نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

و باز هم نازنین و شیرین زبونیهایش

1393/11/8 14:31
نویسنده : مامان ریحانه
2,432 بازدید
اشتراک گذاری

برای من سردی روزها معنا ندارد  وقتی گرمی دستهایت را روی گونه هایم احساس می کنم و برای من غم واژه ای بی معناست  وقتی چشمهایت  هم  به من می خندند

روزهایم همه بهاریست در کنار تو و زندگیم در جریان است در پناه تو

در پس این روزهای تکراری فقط تویی که تکرار نمیشوی دخترک کوچک رویاهایم محبت

 

باز هم شیرین زبونیهایت مرا وادار به نوشتن می کند خواستم ننویسم نمی دونم چرا حوصله ی نوشتن نداشتم ولی از آن ترسیدم که نکند فراموشم شود و در آینده نیز ذهنم یارای یاد آوری نداشته باشد پس برایت می نویسم تا از ماجراهای تلخ و شیرین زندگیت با خبر شوی پرنسس کوچک من پس طبق عادت خودت با نام خدا شروع می کنیم

 

از آنجا که ما همیشه با خواب نازنین خانوم ماجرا داریم و به هر طریق هم که برنامه ریزی کردیم بازهم هیچ تغییری در خواب جوجویمان  ایجاد نشده دو شب قبل وقتی عقربه های  ساعت 2 بامداد رو نشون میدادندبعد از کش و قوسهای فراوان بهش  تذکر دادم که دیگه نمی تونم بیدار بمونم و هر چه سریعتر باید بخوابی چشمی به ما تحویل داد و ما هم بسی بسیار بیشتر از بسی خشنود که همچین تحکم تو کلاممون هست و چشمانمان را آرام بستیم ولی به ثانیه نکشیده دیدم نازنین خانوم شروع کرده به آواز خونی که ( اگه یادش بره که وهده (منظور همان وعده است )

با من داره وای وای وای ، دل بیچاره رو............ ای خدا بهار اومد یار من نیومد وای وای وای

وقت کشت و کار اومد یار من نیومد وای وای وای ما رو میگی چشمها خوابالودخواب آلود دهن اینجوری تعجب جالب اینه که به من می گفته من می خونم تو هم پشتک بزن (منظور همان بشکنه  ) آخه یکی نیست به این بچه بگه  پدرت خوب مادرت خوب این موقع شب حالا باید یاد یارت بکنی (البته این از آهنگها مورد علاقه ی بابایی است که دخملی با اهتمام زیاد از حفظ کرده )

و همچنین در همان شب قبل از اجرای ترانه ی شادش چپ میرفته راست میرفته و میگفته یه چیزی میخوام بدتر از همه که نمیگه چی می خواد گفتم میوه می خوای گفته آره گفتم حالا چی بیارم گفته همه میوه ای سیب ، پرتقال ، کیوی ، خیار همه میوه ها بیار ما هم عصبانی عصبانیگفتم بچه بگیر بخواب دیگه انقدر اذیتم می کنی دیگه میوه نمی خرم گفته خوب نخر آبرو خودت میره گفتم برا چی سوال گفته مهمون بیاد بگه مامان بابای نازنین اینا پول ندارن میوه بخرن فقیرن هیچی ندارن حالا می خوای نخر ما همچین متفکر از جوابی که فی البداهه داده شد متفکر

مدرسه ی پوریا قرار بوده کارنامه بدن و جلسه ای هم بوده از آنجایی که می دونستم این جلسات خارج از حوصله خانومی است نخواستم با خودم ببرم به خاطر همین به عمه فاطمه گفتم بیاد بمونه پیش نازنین نازنین گفته مامانی کجا میری گفتم میرم دکتر البته دروغ هم نگفتم نوبت دکتر هم داشتم خلاصه به خاطر اینکه طفلی بچم از دکتر و اینجور چیزا دیگه بیزار شده قبول کرده پیش عمه بمونه بعد از برگشتنم به خونه اول اومده یه عالمه بوسم کرده که قربون مامانم برم من ، خانوم طلا ، عسلمی ،جیگرمی ،خانوممی و تمام چیزهایی که من بهش میگم به خودم تحویل داده بعد گفته حالا جای آمپولتو ببینم گفتم مامانی آمپول نزدم خلاصه مگه قبول کرده آخرش یه خال قرمز رنگ کوچولو رو دستمون بوده بهش نشون دادم یه خورده ناز کرده یه دفعه نگاش افتاده به چشمام گفته چی به چشت زدی گفتم ریمل گفته ای مامان کلک  فکر کردی من نفهمیدم رفتی کارمانه (کارنامه ) پوریا رو بگیری بذار این کارا رو بابا بکنه تو باید می موندی خونه پیش من تا من تهنا نباشم بعدشم مامان ریمل و این چیزا رو باهد عروسی میری بزنی نباهد جای دیگه بزنی ما رو میگی خجالت شرمنده از  روی دخملی (ستاد امر به معروف و نهی از منکر  مامانها  توسط بچه های زیر 6 سال )

حالا خانومی بلد شده هر موقع که  یه شیطنتی ، چیزی میکنه بعد از قهر مصلحتی باهاش قهر ازش قول می گیرم که دیگه کار بد نکنه میگه باشه مامان جون قول میدم میگم چه قولی میگه قول حق میگم چی میگه قول زنونه منم قه قههقه قهه

پشت کامپیوتر که هستم میاد میگه پاشو برو به کار و زندگیت برس ( آقا بالا سر که میگن یعنی این )

امروز دستشویی بوده میگه زود باش بریم بیرون الان پوریا میاد میگه دستشویی دارم، فلان دارم (من موندم این فلان و از کجا آورده)

پوریا داره درس می خونه رفته با زبون بازی تمام جا مدادیشو صاحب شده و بعد به اصطلاح داره مشق می نویسه و هی آروم آروم عرصه رو به پوریا تنگ تر  میکنه وقتی با مخالفت پوریا روبرو میشه داد میزنه میگه ماماااااااان بیا داداشو ببر تو اتاق پیش خودت نمیذاره مقشامو بنویسم این دیگه واقعا اینطوری داره niniweblog.com

دیروز می خواستم برم بیرون برا ظهر دمی گوجه گذاشته بودم برا نازنین سوپ هم گذاشته بودم به علی گفتم نازنین بیدار شد غذاشو بهش بده بعدا که اومدم دیدم علی میگه غذاشو نخورد گفتم چرا سوال میگه نازنین گفته تو این غذا گوشت نیست اینطوری من وزن نمی گیرم، رشد نمی کنم بعدشم  بزرگ نمیشم niniweblog.com (حالا خوبه هر روز یه وعده غذامون گوشتیه )

کار هر روزش این شده که چپ و راست میاد منو بوسم میکنه و میگه مامانی جون دوست دارمniniweblog.com  و هی از خودش محبت در میکنه محبت

یا اینکه یه کاری که می کنیم به مذاقش خوش میاد میگه آفرین دختر خوب  ما هم همچین مسرور از این حرف niniweblog.com

طفلی بچم چند روزی که مشکل یبوست داشت آخرش مجبور میشدیم از شیاف براش استفاده کنیم و خیلی درد داشت حالا که مشکلش تقریبا حل شده با افتخار عروسکشو میاره و میگه مامان سارینا چند روز دستشویی نکرده برو یه شیاف بیار براش بزنیم منم همچین مغموم غمناک

همسایمون زایمان کرده بوده منم که عشق این چیزا گفتم نازنین بیا بریم آبجی معین اینا رو ببینیم پیش خودم گفتم الان کلی می ذوقه و بچه رو می چلونه رفتیم اونجا دیدم نازنین همچین خنثیسکوت تنها کاری که کرده یه دست کوچولو به دستش کشیده همین خندونک

این روزا کارمون شده کوهی از کتابهایی که از داداشی مونده رو بیاوریم و تمام مهارتهای زندگی رو که داخل این کتابهاست به نازنین خانوم یاد بدیم نتیجش این شده که هنوز چشممون و باز نکرده کتابها همه وسطه و ما هم حکم معلم خصوصی البته بدون جیره و مواجب هی یه کتاب و می خونیم و نازنین هی میگه دوباره دوباره یبار فایده نداره و باز میگه سه باره سه باره دو بار فایده نداره و این ماجرا ادامه دارد باور کنید افسردگی حاد گرفتم گریه

 و همچنین این روزها دارم شمارش اعداد و با شکل تو جدول بهش آموزش میدم که به صورت تصویری به دوستان ارائه خواهد شد niniweblog.com

اومده میگه مامان می خوای یه آهنگ برات بذارم با هم برقصیم میگم چی بذاری میگه مصطفی محمدی و می خوای یا امید جهان ( تو رو خدا زمانه رو ببین ما دبستان هم که بودیم فکر می کردیم خارج اسم یه کشوره خندونک حالا این وروجکا نصف بیشتر دایره المعارف و بلدن )

اومده میگه مامان عروس (منظور خودش بوده ) برات نی نی آورده عروسکش رو دستش بوده میگم نی نی از کجا اومده میگه از تو شکمم (بابا بچه های حالا هیچ حیا نمی دونند چیه)

یا اینکه میگه مامان امشب به دوماد گفتم شب بیاد خونمون شام بیا زنگش بزن دعوتش کن برا شام و بعد گوشیو میده دستم و ما هم باید از دوماد خیالیمون دعوت به عمل بیاریم و بهترین غذاها رو براش درست کنم آخه می دونید مادر زنم مجبورم مجبور خنده

خونه ی خاله نرگس بودیم از آنجا که محبت خاله جون نسبت به بچه های من در حد فوران است شب اول خاله کاسه ی کوچکی و پر از انواع مغزها کرده و بالا سر نازنین گذاشته و گفته خاله جون اینا رو بخور و زود بخواب باشه و بعد قربون صدقه و بغلبوس بوس ومحبت از خودشون در کردنمحبت

شب دوم که  خونه ی خاله جون خوابیده و گفته خاله جون نمی خوای یه چیزی پشت سرم بذاری گفته خوب خاله جون پشتی پشت سرته گفته آخه خاله جون من پشتی و می تونم بخورم و بعد هر هر خندیده و گفته خاله منظورم پسته و این چیزاست و باز  بوسبغلمحبت از این چیزا بینشون رد و بدل شده

به خاله جون گفته بیام پیشتون بخوابم خاله گفته نه اگه تو بیای پیشم  مامانت تا صبح غصه می خوره خوابش نمیبره و منتظر بوده تا من حرفشو تایید کنم منم گفتم نه اگه نازنین بیاد من تا صبح راحت می خوابم یه نفس راحتم میکشم از بس شبا منو اذیت میکنه خندونک

و اینکه از نکات اخلاقی مثبت ناز گل خانوم اینکه موقع غذا خوردن بسم الله میگه و وقتی غذاش تموم شد میگه الهی شکرت و به بقیه هم یاد آوری میکنه نه

بچم یه خال کوچولو اندازه سر مورچه رو شکمش دیده میگه آخ جون مامان من بزرگ شدم دارم خال در میارم (یعنی آخر برداشت از خال همینه که نازنین گفت )

و پایان ماجرا اینکه در حال نگاشتن بودم که یهو یکی از بادکنکای نازنین ترکید و بنده وحشت زده و نگران ترسوخطا از آنچه اتفاق افتاد (امان از دست این بادکنکا که منو تا مرز سکته پیش می برند )

 

و در ادامه :

 

 

 

 

 

                                                       آخر هنر و خلاقیت

                                                     تمرین های ریاضی دخملم

 

 

 

                                                مراحل نماز خوندن نازنین خانوم

 

نظرات (68)

مهتاب مامان اشکان
8 بهمن 93 21:31
الهي فداي نازنين خانوم بشم كه هميشه در حال شيرين زبونيه و اصلا قت بيكار نداره. اتفاقا امروز اشكان آبجي ميخواست بهش گفتم قراره بخريم و رفتم ثبت نام كردم ،اخماش رفته تو هم و اومده نشسته رو شكمم ميگم چرا نشستي رو شكمم ؟ميگه نميخوام ني ني بياد تو شكمت ،بذار بميره.گرفتم چلوندمش كه اين چيزا رو از كجا ميدوني؟پوزخند ميزنه.[خنده ] ريحانه جون بچه هاي اين زمونه مثل ما نيستند كه. نازنين جون هم كه دست همشونو از پشت بسته. عكسهاي عزيز دلم هم خيلي ناز و خوشگلند و شيطنت از سر و روش ميباره. آفرين دختر باهوش و خلاق يه عالمه بوس براي نازنين جون خوشگل
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو مهتاب عزیز و دوست داشتنی خودم خدا نکنه عزیزم آره عزیزم حسابی مشغولم کرد وای ماشالله به این پسر شیرین زبون الههههههههههههی خوب مهتاب جون اولش برا چی گفته آبجی می خوام که بعد بخواد دور از جون آبجی نیومدش بمیره قربوووووووون این گل پسری برای اشکانو مامان گلش
مامان ندا
8 بهمن 93 21:54
نازنین خاله خییییییییلی باحالی... قربونت برم که اینقد شیرین زبونی عزیزدل خاله بووووووووس
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررسی خاله جون شما هم عزیزززززززززززززمی بوس برای خاله و صاینا جونم
عمه فروغ
8 بهمن 93 22:15
عزیزم هزار ماشاا.. به نازنین گلم من که کلی از خوندن شیرین زبونیاش مسرور شدم .ان شاا.. خدا حفظش کنه براتون ان شاا.. همه روزهاتون با وجود نازنین جون سبز و بهاری باشه.روی ماهشم از طرف من ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله ی گل و مهربون چقدر قشنگ قشنگ دعا میکنی همه ی این بوسها برای عمه فروغ مهربان
زری
9 بهمن 93 0:58
ماشالابه این دخترشیرین زبون وباهوش وای ازدست بدخوابی این وروجکا,من فک میکردم که بچه هاوقتی که ۳سالشون تموم شه,خوابشون بهترمیشه, درحسرت یه شبم که دخترم زودتراز۱۲بخوابه آفرین به دخترنمازخون چه عکسای نازی,ایشالاکه همیشه شادباشین گلم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی زری جونم خواهر جون این خیالها رو از سرت بیرون کن به نظرم تا دو سالگی خوابشون بیشتر نظم داشت حالا که واویلا مرسی عزیزم از اظهار نظر زیبایت و دعای قشنگت
اعظم
9 بهمن 93 1:00
════════════▓█████████▓███▓▓██▓███▓█████ ═══════════████████▓█████▓█▓█▓██▒▓█▓▓▓▓█ ══════════██▓████████▓██▓███▓██▒▒▒███▓██ ════════▓██▓███▓████▓██▓███████▒▓▒▓█████ ═══════▒██████▓████▓██▓██▓▒▒▒▓▓▓▓▓▒█████ ═══════██████▓████▓██▓▓██▒▒▓▓▒▓▓▒▒▒▒████ ══════███████████▓███▓▓██▓▓▓▓▓▒██▓▓▓▓███ ═════▓██████████▓███▓▓████▓▓▓▒▓█████▓▓██ ═════█████▓████▓▓███▓█████═█▓▒██▓████▓▓█ ════█████▓████▓▓███▓▓████░═▒█████▓████▓█ ════████▓█████▓███▓▓▓████════░████▓████▓ ═══▒████▓████▓████▓▓████══════▒████▓████ ═══████▓████▓████▓▓█▓██════════░████████ ═══████▓███▓▓███▓▓█▒▒█════████▒══███▓███ ═══▓██▓████████▓██▓═█════██═══▒▓══██████ ════██████▓███▓███═█════█▓════════██▓███ ════████▓███▓███▒═░═══════════════██▓███ ════▓██▓███▓██▓══════════════════▓█▓████ ═════█▓██████═══════════════▓███═▒█▓████ ═════██▓███═══░════════════██████▓█▓████ ════▒█████═══███▓═════════██═░█▒████████ ════████▓██═██░▒██═══════░█═░▓██▒═▒█▓███ ═══████▓███═█═══██░══════▒══████═══█████ ══▓███▓████▓══░███════════════▒════██▓██ ══███▓▓█████════▓══════════════════██▓▓█ ═▓███▓███▓██══════════════════════░███▓█ ═▓███▓▓█████░════════════════════▒██████ ══████▓▓████▒═══════════════════███▓███▓ ══░████▓▓███▓══════════════════════▒███▓ ═══▒████▓▓███═════════════════════▓████▓ ════▒████▓███▒═══════════════════██████▓ ═════████▓████═════░███▓════════██████▓█ ═════▒█████▓███════▓▒══░█══════██████▓▓█ ═════███▓██▓████════█▒▓█▓═════▒████▓▓███ ════██▓███▓██████═══▒██▓══════████▓▓████ ═══██▓█████▓██████═══════════░███▓▓█████ ═▒██████▓██▓▓██████══════════▓███▓██████ ░█░████▓█████▓███▓██░════════▒████▓█████ █═░███▓██████▓███▓███▓══░═════█████▓████ ═░███▓██████▓███▓████████═══════████▓███ ═████▓▓████▓█████████████░═══════███████ ══████▓███▓████▓█████████════════█████▒═ ═══▓███▓███████▓█████▓██▓══════▓████════ تقدیم به نازنین زهرا جون شیرین زبان گل با مامان خوشکل لیمل زده اش ایییییییییییییییییییییییییییییجونم بشی
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررررررررررسی اعظم مهربانم
مامان زهرا
9 بهمن 93 1:28
ریحانه جان سلام .خداقوت ازدست این دخترخانم شیرین زبون .عزیزم خداروشکر دیگه حوصلت سر نمیره وقتی پوریا نیست یه همزبون داری که حرف بزنی .البته فک کنم فقط شنونده باشیخانمی غصه نخور اصلا بچه هارو بادوره ی خودمون مقایسه نکن حتی با پوریا هم قیاس نکن انگار هرچی جلوتر میریم بدتر میشه .الهی که عاقبت همشون ختم بخیر بشه .عزیزم نازنین جون داره آمادت میکنه که در آینده بادومادت چه جوری باید رفتار کنی که اونموقع دیگه هول نشی .البته یه نصیحت خواهرانه اگه دوماد گرفتی خواهشا عادی باهاش رفتار کن خیلی هم نمیخواد غذاهای جورواجور درست کنی .یکی جلوی منو بگیره من که بدتر ازنازنینم .الهی همیشه سلامت وشاد باشید .
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو بشم من آره والله دیروز کتابهاش و که برا چندین بار خوندم الکی گریه کردم گفتم مامان دیگه خسته شدم دیگه همه رو از حفظم دیدیم کتاب رو بسته آنقدر خوشحال شدم که نسبت به من داره ترحم می کنه اومده گفته مامانی جون دیگه اذیتت نمی کنم اگه حفظی از حفظ برام بگو منو میگی بعدش درسته خواهر اصلا دیگه نمیشه بچه ها رو با هم مقایسه کرد زمانه هر روز داره عوض میشه یا نه بهتر بگم ثانیه ای خواهر جان اگه من دختر مامانمم که با دومادمم مثل مامانم رفتار می کنم چون مامانم همچین احترام دوماد و می گیره و این دومادا رو بالا بالا میشونه و رودر بایستی باهاشون داره که من لجم می گیره زهرا جونم لطف کردی اومدی ببوس عزیزای دل خاله رو
مامان
9 بهمن 93 9:00
ای جوووووونم. قربونت برم شیرین عسل جوجه طلاییها چقد شبیه همن. یسنا هم موقع خواب میگه: من گشنمه یه چیزی میخوام. من: چی میخوای؟ یسنا: یه چیزی !! من: چی؟ یسنا: یه چیزی .... تصور کن تمام خوراکیهای یخچالی و غیر یخچالی رو باید نام ببرم تا خانم به یکیش رضایت بده یا شایدم نده
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون یعنی یسنا جون درست عین نازنینه نازنین هم همین مدلیه
مامان
9 بهمن 93 9:23
جریان ریمله خیلی جالب بود... بنده هم دوره افسردگی رو گذروندم و الان حالم از هر چی کتاب می می نیه بهم میخوره به به دوماد نگفته بودی مادر زن شدی؟!! بووووووووووس از راه دور برای دوست گلم و دختر ماهش
مامان ریحانه
پاسخ
خواهر جان خجالتم نده می بینی چقدر آدم کلافه میشه تو مدرسه انقدر کتابامونو نمی خوندیم که حالا مجبوریم براشون کتاب بخونیم اگه نخونیمم که صداشون گوش فلک و کر می کنه فدای شما آره عزیزم یه 5 - 6 ماهی هست در تدارک جهیزیه هستم و بووووووووووووووووس برای یسنا و مامان فرشته اش
الهام مامان علیرضا
9 بهمن 93 9:56
نمی دونم حواسم نبوده برای نظر قبلیم تیک خصوصی خورده؟! آخه ننوشته بعد از تایید نمایش داده میشه؟! فقط نوشت ثبت شده! در هر صورت اگه خصوصی بود ممنون میشم زحمت ارسال مجددش رو بکشی عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
خجالت چرا خواهر ممنون از زحمتت ای به روی چشم حتما نظر قشنگت و دوباره ارسال می کنم
سما مامان مرسانا
9 بهمن 93 9:57
سلام نازنين جووووووووووونم خوبى؟مامانى جون شما خوبى؟؟؟؟ واااااااااى خدا چه شيرين زبونى شدى خانومى پستت رو تا آخر خوندم اونجايى كه گفتى مادر زنم خيلى خوب اومدى محور تماشات شدم نازنين جوووووووووووووونم روى زيباى نازنين جوووونم رو از طرف من ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
سلام سما خانوم گل مادر سه کودک ممنونم سما جون به لطف شما خوبیم شما خیلی لطف داری به نازنین آره سما جون مادر زن شدم چه دومادیم گیرم اومده خواهر یه دوماد نا مرئی که هر وقت ازش عصبانی میشم بر سرش فریاد میزنم اونم لام تا کام جوابمو نمیده شما هم روی ناز ارشیا جون و مرسانا جونمو ببوس
مامان عسل 
9 بهمن 93 10:10
آخ من فدای این شیرین زبونیات بشم قربونت برم کلی ازدستت خندیدم خاله جون..ماشالله به اون صورت ماهت که عین فرشته هاست شیرین زبونی هم میاااد..فدای نمازخوندت عشقمی ...جیگرمیشی باچادرنمازروی ماهتومیبوسم نفس خاله
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون مامان عسل طلا خاله جونی خوشحالم که خوشحالت کردم خاله شما به من خیلی لطف داری خجالت زدم نکن اینهمه بوس برای خاله ی مهربون
مامان عسل 
9 بهمن 93 10:17
ریحانه جونم سلام صبحت به خیرباشه ایشالله....میخواستم یکی ازتجربیاتمو دراختیارت بزارم نمی دونم تاسیرگذارهست یانه ولی امتهان کن ببین چی میشه..مهلای منم وقتی هم سن نازنین جون بودخیلی دچاریبوست میشد من ازشربت لاکتولوزبهش میدادم خیلی خوب بودتابهش میدادم شکمش کارمیکرد..فقط اگه خواستی ازداروخانه بخری بگوبرای بچه میخوام تاتعداددفعات استفاده روهم بهت بگه بچه ام دیگه عذاب نمیکشید..البته بگم نبایدبه داروعادتش بدی ..درکنارش ازانجیرخشک برگه میتونی استفاده کنی یه کم هم روتغذیه اش هم کارکنی خوب میشه جیگرم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم از راهنمایت چشم استفاده می کنم ببوس عسل طلای خاله رو و مهلای گلت و
زهرا
9 بهمن 93 10:20
سلام ريحانه جون. خوبي عزيزم؟ ماشششششششششششششالا به هر دوتون!! كلي خنديدم خيلي با نمك نوشتي از طرف من نازنين جونو ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
واااااااااااااااااای خدای من ببین کی اومده زهرا جونم نمی دونی چقدر خوشحالم اومدی خوشحالم که تونستم شادت کنم فدای تو بشم من
مامان مهراد
9 بهمن 93 10:57
یعنی شیرین زبونی که میگن همینه .... نازنین جون ماشاله آخرشی خوشی هاتون روز افزون
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت عزیززززززززززززززززززززم
مامان مهری
9 بهمن 93 10:58
در ضمن تمرینات ریاضی تون هم خیلی عالی بود. آفرین به دخمری باهوش
مامان ریحانه
پاسخ
خاله جون لطف دارس شما
مریم مامان آیدین
9 بهمن 93 12:06
سلام ریحانه جون خوبین دوستم....نازنین شیرینم خوبه با وجود این عروسک خانوم که باید هم خوب باشبن دوستم خوش به حالت عزیزم....من میوه رو باید با بازی و گرسنه نگه داشتن ایدین بهش بدم....گوشت هم باید همچین ریز ریز و له کنم که اصلا قابل رویت تو غذاش نباشه....برای همین بیشتر غذاهارو با گوشت چرخ کرده درست میکنم و ایدین عاااااشق استانبولیه که گوشت نداره واااای ریحانه جون با این کنسرت خوگل اخر شبی دیگه تونستی بخوابی.....من بودم انقدر مچاله ش میکردم که خواب هردومون بپره....هزار ماشا الله قربون این ستاد امر به معروف خونتون یاداوری خوراکی فراموش شده به خاله هم خیییییلی خنده دار بود.....فربون شیرین زبون کوچولوی خونتون خییلی ببوسش ریحانه جونم....ایشالا روزهاتون همیشه شیرین و شاد باشه و صئای خنده از خونتون قطع نشه دوستم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مریم جون آره والا اینم روزگار ما هست با نازنین آره مریم جون میوه رو کم و بیش دوست داره پوریا هم همینه جرات دارم یه روز میوه تو خونمون نباشه کلا مصرف میوه ی ما بالاست نازنین با گوشت سفید میونه ی بهتری داره مریم جون منم با اینکه انقدر خسته بودم خندیدم کلی بوسش کردم با خاله هم که اصلا رودر بایستی نداره کلا پوریا هم همینجوری بود انگار خاله شعبه ای از فروشگاهای هایپرسانه هر چی دلشون خواست از خاله سراغشو می گیرن ممنونم مریم جون از دعای قشنگت تو هم آیدین خوشگل و زیبامو خیلی ببوس
الهام مامان علیرضا
9 بهمن 93 14:40
الهی خب دلش هوای یارش و کرده دیگه بازم حق با دخترمونه دیگه می بینی فکر کجاها رو می کنند این بچه ها خواهر شما دیگه نیازی به ستادامر به معروف ندارید الهی می خواسته مشقاشو بنویسه خدا رو شکر که مشکل یبوست حل شد اتفاقا علیرضا هم مدتی عشق برج سازی با شیشه های داخل کابینت بود نمازت قبول باشه عزیزم تو که دلت پاکه دعا کن بارون بیاد
مامان ریحانه
پاسخ
الهام عزیز نظرتو چون کپی گرفتم شکلکاش نیومده ببخش فرصت نکردم از اول بنویسم می بینی خواهر من از دست این وروجک چی میکشم خدا به دادم برسه خدایا به حق این روز عزیز که مصادف با میلاد پر مهر و برکت آقا امام حسن عسکریه قسمت میدم باران رحمت را بر ما نازل کن و به گناهان و بدی های ما نگاه نکن خدایا تو مهربانترینی الهام جون ممنون که وقت گذاشتی ببوس علیرضای ناز و قشنگت و
مامان راحله
9 بهمن 93 16:46
از دست این دختر شیطون آواز خوندنش خیلی باحال بود .. مامانش چند تا پشتک بزن ببینیم بلدی اینا رو از طرف من بده نازنین ر
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم راحله جون حالا خوبه خواهر با اون چشمهای خوابالود نگفت پاشو برام برقص بچم به پشتک قانع بود این بوسها از طرف من و نازنین به بهار جونو و مامان گلش
مامان مبینا
9 بهمن 93 17:57
ریحانه جون چشم روشن ساعت 2نصف شب پشتک میزنی ریحانه جون دستت درد نکنه چه پست باحال ومفصلی بود بخدا کلی خندیدم قربون نازنین شیرین زبون برم من که چقد بامزه حرف میزنه خدا نگه دارش باشه بووووووووووووووس آره خواهر به راحله جون مامان بهارم گفتم حالا خوبه نصف شبی نگفته پاشو برام برقص که نور علی نور میشد خواهش میکنم عزززززززززززززززززیزم انشالله که همیشه دلت شاد باشه و خنده رو لبات خدا نکنه عزیزم نظر لطفته
مامان مبینا
9 بهمن 93 17:59
این بوسا واسه نازنین شیرین زبون وبامزه هستاااااااااااااااااااااااااااااا خاله جون عزیزمی
مامانی بهار
9 بهمن 93 18:28
مامان ریحانه
پاسخ
فدای شما دوست مهربونم
اعظم
9 بهمن 93 20:24
سلام دوست خوبم نترس گلم مسدود نشدم خودم وبلاگمو حذف کردم از آشنایی با شما مسرور و شادمان شدم خدانگهدار
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان کیانا و صدرا
9 بهمن 93 21:56
سلام عزیزم.فدات شم گلم.بعدا سر فرصت میام پیشت.ایشا...فردا.ببوس نازی جون خاله رو
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم خدا نکنه خانومی لطف می کنی عزیزم کیانا و صدرا جونو خیلی ببوس
مامان علی
10 بهمن 93 1:54
ریحانه جان داشتم متن پستت ومیخوندم این وقت شب هی خندیدم،اینقدر خندیدم ضعفم گرفت الان گرسنه شدم! ماشالله سلامت سرزنده باشه همیشه ایشالله چقدر بانمک همه چیو تحلیل وتوجیه میکنه وای که علی منم خیلی بد خوابه خداروشکر میوه میخوره نازنین خانوم خوشمزه اهنگ وپشتکم که آخرش بودا پست پر انرژی وقشنگی بود روزهاتون طلایی دلتون گرم وآفتابی شب خوش
مامان ریحانه
پاسخ
ای خواهر اگه می دونستم پستم ضرر اقتصادی داره نمیذاشتما فدات بشم عزیزم از دعای قشنگت ممنونم به خدا بدخوابیش امونمو بریده فکر کنم شما هم تا الان به خاطر علی کوچولو بیداری آره عزیزم حرفهایی میزنه فقط باشی بخندی به باباش میگه دیگه ریشت و پاک نکن (منظور زدنه ) من خوشم نمیاد تو ریشت و پاک میکنی از لطفت ممنونم دوست عزیزم انشالله شما هم همیشه شاد و پر انرژی باشید
مامان مونا
10 بهمن 93 13:45
سلام ریحانه جان. ممنون که همیشه بهم لطف داری.... این پستت پرازشیرین زبونی نازنین خانمه...هیچ طریقی نمیشه این بچه هارادور زد!!ماهم باخواب بچه ها مشکل داریم... ولی ترانه خوندنشو عشقه...! نمازخوندنش هم ماشا.... داره. احسنت دختر نمازخون....نگفته پیداست در بسیاری از امور نازنین جون حرفشو به کرسی مینشونه در برابر داداشش. چون باران هم به علی زوره! چه خاله مهربونی داره نازنین جون...خداحفظش کنه....علاقه داشتن بچه به کتاب هم محشرهههههه.... امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشین و آفرین به مامان ریحانه عزیز که این روزا روبه یادگار ثبت میکنه....
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررسی مونا جونم خواهش میکنم عزیزم بیشتر وقتا به وبت سر میزنم الان نیگاه کردم دیدم مریم جون مامان آیدین از مریضی بچه ها گفته ناراحت شدم ایشالله که بلا دوره و مریضی از خونتون رفته باشه بیرون عزیزم به نازنین لطف داری شما آره خواهر خیلی زوره منم ناراحتم طفلی پوریا اولش هیچی نمیگه هی میگه نازنین اذیتم نکن یه وقتی می بینی کاسه ی صبر پوریا هم لبریز شد و خواهر جان جنگ جهانی راه افتاد البته از نوع خواهر و برادری و من این وسط میمونم مستاصل از دست این دو تا بچه ممنونم مونا جان از دعای قشنگت ببوس دو تا دسته گل قشنگت و
کتاب آموزش مسائل جنسي و زناشويي براي اولين بار کاملا تصويري و عکسهاي واقعي
10 بهمن 93 14:54
اگر سنتان زير 18 سال ميباشيد خواهش ميکنم اين نظر رو نخونيد. کتاب آموزش مسائل جنسي و زناشويي براي اولين بار کاملا تصويري و عکسهاي واقعي اين کتاب صد در صد مورد نياز شماست چه مجرد و چه متاهل فقط تا پايان اسفند 1393 با اين قيمت استثنايي عرضه ميشود. اين کتاب آموزشي مخصوص افراد بالاي 18 سال بويژه زوج هاي جوان است. از عواقب خودارضايي با خبريد؟ موثرترين راههاي ترک ان را مي دانيد؟ آقايان ! از زود انزالي رنج مي بريد ؟ خانم ها ! همسرتان قادر به ارضا شما نيست ؟ از سايز آلت خود ناراضي هستيد ؟ نظر خانم ها را در اين مورد مي دانيد؟ ميخواهيد به همراه همسرتان ارگاسم طولاني و دلپذير داشته باشيد ؟ مي خواهيد لذت جنسي دو طرفه را تجربه کنيد؟ جواب همه افراد مثبت است اما به علت حجب و حيا در خانواده ها اموزش اين مسائل مهم به خوبي صورت نميگيرد و به علت عدم اگاهي و در برخي موارد اگاهي هاي غير علمي و ناقص بسياري افراد قادر به لذت بردن ازاين عواطف و احساسات خدادادي نيستند و برعکس عامل سرخوردگي و نگراني و تشويش و اختلال در زندگي روزمره شان نيز مي شود. اين کتاب در ساير سايت هاي ديگر به قيمت هاي بالا به فروش ميرود. اما ما به دليل اهميت آن اين کتاب را تنها با 5000 هزار تومان در اختيار شما قرار مي دهيم. براي ديدن فهرست مطالب و خريد اين کتاب به وبلاگ ما مراجعه کنيد. با لينک کردن وبلاگ ما ، گامي مهم در حل مشکلات جنسي جوانان جامعه برداريد. در صورت مسدودي وبلاگ به ما ايميل بزنيد.خريد اين کتاب بسيار آسان است. ____________
مامانی(برای دخترم زهرا)
10 بهمن 93 15:59
بوس بوس هزارتا بوس برای نازنین خوشگل و شیرین زبونم ...مامان نازنین جون گمونم مامانای خودمونم در مورد ماها فکر می کردن حیا نمیدونیم چیه و خلاصه این نسل به نسل منتقل شده... عزییییزم چه هوای آقای دومادرو هم داره بهترین غذاها و اینا ...بهله دیگه هر چی باشه شوهر نازنین خانومه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی خواهر گلی اوا خواهر ما جرات میکردیم رو به رو مامانمون بگیم نی نی از تو شکممون در اومده من همچین حسابی از مامانم میبردم حالا بین خودمون باشه هنوزم از مامانم حساب میبرم خواهر جون تو هم خودت و آماده کن برا یه دوماد خوش تیپ و خوش قد و بالا مثل من آخه خواهر جون تو هم دختر داری باید مادر زن بشی و بهترین غذا ها مال کیه مال آقا دوماده برای زهرا جونم
مامان کیانا و صدرا
10 بهمن 93 17:00
سلام ریحانه خانم گل گلابخب چه خبرا؟خیلی خوشحال شدم نازی جونم بهتر شدهایشا....دیگه اذیت نشه و مامی جونشم ناراحت و نگران نکنه
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عززززززززززززززیزم سلامتی خواهر خدا کنه عزیزم
مامان کیانا و صدرا
10 بهمن 93 17:07
امان از دست تو نازنین شیطون بلادوماد!!!!!خواهر چه گیری کردی تو؟؟همش باید غذاهای خوشمزه بپزی واسه دوماد خیالیتحالا خوبه پسر ما هرشب زنگ نمیزنه به زنشمقشاتم که میمونه و پوریا جان نمیذاره بنویسی!!!!واقعا سختی میکشی دخملی خیلی
مامان ریحانه
پاسخ
بایدم بخندی خواهر تو که جای من نیستی که ببینی چی میکشم حالا بذار پسر تو هم زن بگیره اونوقت خوشت میشه حالا خدا کنه عروست فیس و افاده ای نباشه خواهر که دیگه کارت دراومده دختر آتیش پاره به این میگن کار خودشو میکنه زبونشم درازه
مامان کیانا و صدرا
10 بهمن 93 17:09
طفلی بچه.... شیاف واقعا برای بچه ها یه کابوسهفقط ریحانه جون یادت نره اگر خدای نکرده لازم شد یه زمانی شیاف استفاده کنی حتما کمی شیافو چرب کن تا راحت تر باشه.سلامت باشی نازنین خانم گل گلاب
مامان ریحانه
پاسخ
آره بچم خیلی عذاب میکشید الهی من فدای تو خانوم دکتر بشم با اون اطلاعات پزشکی نابت خواهر تا الان کجا بودی من اصلا نمی دونستم شیاف و باید چرب کرد بچم خیلی زجر کشید یه عالمه بوس برای خانوم دکتر و دسته گلاش
مامانی
10 بهمن 93 19:59
فدای این دخمل شیرین زبون که خواب نداره و دنبال یارش میگرده نصفه شبی.. خیلی خندیدم از ستاد امر به معروفش عزیزم خب گوشت میخواد که رشد کنه... امان از فسقلی های الان با این زبونشون عکساش هم خیلی قشنگ بود.. اموزش تصویری ریاضی هم عالی بود
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون حالا از کجا معلوم که یارشم خواب بوده خاله جون خوشحال شدم که باعث خندتون شدم خاله جون باور کن یه وعده یه وقتایی هم دو وعده غذامون گوشتیه شیطون اغفالم کرد همچین حرفی زدم خاله جون راجع به عکسهام خیلی خیلی لطف داری این بوسا برای خاله ی مهربونم و تبسم جونو علی کوچولو
مامان مهلا
11 بهمن 93 1:03
ای جانم فداش بشم خیلی شیرین حرف میزنه این خانوووووووووووم شمام خواهر وقتی کتاب مهارتهای زندگی اونم تدریس خصوصی براش میذاریبایدم به ریمل زدن و دلیل وزن نگرفتن و دلیل خال در آوردن و ازین جور چیزا اهمیت بده دیگه
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه مهلا جون شما لطف داری آره خواهر با این وجود باید منتظر هر گونه واکنش از طرف نازنین خانوم نسبت به خودم باشم تا من باشم دیگه آموزش مهارت زندگی ندم
مامان مهلا
11 بهمن 93 1:06
بعد از ظهری رفتم دم در یه کم استخون بوده بذارم برا گربه ها وقتی برگشتم زنگ زدم ...... بدو بدو و جیغ کشان اومده میگه مامااااااااااان بدو بیا که بچه به دنیا اومد بعدم عروسکشو داده دستم موندم تو کار خدا با این مخلوقات کوچولوش
مامان ریحانه
پاسخ
چشمت روشن خواهر یسنا گلی کی مدرک تخصصی زنان و زایمان گرفت ما خبر نداشتیم به قول شما خواهر آدم تو کار این وروجکا میمونه آخه این فکرا از کجا به سرشون میزنه من موندم الهی فدای روی ماه یسنا جونم بشم من با اون هوش و ذکاوتش برای یسنا جونم
مامان مهدیه
11 بهمن 93 8:49
ماشالا به نازنین زهرای شیرین زبون
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی مهدیه جون لطف داری گلم ماشالله پسر شما هم شیرین زبونه خدا برات حفظش کنه
مامان هستیا
11 بهمن 93 11:17
هزار ماشالله به این دختر شیرین زبون و با هوشمون خدا حفظش کنه عزیزم.
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خاله جونی خدا هستیا جونم برای شما حفظ کنه برا هستیا جون و مامان مهربونش
مامان دیانا
11 بهمن 93 11:24
آفرین به این دختر که تلفیق کاملی از مدرنیته و مذهب هستشاز طرفی نماز شبش ترک نمیشه از طرفی وقت خواب دلش هوای یار و دلدار و وهده های عاشقانه میکنهمنم فقط میتونم بگم:شیطنت از چشم سیات میریزه.....(راستش بقیه اشو بلد نیستم)مطمئنم خودش میدونه منظورم کدوم آهنگ بود
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله ی مهربون بازم شما درکم می کنی حالا خاله جون یه چیز بگم بیشتر بخندی شب تولد امام حسن عسگری که تی وی مولودی پخش میکرده دیدم نازنین اومده با حالت مغموم گفتم نازنین چی شده گفته دیدی باز معلم (محرم) شد گفتم نه مامان تولده باید خوشحال باشی دیدم حرف حرف خودشه تو خونه می چرخیده و همونطور که مولودی خونده میشده این میزده تو سرش یعنی من دیگه داشتم محو میشدم از دست این وروجک از بس خندیدم خاله اسم این آهنگه رو از بابام می پرسم بهت میگم دوست دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه
مامان فرخنده
11 بهمن 93 14:04
قربون اين دختر شيرين زبون بشم واقعا شما بچه ها چقدر سر غذا خوردن اذيت ميكنه حالا اون موقع هايي كه توي غذات گوشت بود ريحانه جون بايد بهت به زور ميداد چه جوابي داده براي اينكه سوپ داشتيد واي نصف شب چه عاشقانه ميخوند دخملي قربون اون نماز خوندنت خاله جون بشم براي همه دعا كن عسلي واي اين بادكنكها را نگو من كه يه شب خواهر وشوهر خواهرم خونمون خوابيده بودند يهو دو نصف شب بادكنك بالاي سر اونها تركيد من از خواب پاشدم نمي دونستم بايد بخندم يا گريه كن فكرش را بكن
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه فرخنده جونم میگم اینو بگو وقتی گوشت هست یه جور بهانه گیری و قتی نیست هم یه جوری بهانه گیری کلا فرخنده جون این وروجکا بازیگرای ماهرین نمی دونی فرخنده جون امان از اون موقع که بخوان کچلت کنن پریشب سوپشو کامل خورده بود و تموم شده بود موقع خواب برای اینکه نخوابه داد و هواری راه انداخت بود که باید بودی میدیدی گریه میکرد که من سوپ میخوام هر چی بهش میگفتم سوپت تموم شده نداری میگفت من سوپ میخوام من سوپ دوست دارم پاشو برو درست کن حالا کی ساعت 2 نیمه شب پیش خودم گفتم همسایه ها فکر می کنند ما چیزی تو خونه نداریم و بچمون از گرسنگی داره جیغ و داد میکنه و با خودم میگفتم فردا یه کوله پر از آذوقه در خونمون میذارن البته به صورت ناشناس خواهر عاشقانه خوندنشو که دیگه نگو یکی نیست بهش بگه جوجو تو چه میدونی یار چیه بادکنکام که خواهر خودت تجربشو داری دیگه من چی بگم ممنونم فرخنده جون از حضور زیبایت
مامانی و بابایی دخمل طلا
11 بهمن 93 15:46
888888888888888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 888888888888888888 888888888888888888 ______8888888888 ____888888888888888 __888888822222228888 _88888822222222288888 888888222222222228888822228888 888882222222222222288222222222888 8888822222222222222222222222222288 _8888822222222222222222222222222_88 __88888222222222222222222222222__888 ___888822222222222222222222222___888 ____8888222222222222222222222____888 _____8888222222222222222222_____888 ______8882222222222222222_____8888 _______888822222222222______888888 ________8888882222______88888888 _________888888_____888888888 __________88888888888888 ___________888888888 ____________8888888 _____________88888 ______________888 _______________8 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 _888888____888888 ___888888888888 تقدیم به نازنین زهراجون و مامانی مهربونشششششششش
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی عزیزم بووووووووووووووووووووس برای حلما طلا
مامان کیانا و صدرا
11 بهمن 93 18:05
خواهری یه سوال؟؟؟؟این تبلیغ کتابه چرا هی واسه شما میاد؟؟خوبین عزیزم؟تازه چه خبر؟ای خواهر جون!من تو کار سرفه های این دخملمون موندم.دکتریم رو این مسئله جواب نداده خواهر!!!!اگه بتونم این یکیو خوب کنم حتما مطب میزنم
مامان ریحانه
پاسخ
والا نمی دونم خواهر چی در مورد ما فکر کردن یه بارم نه دو بار حالا ما هم تاییدش میکنیم خوبم خواهر شما خوبی کیانا جون و صدرا جون خوبن سلامتی خواهر جان پس هنوز نظام پزشکی بهت مجوز نداده میگم خواهر جان زمانی که دخملی ما سرفه های شدید میکرد یه شب آنقدر شدید بود که اصلا نمی تونست حرف بزنه مامان و بخش بخش می گفت باور کن جوری شده بود که شوهرم گریه می کرد فرداش زنگ زده بود دکترش که این دختر ما بدتر شده چکار کنیم دکترش گفته فقط یه کلمه پرهیز سرخ کردنی و اینا نباید بخوره خواهری که شما باشی این شوهر ما که پای ثابت غذاهاش غذاهای سرخ کرده و کبابی به خاطر دخملش ناچار به تسلیم شده و یه سه چها روزی کار ماشده بود غذاهایی که چربی و سرخ کردنیش کم بود و شبها بخورمونم فعال بود تا اینکه بیچاره سوخت باور کن با رعایت کردن و پرهیز انگار آبی رو آتش بود نازنین سرفه نکرد که نکرد خواهر جان شما هم یه مدت چشم بلبلی پلو و عدس پلو و سیب زمینی و تخم مرغ آبپز بخورید انشالله که به امید خدا سلامتی حاصل میشه خواهر جان به اطلاع میرسونم الان که دارم پاسخ شما رو میدم در دست دیگرم گوشی موبایل اسباب بازی نازنین خانوم است که به من داده دوماد و برا شب دعوت کنم خداییش این دوماد روش خیلی زیاده آخه هر شب هر شب بابا روتو برم
مامان کیانا و صدرا
11 بهمن 93 18:07
خواهر یه سوال دیگه!!!فک کنم من بلاخره یه نفر همسن و سال خودم پیدا کردمشما 58 هستین؟؟خوشحالی قبل از جواب قطعی
مامان ریحانه
پاسخ
ای خواهر منو تا مرز سکته پیش بردی یه آن فکر کردم میگی 58 سالته خدا بگم چیکارت نکنه یه متولد ی قبلش میگفتی چه دوست با هوشی دارم من درست حدس زدی آفرین البته با یه کم تغییر که در پست بعدی توضیح میدم می خوام پست بعدی رو مربوط به خودم بذارم حتما بخون اگه زیاد نخندی کم هم نخواهی خندید عززززززززززیزم راستی دوست دارم اسمتو بدونم هی میگم خواهر خواهر
مامان دیانا
11 بهمن 93 20:21
طفلی بچه حق داره یاد معلم بیوفته.متاسفانه ولادت اءمه هم مثل شهادتها برگزار میشه و مولودیه ها همون مداحی هستش ولی با دستبچه فرق شادی و غمو درک نمیکنه
مامان ریحانه
پاسخ
بله خاله جون شما راست میگی بچه ی ما هم قاطی کرده امروز بعد از ظهر هم اومده بود گریه و زاری که می خوام از تبلت داداش آرنگ (آهنگ) گوش کنم شعادته (شهادته) حالا امروز هم شهادت بود گفتم مامان حالا اشکال نداره گوش کن میگفت نه شعادته شعادته
مينا مامان اميرعلي
12 بهمن 93 11:40
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااي به اين دختر شيرين زبون اينجا بودي محكم ميچلوندمت دختر ماشالله خيلي شيرينه و البته باهوش!!!! اين قسمت مادرزن بودنتون عالي بووووود خدا حفظش كنه به ما هم سر بزن
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی دوست عزیز شما به نازنینم محبت داری بله دوست عزیز من خیلی زود مادر زن شدم ممنون از دعای قشنگت چشم حتما دوست عزیزم
مامان مبینا
12 بهمن 93 20:27
ریحانه جان سلام نازنین خاله خوفه؟ من این پستو بازم خوندم وخندیدم خدا نگه دار نازنین جون باشه
مامان ریحانه
پاسخ
قربون محبت خواهر انشالله همیشه لبت خندون و دلت شاد باشه خواهر پست بعدی رو هم که بذارم بیشتر می خندی البته فکر کنم اونم به من نه به نازنین
افسانه
12 بهمن 93 23:43
سلام گلم . ماشالله ! خدا دخمل خوشگلتو حفظ کنه هزار ماشالله به شیرین زبونیای دخملی ایشالله زیر سایه پدر و مادرش همیشه تندرست و شاد باشه . دخمل نازت رو ببوس عزیزم ممنونم که به من سر زدی
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از تمام محبتت شما هم دختر نازتو ببوس
مامان نیلوفر
13 بهمن 93 8:44
___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█ ________█ _______█
سما مامان مرسانا و ارشيا
13 بهمن 93 13:47
سلام عزيززززم خوبى؟نازى جووووووونم خوبه؟ گلم تونستى بياى وبم؟؟؟؟؟؟؟! براى مهتاب جووووووووووون (مامان اشكان)هم نميتونه بياد وبمايشالا اين مشكل زودى رفع بشه ببوس بچه هاى نازتو
مامان ریحانه
پاسخ
سلام سما جون مرسی ما خوبیم شما خوبید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بچه های گلت خوبن ؟؟؟؟؟ بله عزیزم مشکل حل شد الان میام وبت
مامان کیانا و صدرا
13 بهمن 93 19:16
سلام بر ریحانه خانم عزیزمرفیق جونم همه ی کامنتهامو تایید کردم.ببخشید دیر شد
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم خدا حفظت کنه خواهر دلمو شاد کردی
مامان نازیلا
13 بهمن 93 22:07
سلام ریحانه جون خوبى؟ چقدر شيرين زبون این دختر گلم آواز خوندنش خیلی باحال بود عزیزم دستت درد نکنه پست باحالی بود کلی خندیدم روى زيباى نازنين جوووونم رو از طرف من ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
سلام نازیلا جون ممنون از محبتی که به نازنین داری امیدوارم که همیشه لبت خندون باشه عزیز دلم در کنار رادین جون و ای بوسها برای رادین کوچولو ی خودم
کیان
14 بهمن 93 14:32
نازنین خانوم ما خیلی دوستت داریم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررسی خاله جون من هم دوست دارم
مامان
14 بهمن 93 19:38
سلام نازنین جونم.ماشاالله به این شیرین زبونیات وخوش به حال مامانی با این دختر خوشگل و شیرین زبون.یه عالمه بوس برای نازنین بانو و مامان گلش
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزززززززززیزم ممنون از لطف و محبتی که به ما دارید ساجده جون ما هم خوشگل و دلبره خدا برات حفظش کنه عزیزم این بوسها برای ساجده جون و مامان مهربونش
مامان روشا
14 بهمن 93 21:43
قربووووووووووووووونت برم بااین همه شیرین زبونیت بوووووووس عزیزم خیلی باحاااااااالی حیف یه شهر نیستیم که ازنزدیک ببینمت
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررررررسی عزیزم از اینهمه اظهار لطفت
✓ مامان زهراღ
14 بهمن 93 23:42
خوب نازنین راست میگه دیگه راحله جون...ریمل واسه غروسیه نه مدرسه.خخخخخخخخخخخخخخ
مامان ریحانه
پاسخ
آره عزیزم شرمندگیش برا من موند
✓ مامان زهراღ
14 بهمن 93 23:52
راستی جاری منم یه دختر 2ونیم ساله داره...واااااای درست عین نازنین جون شیرین زبونه..وقتی میره جایی دیگه همه ساکت میشن و به شیرین زبونی هاش گوش یدن خدا این دختر کوچولوهای ناز مامانی رو اسه همه مامانا نگه داره
مامان ریحانه
پاسخ
خدا براتون حفظ کنه این دخمل ناز و شیرین زبون و انشالله روزی میرسه که شما میایی و کلی از شیرین زبونیهای زهرا طلا برامون می نویسی و ما هم کلی می خندیم برای زهرا جونم و مامان گلش
......!
15 بهمن 93 1:57
حقیقت تلخ ... باید به خودمون بیایم... "نمی دانیم نویسنده این متن کیست ولی حقیقت تلخ روزگار ماست ..." =-=-=-=-= مثل هر بار برای تو نوشتم: دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی! دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی؟ تو کجایی... و تو انگار به قلبم بنویسی: که چرا هیچ نگویند مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟ و عجیب است که پس از قرن و هزاره هنوزم که هنوز است دو چشمش به راه است و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است که گویند به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد! و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد! =-=-= جواب امام زمان: تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی، ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟ تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟ باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ، ز غمخوارگی و مهر و عطوفت تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟ چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟ چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟ چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟ چه کسی راه به روی تو گشوده؟ چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد... و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی... تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی! هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی... هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی. خواهش نفس شده یار و خدایت ، و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ، و به آفاق نبردند صدایت و غریب است امامت من که هستم ، تو کجایی؟ تو خودت کاش بیایی به خودت کاش بیایی...! =-=-=-=-= اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه اتماس دعا جواب سلام واجبه گلم
مامان ریحانه
پاسخ
السلام علیک یا صاحب الزمان یا مهدی فاطمه ادرکنی
مامان مبینا
15 بهمن 93 16:56
ریحانه جان سلام خوبین؟خوشین؟دخملی نانازی خوبه؟ از دور میبوسمتون عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیزم فدای تو بشم من که انقدر مهربونی
ایدا
15 بهمن 93 17:50
چه دختری مثل گل میمونه به منم سر بزنید اپم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررسی عزیزم لطف داری چشم حتما سر میزنم
♥ نیکتا ♥
15 بهمن 93 19:27
چه دخمل شیرین زبون و خوشگلی الهی به منم سر بزنید خوشحال میشم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررسی عزیزم لطف داری چشم حتما
مامان محمد طاها
16 بهمن 93 1:06
عزیزم چقدر این دخمل ناز و بانمکه خدا براتون حفظش کنه ... به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون از محبتتون چشم حتما
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
16 بهمن 93 22:35
هزار ماشاءالله به این همه شیرین زبونی . فدات شم عزیز دلم . مواظب فرشته کوچولوی من باشین.
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم مرضیه جون شما هم مواظب خودت و پسرای گلت باش
خاله مهديه
16 بهمن 93 23:31
سلام بابا ايول به اين دست نوشته هاتون بزار يه خقيقتي رو بگم من بيشتر ازينكه از كاراي نازنين لذت ببرم از دست نوشته هاي شما لذت ميبرم خيلي قشنگ و روان نوشتيد و خيلي هم طنازانه ..بهت پيشنهاد ميكنم يه راهي رو برو تا نويسنده بشي خيلي جذاب مينويسي عزيزم در ضمن از شيرين زبوني هاي ان دخمل من كه سير نميشم خيلي با نمكه ماشالا ..خدا حفظش كنه ..موضوع ريمل خيلي جالب بود مخصوصا كه شمام نوشته بوديدستاد امر به معروف و نهي ..... براي همتون ارزوي موفقيت دارم بوسس
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون مهدیه جونم همشهری عزیز و گلم شما خیلی به من لطف داری من لایق اینهمه تعریف نیستم عزیزم شاید یکی از آرزوهایم نویسندگی بوده و هست برایم دعا کن تا بتونم عملی کنم مهدیه ی عزیزم نسبت به نازنین هم خیلی لطف داری روی ماهتو می بوسم و این بوسها هم برای فاطیمای گلم
مامان کیانا و صدرا
17 بهمن 93 9:35
سلام ریحانه خانم عزیز و سلام به دو تا گلهای دوست داشتنیتای خواهر جون!کیانا خوشبختانه سرفه هاش بهتره ولی متاسفانه دوباره جناب صدرا از مهد ویروس جدید گرفته و باید هواشو داشته باشمآبجی جون این هوا هم که پاک گیجه یه بار چنان گرمه و یه بار سرماش استخون سوز...از اول امسال میدونستم که مهد با صدرا خیلی کارها میکنه و یکیشم همین ویروساشهالبته دلمون به این خوشه که مقاوم میشه و موقع مدرسه قویترممنونم خواهری از احوال پرسیت.روز جمعه ی خوبی کنار خونواده داشته باشین.شیک و مجلسی و با شکوه
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیز دلم خوشحالم که کیانا جون خوبه و ناراحت که صدرا جون دوباره سرما خورده چقدر بدن بچه های ما ضعیفه خواهر جان سال دیگه براش حتما واکسن آنفولانزا بزن کم تاثیر هم نیست من امسال برای پوریا و نازنین زدم تقریبا خوب بود سرفه های نازنین هم که دکتر می گفت آلرژیه و ربطی به سرماخوردگی نداره ولی پوریا هر سال که سرما می خورد یه هفته مدرسه تعطیل بود ولی امسال خدا رو شکر یکی دو روز بیشتر درگیر نبود حالا انشالله که صدرا جونم زود خوب میشه هوا رو هم که نگو تکلیف خودشو نمی دونه بهمنم داره تموم میشه یه برف نیومد مامانم میگه درختای بادوممون شکوفه کرده هفته ی دیگه دارم میرم کاشون خدا بخواد ازشون عکس می گیرم البته عکسی که باعث تاسف میشه تا خوشحالی خدا به دادمون برسه اگه اشتباه نکنم اسمت صبا خانومه تو کامنتاد دیدم که الهام جون صبا بانو گفته بود اگه اجازه بدی منم صبا جون صدات کنم عزیزم روی ماه خودت و بچه های گلت و می بوسم
مامان اعظم
17 بهمن 93 13:41
سلام عزیزم ببخشید که دیر کردم. باور ن این وروجک عزیز همش دوست داره بغلم باشه وقتی هم که خوابه من باید درگیر کارای دیگم بشم و یا کنارش بخوابم ای جانم نازنین و شیرین زبونی هاش کلی روحمو شاد کرد خواهر خصوصی داری عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش می کنم اعظم جونم خدا بچه های گلت و برات نگه داره عزیز دلم فدای این جوجو بشه خاله که کاش بودم و یه بوس از لپش می گرفتم الهی فدات بشم که با تمام کمبود وقتت برام وقت گذاشتی برای دوست عزیز و بچه های گلش
مامان ساناز
17 بهمن 93 16:33
سلام ريحانه جان چه دخمل شيرين زبونى دارى شما الهى قربونش برم نى نى من 2ماهشه دكتر هم گفته:به احتمال زياد پسره اگر تمايل داريد ما رو بلينكيد و پيش ما هم بيايد و نظر قشنگ و زيباتونو بگيد
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیزم از لطفی که به ما داری خدا نی نی کوچولوتو حفظ کنه چشم حتما شما رو لینک می کنم و میام پیشتون
مامان محمد طاها
18 بهمن 93 10:37
سلا عزیزم با افتخار لینک شدید
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی عزیزم
♥ایدا♥
23 بهمن 93 22:36
نازنین زیبا ترین گل هستی خوشگلمو ببوس عزیزمممممممممم من اپم با سوغاتی های مامان بزرگم و... بهم سر بزن خوش حالم کن
مامان نیلوفر
26 بهمن 93 14:56
888888888888888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 888888888888888888 888888888888888888 ______8888888888 ____888888888888888 __888888822222228888 _88888822222222288888 888888222222222228888822228888 888882222222222222288222222222888 8888822222222222222222222222222288 _8888822222222222222222222222222_88 __88888222222222222222222222222__888 ___888822222222222222222222222___888 ____8888222222222222222222222____888 _____8888222222222222222222_____888 ______8882222222222222222_____8888 _______888822222222222______888888 ________8888882222______88888888 _________888888_____888888888 __________88888888888888 ___________888888888 ____________8888888 _____________88888 ______________888 _______________8 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 _888888____888888 ___888888888888
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیزم
بانو
27 بهمن 93 10:39
یعنی من عاشق این سبک نوشتنت هستم هر چیزی رو اینقدر جالب توضیح میدی قربون دختر شیرین زبون
مامان ریحانه
پاسخ
خجالت زده میکنید منو خدا نکنه دوست مهربونم