¶¶_4_4__4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4__4_¶¶ _____¶4_4_4_44_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_44_4_4¶ ____¶4_4_4_4__4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4__4_4_4¶ ____¶_4_4_4_¶4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_44_4_4_¶ ____¶4_4_4_¶__4_4_4_4_4_4_4_4_4_4_4¶¶¶_4_4_4¶ _____¶¶¶¶¶¶__4_4_4_4_4_4¶4_4_4_4_4_¶__¶¶¶¶¶¶ ______________4_4_4_4_4¶$¶4_4_4_4_4¶ _____________¶_4_4_4_4¶$$$¶4_4_4_4_¶ _____________¶4_4_4_¶¶_$$$_¶¶_4_4_¶ ______________¶¶¶¶¶¶___$$$___¶¶¶¶¶ _______________________$$$ _______________________$$$ _______________________$$$ _______________________$$$ _¶¶¶¶¶_________________$$$________________¶¶¶¶¶¶ ¶77777¶¶¶¶_____________$$$_____________¶¶¶777777¶ ¶777777777¶¶___________$$$___________¶¶777777777¶ ¶77777777777¶¶_________$$$_________¶¶77777777777¶ _¶777777777777¶¶_______$$$_______¶¶77777777777¶¶ __¶¶777777777777¶¶_____$$$_____¶¶777777777777¶ ____¶7777777777777¶¶___$$$___¶¶7777777777777¶ _____¶¶7777777777777¶__$$$_¶¶7777777777777¶¶ _______¶¶777777777777¶¶$$$¶7777777777777¶¶ _________¶¶¶7777777777¶¶¶¶¶777777777777¶ ____________¶7777777777777777777777777¶ _____________¶¶¶777777777777777777¶¶¶¶ ________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
♥ نیکتا ♥
30 بهمن 93 15:30
_______@@@________@@_____@@@@@@@ ________@@___________@@__@@@______@@ ________@@____________@@@__________@@ __________@@________________________@@ ____@@@@@@___وبلاگتون خيلي قشنگه______@@ __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@ __@@____________منتظر حضور گرمتون_______@@ _@@____________@@@@@@@@@@_____@@ _@@____________ هستــــــــم ___@@@ _@@@___________@@@@@@@______@@ __@@@@__________@@@@__________@@ ____@@@@@@_______________________@@ _________@@_________________________@@ ________@@___________@@___________@@ ________@@@________@@@@@@@@@@@ _________@@@_____@@@_@@@@@@@ __________@@@@@@@ ___________@@@@@_@ ____________________@ ____________________@ _____________________@ ______________________@ ______________________@____@@@ ______________@@@@__@__@_____@ _____________@_______@@@___@@ ________________@@@____@__@@ _______________________@ ______________________@ اینم یک گل تقدیم به نازنین عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررسی عزیزم چشم حتما
مامان مبینا
30 بهمن 93 21:25
ریحانه خانم ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام خوبین؟خوشین؟عسلچه خاله خوبه؟ از دور میبوسمتون عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خانم گل مرررررررررررررسی عزیزم ما خوبیم شما خوبید مبینا جونم خوبه ممنونم عزیزم از لطفت منم می بوسمتون
اعظم
1 اسفند 93 0:35
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____)
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم مهربوووووووووووووووونم
مامان کیانا و صدرا
1 اسفند 93 7:11
سلام آبجی جونم.صبح زیبای جمعه ی اولین روز آخرین ماه سال براتون بهترین باشه و تک
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررسی مرضیه جونم یه آن دلم گرفت یعنی یه ماه از سال بیشتر نمونده به هر حال برای شما هم بهترین باشه این روز می بوسمت از راه دور
مامان الى
1 اسفند 93 11:14
سلام ريحانه جون خيلى دختر نازى داريد خدا حفظش كنه ممنون ميشم پيش ما هم بيايد و نظر بزار بد با افتخار لينك شديد
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خانومی مرسی از لطفتون چشم حتما
♥ایدا♥
1 اسفند 93 12:48
سلام ممنون بابت حظور گرمتون
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم
مامان نازیلا
2 اسفند 93 13:17
نازنین جون سه و نیم سالگیت مبارک باشه ریحانه عزیزم وقتی میام وبت می دونم یه پست پر از خنده نوشتی آهنگ امیدجهان و۶۶۶خیلی خندیدم موهای کوتاه هم خیلی ببه دختر گلمون می یاد ایشالاهمیشه شادباشیدریحانه جون
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررسی خاله جونم عزیزم امیدوارم همیشه لبخند رو لبت باشه ممنون از دعای قشنگت نازیلا جونم واسه رادین جونم و مامان مهربونش
مامانی
2 اسفند 93 14:36
3.5سالگیت مباررررررررررررررررررررررک خاله جون
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررسی خاله جونم
مينا مامان اميرعلي
2 اسفند 93 16:05
عزيزم 3 سال و نيمگيت مبارك ماشالله خيلي خانوم شدي و دوست داشتني
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خاله جونم
مينا مامان اميرعلي
2 اسفند 93 16:16
اين دختر شيرين زبون و البته شيرين ادات كشته منو.... الهي بميرم واست با اين داماد خوشگلي كه داري
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون خیلی نوبره نه
مينا مامان اميرعلي
2 اسفند 93 16:17
فكر كن آدم چه حالي ميشه گوشيش تو جمع همچين آهنگهايي رو پخش كنه
مامان ریحانه
پاسخ
هیچی خواهر دیگه می خوای چه حالی بشه عرق شرم از سر و روش روون میشه
مامان کیانا و صدرا
3 اسفند 93 9:49
سلام و صبحت بخیر عزیزم....چه خبرا؟بچه ها جون خوبن؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم خوبم خونه رو ریختم بهم گیج میزنم باور کن دیگه حس و حال ندارم نمی دونم چرا اینجوریم کلافه شدم انقدرم ظرف و کاسه ی الکی داری که باید همه رو تمییز کنی یه جا هم جا بدی لجم گرفته از خونه تکونی می بوسمت عزیزم
مامان کیانا و صدرا
3 اسفند 93 19:04
خب نمیخواد دقیق خونه بتکونی خواهر!!!!الکی بتکونشظرف و ظروف اضافه و اونایی رو که دوست نداری رد کن بره دست یه نفر که بهشون احتیاج داره با لباساتونم(اضافیها) همین کارو بکنید باور کن خیلی خوبه
مامان ریحانه
پاسخ
دلم نمیاد الکی بتکونم بایدهمه ی سوراخ سمبه ها را بریزم بیرون فکرشو که می کنم می خوام سرمو بزنم به دیوار الهی که من فدات بشم خواهر یه چیز میگیا نه که ما کاشونیها هم مثل اصفهانیا جهاز زیاد داریم مادرمون هر چی دم دستش بوده ریخته بار کامیون و کرده جهاز ما حالا خواهر از مادرمونم که در پست خاطره ی مامان ریحانه با خبری کافیه یه این وسیله ها رد شه بره مگه ول کن منه حالا برای اینکه بدونی چرا اینطور میگم بخون این روایت رو که چند سال پیش دو سه دست بشقاب جدای از سرویسهامون داشتیم که برایمان کادو آورده بودن ما هم که دیدیم زیادی لنگه به لنگه میشه دادیم به همسایمون البته که اون بنده خدا پولشو حساب کرد وقتی مادرمان در کنکاشی مادرانه خبر دار شد که آن بشقابها نیست دیگر ول کنمان نشد خواهر که نکند پول نداشتی فروختی ، نکند به نون شبت محتاج شدی که فروختی و هزاران چرای دیگر خلاصه خواهری که تو باشی پشت دستمون را داغ کردیم که دیگر از این اشتباهات نکنیم و خواهر اینگونه شد که ما اینگونه شدیم تازه یه عالمه پارچه ی سوغات تو چمدونامه که موندم با اونا چکار کنم یه سال بردم خونه ی مامانم میگم مامان بیا اینا رو بده به یکی من یه نفس بکشم میگه مادر نگهدار بری مکه تو بذار برا یکی دیگه من موندم این پارچه سوغاتا کی قراره دوخته بشه اینه خواهر حال و روز ما تازه خواهر فرشامم قرار نبود بشورم البته به گفته ی همسرم من که از خدامه بشورم خداییش بچه هام زیاد چیزی نمی ریزن اما چشمت روز بد نبینه هر مهمونی اومده از استکان چایی بگیر تا سینی چایی (واویلا ) و بچه هاشون خودکار به دست روی این فرشا و ریختن بستنی و دیگه خواهر تا دلت بخواد ریخت و پاش و کثیفی منم مظلوم چی بگم که ناراحت بشن خلاصه من میدونم بشورمم چون ما مهمونیهامون بعد از عید رونق میگیره (به علت رفتن ما به کاشان ) دوباره بعد از عید همین آش و همین کاسه است اما خوب عید دلم نمیاد نشورم حیاطمون بزرگه میندازم تو حیاط پارو به دست میشم به جونشون مرضیه جونم سرتو درد آوردم ببخش خواهر
مامان کیانا و صدرا
4 اسفند 93 6:53
الهی!!!!!واقعا؟؟؟چه جالب ریحان جونممن در رد کردن چیزهایی که نمیخوام ید طولایی دارمالبته تا حالا که نتونستم به پول تبدیلشون کنمولی یکی ازدوستام هست که باید حتی لباس بیخود و کهنه را رو یواشکی و با احتیاط کامل بریزه دور چون شو شوش بعد از چند وقت دنبالشون میگردهپس کارت سخت میشه خواهر تو این هوا میخوای فرش هم بشوریولش اگه فرشها نجس نشده فقط با شامپو فرش و برس لکه ها رو بگیر و بعد از تموم شدن مهمونیها بشور عزیزم قدر سلامتیتو بدون و کمر نازنینتو اذیت نکنباور کن الان گرمیم و نمیفهمیم بعد عوارض اینکارهامونو میبینیمپس به فکر خودت باش و راحت تر کار کن
مامان ریحانه
پاسخ
آره والا مرضیه جون می بینی حالا برای رخت و لباس مشکلی نیست هر سریع میرم کاشون یه کیسه جمع می کنم و می دم به مامانم بده به کسی دیگه اونم چون مطمئنا برا بچه ها کوچیک شده چیزی نمیگه خواهر یعنی میگی فرشها با شامپو تمیز میشه نمی دونم به قول تو من که نمی تونم همسرم که میگه ریحانه جان نمی خواد می دونم بشورم دوباره بعد از عید همین آش و کاسه است البته لکه ها با لکه بر فرش و موکت میره شایدم همین کارو بکنم فدات بشم مرضیه جونم ببوس روی ماه بچه ها رو
مامان مبینا
5 اسفند 93 0:15
ریحانه جاااااااااااااااااان سلااااااااااااااااااام خوبی خواهر؟نازنین ما خوبه؟ معلومه ک حسابی سرگرم خونه تکونی هستی ایشالله همیشه شاد باشین گلم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزززززززززیزم مرسی گلم ما خوبیم شما چطورید مبینا جونم خوبه آره خواهر، جونم دیگه نداریم جونم جونای قدیم والا
بانو
10 اسفند 93 18:54
3سال و نیمگیت مبارک نازنین جونم موهات هم مبارکه چقدر هم بهت میاد عزیزم ریحانه من باز مردم از خنده از دست این وروجکها که چه بلاهای سر ما نمیارن
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خاله جونم خدا نکنه عزیزم بلاهای آبرو بر خواهر
مامانی و بابایی
20 اسفند 93 8:17
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ پیشاپیش ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ عیدتون ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ مبارک ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤ _______________________¤¤
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم عید شما هم مبارک
مامانی و بابایی
17 فروردین 94 8:51
چرا از نازنین زهرا عکس نمی زاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
تو پستی که حذف شد خیلی عکس بود باور کن خانومی اصلا همکاری نمیکنه تو عید حسرت به دلم موند که یه عکس ازش بگیرم تا دوربین و میدید یا سرش و پایین میگرفت یا پشتش و به دوربین میکرد