نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

روزگاری به دور ازغم

1393/11/1 12:21
نویسنده : مامان ریحانه
1,856 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته ی کوچکم

 آمده ام تا بگویم نمیدانی که چه  غوغایی به پا می کند در دل من خنده های کودکانه ات .....

 آمده ام تا بگویم نمی دانی چه مستم می کند بوسه های عاشقانه ات ....

و آمده ام تا بگویم نمی دانی چه عاشق می کند مرا کلام صادقانه ات .........

آن وقت که می گویی دوستت دارم ......

 

niniweblog.com

باز آمدم تا بگویم از تو ، از تمام زیبایی های این روزهایت ، امروز دیگه نمی خوام از هیچ غمی حرفی به میان بیاد و می خواهم هر چه هست فقط  به دل بشیند و خنده بر لب نشیند و از یاران صمیمی خودم معذرت می خوام که در پست قبل مسبب ناراحتیشان شدم و امیدوارم با دعای قشنگشان به استقبال روزهایی شاد بروم

و باز می خواهم طبق معمول از شیرین زبونیهای دخترک شیرین سخن خود بگویم که یه وقتایی تو اوج ناراحتی خنده بر لبام میشونه پس با ما همراه باشید....

 

یه روز که داشتم اتاق بچه ها رو مرتب می کردم یهویی نازنین خانوم بدون هیچ مقدمه ای اومده میگه مامان می خوای شوهر کنی گفتم اوا تعجب خاک عالم من که شوهر دارم مامان دیگه نباید شوهر کنم گفته برو بابا... اون علی آقاست شوهرت که نیست باهد (منظور بایده ) بهش بگی بابا پس برو برا خودت یه شوهر کن و ما همچنان طبق معمول  هاج و واج و متفکر تعجبتعجبمتفکر از حرفهای این دخمل  بلا

 

یه روز دیگه اومدم جارو بکشم گفتم مامانی برو کنار میخوام اینجا رو جارو کنم اومده میگه نمی خوام برم اصلا خودت برو رو بخاری بشین گفتم مامانی برم رو بخاری بمرم (به زبان خودش منظور بمیرمه ) گفته نه بابا نمیمری فقط آتیش میگیری بعدشم میسوزی (دلم همچین برا خودم سوخته غمناک )

 

یه روز دیگه داشتم بهش میوه میدادم اومدم خیر سرم بهش ادب و تربیت یاد بدم گفتم از مامانی تشکر کن بگو دستت درد نکنه بگو ممنون برام میوه آوردی گفته  مگه من مهمونم که ازت تشکر کنم مهمون فقط باید به آدم بگه دستت درد نکنه ( و ما تازه فهمیدیم تمام زحمات ما پشیزی هم برای این نوگلان باغ زندگی ارزش نداره والا)

دیگه اینکه یه شب موقع خواب داشتیم بازم به خانومی آموزش خورد و خوراک حیوانات رو میدادیم تا بلکه برای چندمین بار روزنه امیدی باز بشه و خانمی حداقل یاد بگیره چند تا حیوون بینوا چی میخورن گفتم مامانی آهو علف میخوره آقا شیره گوشت میخوره حالا مامانی می پرسه نازنین خانوم جواب بده خوب بگو ببینم آهو چی میخوره گفته : کدو  گفتم نه مامان علف می خوره دیدیم نه حرف حرف خودشه بیخیالش شدیم گفتم خوب حالا بگو آقا شیره چی می خوره گفته نون می خوره نون بربری بعدشم هههههههههههههههه کرده و گفته خوب یاد گرفتم مامانی بس دیگه بخوابیم و ما خوشنود از اینکه کودک فردایمان توانست در تغذیه ی حیوانات تغییری چشمگیر بو جود آورد و آقا شیر هم خوشنود که دیگه طبق فرمایش نازنین خانومه ما می تونه نون بربری هم بخوره چه میدونی شاید فردا  وفرداها گوشت گیرش نیاد حداقلش یه نون بربری میتونه بخوره خندونک

و از باقی احوالات این روزها اینکه عاشق شاله و هر کجا هم میره از صاحبخونه یه شال به عنوان هدیه دریافت میکنه و قابل توجه که کشو نازنین خانوم به جای لباساش پر شده از شال چشمک

و اینکه این روزها یاد گرفته هر چیو دوست داره میگه عشقمه مثلا میگه من عشششق دوغم یا من عشششق شال صورتیم آخه جوجو تو چه می دونی عشق چی چیه بغلبغل

من و باباش تو اتاق بچه ها بودیم در هم بسته بوده در زده مامانی اجازه میدی من بیام شلوار بردارم گفتم بفرما اومده شلوارشو بر داشته بعد میگه من رفتم دیگه مزاحمتون نمیشم می خوای درو ببندی ببند ( و بازهم امان از دست این وروجک )

یا اینکه دکتر که برده بودیم با یه دختر دوست شده اسمش آیدا بوده خونه که اومدیم گفتم آفرین دخترم امروز دوست پیدا کردیا گفته مامانی اسمش چی بود گفتم آیدا حالا میخواسته از آیدا تعریف کنه می گفته مامان هیلدا به من این و گفت و اونو گفت گفتم مامان جون آیدا گفته خوب ایلیدا گفت لباست چه خوشگله و باز هم برای بار سوم بعد از تلاش بی وقفه ی ما برای یادگیری کلمه ی آیدا گقته هلیا  و ما باز دریافتیم که روح و روان خود را بیشتر از این در منگنه قرار ندهیم چرا که فایده ای ندارد ...(بذار خوش باشد به هیلیدا و ایلیدا )

برای جشن تولد نوه ی عموش حلما جون که دعوت شده بود عکس حلما رو که روی کارت دعوت دیده به من میگه مامانی پاشو بریم عکس حلما رو بهش بدیم فکر کنم الان داره دنبال عکسش می گردهها (انجمن کودکان غمخوار و دلسوز )محبت

و در آخر اینکه شیرین زبون کلبه ی عشق ما خیلی از کارهاشو دیگه می تونه خودش انجام بده و از آنجایی که در کثیف کردن لباسهاش توانایی چندانی دارد در طرفه العینی به اتاقش می رود و شلوار و بلوزش را  تعویض می کند و کوهی از لباسهای چرک برای مادرش به وجود میاورد و جالب اینکه وقتی با اعتراض من که بهش می گویم چرا لباستو کثیف کردی روبرو میشود سریع می گوید غصه نخور خودم دیگه خانوم شدم الان میروم شلوارمو عوض می کنم و نیم وجبی نمی داند دغدغه ی اصلی مادر لباسهای چرک است نه عوض کردن شلوار خانومی...

 

وقتی من پشت کامپیوتر نشستم میاد میگه پاشو تو برو شبکه ی پوریا رو ببین ( به شبکه ی پویا میگه پوریا ) من میام میشینم برات نظر میدم راستش اون موقع هم قیافه ی من دیدنیه تعجبخنده

 

اتاقشو کن فیکون می کنه بعد میره توی هال و پذیرایی منو صدا میزنه میگه بیا باهام بازی کن میگم خوب بیا تو اتاقت بازی کن میگه نه خونه ی شما بهم ریختس خونه من تمیزه و ممیزه ،انقدر تمیزه حالا یادش رفت که موجب همه ی بهم ریختگیها خودشه متفکر

 

نازنینم :

 

مجنون نگاه زیبای تو ام پس هر دم  و هر لحظه چشمان قشنگت را میزبان نگاهم کن

 

 

 

نظرات (51)

مامان راحله
1 بهمن 93 16:24
از دست تو دختر شیطون و شیرین زبون
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو خاله ی مهربون
عمه فروغ
1 بهمن 93 17:03
اي جونم هزار ماشاا.. به نازنين گلم کلي از خوندن شيرين زبونيات لذت بردم ان شاا.. هميشه شاد و تندرست باشي گل کوچک در ضمن منتظر کامنت هايي از سوي نازنين هستيم
مامان ریحانه
پاسخ
خوشحالم عزیزم که باعث خوشنودی شما شدم بله دیگه در آینده ی نزدیک ما دیگه به کنار میرویم و دخترکمان برای شما کامنتهایی دوست داشتنی می گذارد
الهه مامان مبین
1 بهمن 93 17:23
سلام به روی ماه ریحانه عزیزم سلام به گل دخمل خودم نازنینم ای قربون اون شیرین زبونیات . واقعا بچه ها خیلی باهوشند و بعضی مواقع حرفهایی رو میزنند که ما بزرگترها رو هاج و واج میذارند . خدای مهربون همه بچه ها رو حفظ کنه ( آمین )
مامان ریحانه
پاسخ
سلامی به وسعت آسمانها تقدیم الهه ی نازم عزیزم لطفت بیکران و محبتت فراوان دوست داریم شما رو تا بینهایت
الهه مامان مبین
1 بهمن 93 17:24
این قلبهای خوشگل هم برای نازنین خوشگلمممممممممممممم
مامان ریحانه
پاسخ
و تمام آنچه خوبیست برای دوست مهربانم آرزویم دنیایی پر از زیبایست برای شما که زیبا می بینی
مریم مامان آیدین
1 بهمن 93 17:59
سلام ریحانه جون خوشخالم برای روزهای شاد و آفتابیتون عزیزم هزارماشاالله معلومه نازنین نازم زود به حرف زدن افتاده و خیییییلی هم شیرین زبونه میگم حالا نکنه امروز قصد داره خودتو عروس کنه که زودتر نوبت خودش بشه چقدر خوب که میتونه خودش لباس هاشو عوض کنه...همینو هم خداروشکر کن خواهر و از طرف ماشین محترم لباسشویی منتی سر بچه نزار قربوووووووووووونش ایشالا همیشه سلامت باشه تشکر پیشکششون خوش باشید و شاد دوستم...ببوووووووووووووووس نازی مارو
مامان ریحانه
پاسخ
قربون خواهر مهربانم مریم جون بله عزیز دلم بر خلاف پوریا نازنین خیلی زود به حرف اومد و خیلی زود هم غلط غلوطهایش را تصحیح کرده و بیشتر کلمات را صحیح ادا می کند و نمی داند که مادر محترم عاشق غلط غلوط حرف زدنش بود بهر حال خواهر این شیرین زبونی ها مختص ماست شما ببینش اگه تا یکی دو ساعتی لام تا کام با شما حرف زد حتی یخش هم که باز شه اقیانوسم که به پا شه حرف نمیزنه که نمیزنه و من از این بابت زیاد خوشحال نیستم چون دوست دارم بچه تو اجتماع هم جنب و جوش داشته باشه و این دخمل ما درست بر خلاف مادر می باشد که دنیایی از شیطنت و بازیگوشی است و کودک درونش هنوز بیدار است و مریم جون این روزها منتظر باشید تا متن کارت عروسیمو ببینید به مبارکی و میمنت مادر جان ریحانه خانوم و............. و در آخر اینکه خواهر منتی نیست اما در این وضع بحران آب هر روز این ماشین لباسشویی بیچاره باید بچرخه و بچرخه فقط محض بی آبی گفتم اگر نه که خواهر دست ماشین لباسشویی درد نکنه و اینکه ممنونم مریم عزیزم از دعای قشنگت و امیدوارم شما هم در کنار همسر مهربان و آیدین گلم همیشه شاد باشی و شادمانه زندگی کنی
آویزون
1 بهمن 93 18:23
سلام وصد سلام به عزیز دلم و دختر گل شیرین زبونشوای من که دلم براش ضعف رفت یعنی یه روز دستم بهش برسه درسته قورتش میدم راستشو بگو این بلا برده به کی رفته شبکه پوریا و توصیه ی به شوهر و.........بلبل زبونیهای این نازنین زهرا خاتون طلا ......خداییش این شیرین زبونیا نبود .....چیکار میکردیم تو این دنیای دنی بارالها لبخندهای زیبایت را از ما دریغ مکن و چهره ی خمود زنگی همه ی مارا بیش از پیش روشنایی و امید ببخش ببوسش از طرف من
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عززززززززززیزم شما خیلی خیلی لطف داری نمی دونم به کی برده از احوالات خودمان توسط مادرمان که میگه شما به شدت خجالتی بودی ولی در عوض الان خیلی خیلی بهتر شده ام و همانگونه که قبلا گفتم این شیرین زبونی ها فقط مختص خانه و خانواده است و در آخر خواهر گلم ممنون از دعای زیبایت شما هم بچه های گلتو ببوس
مهتاب مامان اشکان
1 بهمن 93 18:23
سلام ريحانه جونم.قبل از نازنين جونم ميخوام از خودت تعريف كنم با اين حس شاعرانه ات.متن اول پستت خيلي قشنگ بود. حالا نوبت نازنين جونمه با اون زبون شيرين و خوشمزه اش.الهي فداش بشه خاله. واي كه چقدر خنديدم اونجا كه گفته مامان ميخواي شوهر كني و به علي آقا بايد بگي بابا من كه عاشق اشتباه گفتن كلمات بچه هام اما از همون ابتدا سعي كردم اشكان كلمات و درست تلفظ كنه گرچه وقتي هم اشتباه تلفظ ميكنه دوست داشتني تر ميشه. ببوس روي ماه نازنين جونمو
مامان ریحانه
پاسخ
منم ابتدا تشکر می کنم از لطفت خواهر گلم برگ سبزیست تحفه ی درویش و بعدم خواهر می بینی چه دوره زمونه ای شده دختر بخواد مادر رو شوهر بده اوا داره مهتاب جون منم عاشق این غلط غلوط حرف زدنام اما حیف که بچه ها روز به روز بزرگتر میشن و دیگه واضح حرف میزنند شما هم ببوس روی ماه اشکان جونو
مامان کیانا و صدرا
1 بهمن 93 18:38
سلام ریحانه خانم گل گلاب و مثبت اندیشخوشحالم از نگاه قشنگت به زندگیخب دست دخملی درد نکنه که خنده رو لبهای مامانش میکارهخب عزیزم دوباره با همسری یه جشن تو خونه بگیر لباس عروسم بپوش بهشونم نگو بابابگو شوهر!!!الهی!از دست این بچه ها...خواهر یه سری کارها و عملکردهای نازنین جون مثل صدراست.از جمله همون قضیه ی پرسش و پاسخ پیرامون حیوانات و به یاد سپاری اسامی دوستانایشا....همواره سالم و سلامت و شادمان باشید
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم خواهر گل خودم ممنون از لطفت بله خانومی اگه این بچه ها نبودن ما چکار می کردیم خدا هر که بچه نداره دامنشو سبز کنه که واقعا نعمتی آره خواهر در حال مهیا کردن مراسمم فقط مانده ام کیا رو دعوت کنم تا مراسمم باشکوهتر بشه جالبه که خیلی از کارای این وروجکا بهم شبیه هستن نازنین که خیلی بازیگوشه اصلا سعی نمی کنه یه چیزیو یاد بگیره و من ناراحتم ممنون از دعای قشنگت خواهر گلی
مامانی(برای دخترم زهرا)
1 بهمن 93 19:42
واقعا میشه از حرفای این خانم طلا ی کتاب نوشت خیلی باحال بود مخصوصا اینکه باهد شوهر کنی انشاا خدا حفظش کنه ماشاا خانمی چه ژست نازی گرفته
مامان ریحانه
پاسخ
شما لطف داری عزززززززززززززیزم آره خواهر مجبورم میدونی مجبور مرسی خدا بچه های گل شما رو هم حفظ کنه ببوس زهرای نازو
مامان مهراد
1 بهمن 93 20:48
فدای نازنین خانوم شیرین زبون برم من... ریحانه جون مهراد هم وی جمع خیلی ساکته و کل شیرین زبونی هاش توی خونه است اگه راه حلی پیدا کردی به ما هم بگو.
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه مهری جون آره عزیزم منم به خاطر کم حرفیش تو جمع ناراحتم بیا یه قرار بذاریم هر کی زودتر یه راه حل پیدا کرد به اون یکی بگه عزیزم شما خیلی مهربونی به پاس مهربانیت
مامان مهراد
1 بهمن 93 20:48
همیشه شاد و پاینده باشین...
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررررسی عزیزم
مامان علی
2 بهمن 93 1:57
سلام دوستم،مدتی نبودم ولی الان اومدم تا حالی ازشما ودختر نازت بپرسم ایشالله همیشه شاد وسلامت باشین ماشاالله به زبونش و شیرینی گفتارش والا پسرمان بسی پرچونست ولی فقط درمحضرما! حالا یک چیز بدترش اینه که اصلا حاضرنیست بیاد جایی وتابریم گریه واشک وآه که برگردیم وازمردها خیلی میترسه! راستی علیم چندروزه گیر داده من عروس بشم!!!!!! خدا حفظش کنه وسلامت باشه ایشالله همیشه از خوشی وحال خوش بنویسی.
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم عزیزم از حضور گرمت و سپاس به خاطر لطفی که به نازنینم دارید بیشتر دوستان نظرشون همینه که بچه ها فقط در حضور پدر و مادر شیرین زبونی می کنند حالا من از بچه هایی که در جمع دلبری می کنند خیلی خوشم میاد که البته هم پسر و هم دخترم این مدلی نبودند خوب خواهر عروسش کن ما که مادر زن هم شدیم عروسکشو میاره میگه مامان دخترمو بگیر دومادم تو راهه بعد گوشی موبایل اسباب بازیشو میاره میگه یه زنگ بزن دوماد دعوتش کن برا شام بیادخواهر جان ما فعلا در رویاهای خود سیر می کنیم تا کی شود که مادر زن واقعی شویم از دعای قشنگت بی نهایت ممنونم
زری
2 بهمن 93 1:59
سلام عزیزم ماشالاچه دخترشیطون وشیرین زبونی کلی واسه این پستت خندیدم مخصوصاقسمت شوهر
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی عزیزم خوشحالم که تونستم خوشحالتون کنم از قسمت شوهر خودم خیلی خندم میگیره
مامان ماتیسا
2 بهمن 93 8:10
وای از گنده گویی های این بچه ها حتما چهار روز دیگه هم ماتیسا می خواد منو شوهر بده
مامان ریحانه
پاسخ
بله عزیزم از این بچه ها هر چی بگی بر میاد ببوس ماتیسا جونو
مامانی ِ یسنا
2 بهمن 93 8:17
سلام به دوست خودم و دختر ماهش چه شیرین زبونه نازنین خانوم ما.. هزار ماشالا یسنا هم به شبکه پویا میگه پوریا تغذیه حیوونا خدا رو شکر کن حداقل لباسشو خودش عوض میکنه . فک کن اون کثیف میکرد و تو لباسشو عوض میکردی... ایشالا نازنین خوشگلم همیشه سلامت باشه. شاد شاد شاد باشین دوست خوبم بوووووووووووووووووووووووووووووس برای عروسک خوشگلم
مامان ریحانه
پاسخ
و مرررررررررررررررسی از تمامی لطفت دوست عززززززززززززززیزم آره خواهر می بینی روزگار ما رو با این وروجک ما کجا و اینا کجا انشالله که همیشه تنشون سالم باشه و گرما بخش زندگیهامون باشند ببوس یسنا جونو
مامان زهرا
2 بهمن 93 9:57
عزیزم خدا دخترت روبرات نگه داره! همیشه سالم و شاد باشه و سایه شما و همسرتون بالای سرشون!
مامان ریحانه
پاسخ
و هر آنچه دعای خیر است برای شما و خانواده ی عزیزتون دوست عزیز
مامان بهی
2 بهمن 93 10:25
قربونت برم كه اينقدر شيرين زبوني هزار تا بوس
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جوووووووووووووووون
مامان روژینا
2 بهمن 93 11:50
وااااای الهی که من فداش بشم اینقد شیرین زبونهنمی دونی چقد خندیدم ریحانه جون این پستت رو خوندماز دست این بچه هامخصوصا اون تیکش که در زده اومده تو اتاق...من که عاشقشمخدا حفظش کنه برات عزیزمایشالا همیشه تنش سلامت باشه
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه ریحانه جون آره والا آدم از دست این وروجکا انگشت به دهان میمونه و خدا روژینا جونم برای شما حفظ کنه
الهام
2 بهمن 93 12:23
ای جانمعلی آقا شوهرِ شما نیست؟! ترس از بخاری بهترین ترس تو دنیاست شال مبارکت باشه عزیزم و چه دختر عاقلی که در می زنه باز هم عکس های زیبایی گرفته ای ریحانه جون ایشالا که همیشه روزگارتون به دور از غم باشه دوشنبه شب قم بودم و تازه پست شما رو در بارۀ نازنین جون خونده بودم و بسیار به یادتون بودم
مامان ریحانه
پاسخ
نمی دونم عزیزم دخترم این و کشف کرده که علی آقا شوهرم نیست ما هنوز هم مات و مبهوتیم اگه بود سر سفره عقد قند رو سرم می سایید به این باور می رسید که علی آقا شوهرمه و ممنونم الهام جان که یه یادم بودی زیارتتونم قبول التماس دعا خواهر گلم
سما مامان مرسانا و ارشيا
2 بهمن 93 12:43
سلام عزيزززم ماشالا بازديد وبلاگت از من بيشتره يه روزه 19نفر نظر داده فداى نازنين جوووونم بشم كشف كرده على آقا شوهر شما نيست امان از دست اين شيطون بلا زنده باشى نازنين جوووونم
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم سماجون از لطفت ممنونم میبینی سما بعد یه عمر زندگی یکی کشف کنه که علی آقا شوهرت نیست و باید بهش بگم بابا مرسی سما جون تو وبت بودم نازنین نذاشت نظر بدم الانم دارم میرم بیرون عجله دارم انشالله میام و بازم بهت سر می زنم عززززززززززززیزمی
مامان روشا
2 بهمن 93 16:07
سلام خوبی ریحانه جون وای از دست این دختر بلات اونقد خندیدم که دیگه دل درد گرفتم ماشاالله به این همه شیرین زبونی بوسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررسی عزززززززززززیزم خیلی به من و نازنین لطف دارید خانمی انشالله روشا جون زود بزرگ میشه و از این شیرین زبونیها میکنه و شما رو می خندونه بوووووووووووووس برای روشای گلم
مامان ندا
2 بهمن 93 16:54
کللللی خندیدم از حرفات نازنین خاله... قربونت بششششم که اینقد شیرین زبونی.. ریحانه جون خوشحالم که یکم آرومترشدی..البته میدونم که دلت پراز تلاطمه ولی توکل به خدا...بووووووووس برای تو و دخملی «عاقا نمیدونم چرا شکلکها رو میزنم نمیاااااااااد!!؟!؟»
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررسی نداجووووووووووووونم امیدوارم همیشه لبت خندون باشه خدا نکنه خاله مهربون قربونت برم که درکم می کنی چون فقط یه مادر میتونه یه مادر دیگه رو درک کنه ولی سعی می کنم آروم باشم به خاطر دل فرشته کوچولوم عزیزم شما دوستان هم مثل فرشته های مهربونی هستید که در غم و شادی با من شریکید فدای شما فرشته های مهربون بشم من
مامان یاسی
2 بهمن 93 23:48
عزیزم ماشاا... چه شیرین زبونه. اینجور مواقع که این کوچولوها شیرین زبونی میکنن آدم دلش میخواد بغلشون کنه و تا میتونه صورتشون رو ببوسه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم گل گفتی عزیزم یعنی آدم میخواد بخوردشون خانمی یاسی عزیزو ببوووووووووووس
Kosar
3 بهمن 93 9:01
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی
مامان ریحانه
پاسخ
حتما
مامان دیانا
4 بهمن 93 8:31
ماشالله به این دخمل شیرین زبون. خوش صحبتیش به مامان مهربونش رفته.آخه آدم هر وقت پستهای نازنین جونو میخونه اصلا خسته نمیشه و خنده رو لبهامون مینشینه.الهی که شادی خونتون همیشه مستدام و تنتون صحیح و سلامت باشه.
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررسی عزیزم همه ی بچه ها در هر زمان شیرینی مخصوص خودشونو دارن همینطور که دیانا جون با انیر گفتنش لبخند روی لبای من میشونه الهی خاله فداش عزیزم شما خیلی لطف داری و ممنونم از دعای زیبایت و من هم در مورد شما همین آرزو رو دارم قربون محبتت دوست عزیز
مامانی
4 بهمن 93 10:42
عزیز دلمی با خوندن هر سطرش کلی خندیدم.. فدای این دخملک شیرین سخن بشم که باعث شاد شدن همه میشه تو عاشق دوغ و شال صورتی هستی منم عاشق توام هزار ماشاالله
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی خاله جون راستی یادم رفت بگم من عاشق شما خاله جونی مهربون هم هستم
الهام
4 بهمن 93 11:46
سلام ریحانه جون خصوصی دارید عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم حتما می بینم
مامان یسنا
4 بهمن 93 13:42
خصوصی داری دوستم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
4 بهمن 93 15:21
دلم ضعف رفت برای این همه شیرین زبونی. خدا شیرینی های زندگیتون را بیشتر و بیشتر کنه.
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم دوست عزیزم ما سه قلوهای شما رو می بینیم بیشتر ضعف می کنیم خیلی عسلن ببوس این جیگر طلاها رو
مامان زهرا
4 بهمن 93 15:49
سلام ریحانه جونم خوبی دوست گلم .ببخش که نتونستم زود بیام .این روزا خیلی فرصت نداشتم . درگیر امتحانای خودم وامیررضا بودم .سرماخوردگی دوتا پسرام . ازهمه بدتر فوت مادربزرگم . ازیه طرفم محمدسام خیلی بهم وابستس و نمیذاره خیلی وقت آزادی داشنه باشم .الانم خوابیده ومنم اومدم ببینم میتونم یه پست جدید بذارم وبه لطفی که دوستای گلی همچون شما درحقم کردید جواب بدم . ایشالله که همیشه شاد باشی وغم تو زندگیت نباشه .
مامان ریحانه
پاسخ
سلام زهرای عزیز، پس خواهر گل ما در پی کسب علم هستند ایشالله که موفق و سر بلند باشی عززززززززیزم به خاطر فوت مادر بزرگتون خیلی ناراحت شدم تسلیت عرض میکنم خواهر گلم روحشون شاد باشه و خداوند رحمتش کنه و امیدوارم سرماخوردگی بچه ها زود زود خوب بشه ، این فصل بدیش همینه ما هم چند وقت درگیر بودیم خواهر، زهرا جون انشالله هر چه زودتر پست جدیدتو بذاری آخه ما به شما عادت کردیم مخصوصا که همشهری هم هستیم فدای تو مهربانم
حنانه
4 بهمن 93 17:13
ای جانم عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون حنانه جون خوشحالم که اومدی
حنانه
4 بهمن 93 18:43
قربونت عزیزم من ی نظر زیاد گذاشتم بقیه اش کوووو
مامان ریحانه
پاسخ
نمی دونم حنانه جون همین یه نظر بیشتر نبود منم تاییدش کردم
مامان عسل 
4 بهمن 93 21:16
سلام ریحانه جونم خوبی جیگرم دخملت خوبه ازطرفم خوشگل خانوموببوسبپرخصوصی
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم ما حالمون خوبه شما خوب هستید عسل نازم خوبه عزیزم مطمئن باش یه جورایی خاطر جمع
Kosar
4 بهمن 93 21:23
ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ . . . . ﭘﺎﮐﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺑﺮﺍﻡ ﻋﺰﯾﺰﯾﻦ
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی عزیزم
مامان عسل 
5 بهمن 93 1:10
سلام ریحانه جون بیادرستش کردمشرمنددددده
مامان ریحانه
پاسخ
دشمنت شرمنده چشم عزیزم
مامان آنیسا
5 بهمن 93 7:17
خاله جون عشقمه شیرین زبونی های این نازنین خانم خوشکل مگه ما می تونیم از پس این وروجکا بر بیایم خدا به دادمون برسه
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررسی خاله جون از لطفت نه خاله جون محاله از پس ما بر بیاد ما وروجکا همچین مامان بابامونو فیتیله پیچ می کنیم که خودش انگشت به دهن بمونند
مامان هستیا
5 بهمن 93 7:40
سلام عزیزم.ماشالله به دختر خوشگل و شیرین زبونمونخدا حفظش کنه.واقعا از خوندن این متن کلی لذت بردم ای شیطون بلا می خوای مامانی عروس بشه؟!ایشالله همیشه تنش سالم باشه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیزم خدا هستیا گلی رو هم برای شما حفظ کنه آره خاله جون دوره زمونه عوض شده گفتیم حالا که مامانم برا خودش کاری نمیکنه بذار من براش آستین بالا بزنم
مامان فرخنده
5 بهمن 93 12:51
امان از دست اين وروجك ريحانه جون عروسي داشتي خبرم كن چون من هم هرروز عروس ميشم تا مليسا لباس مهموني ميپوشه سريع به حميد ميگه پاشو ميخوايم بريم عروسي دير شد وحميد هم ميپرسه عروسي كي ميخواي بري ومليسا: عروسي مامان خخونده خلاصه ماهم روزي نيست كه عروس نشيم واي اونجا كه ميگفت بريم عكس حلما را بديم يعني ديگه آخر بوس براي نازنين زهراي گل
مامان ریحانه
پاسخ
پس تو هم عروس میشی خواهر مباااااااااااااااااارک باشه حالا بده این وروجکا ما رو یاد گذشته میندازن و عروسیمونو به یاد میارن نازنین که برام لی لی لی لی هم میکنه فرخنده جون به قول شما عکس حلما آخرشه الهی فدای همه ی این وروجکای شیرین زبونم بشم من ببوس ملیسای گلو
مامان سمانه
5 بهمن 93 18:46
سلام ریحانه جون ؛ وب قشنگی داری که عکسا و کارای دختری قشنگش کرده ممنونم که ب وبم ما هم سر زدین ببوسید گل دختری رو
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از لطفت چشم عزیزم حتما
کیان
6 بهمن 93 10:23
ای خانوم شیطون بلای ناز فقط نازنین خانوم یادت باشه وقتی شیرین زبونی میکنی یک وقت چیزی نگی که دل مامانی که این همه برای شما زحمت میکشه بشکنها .خوب باشا دختر خوب .آفرین به شما
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت خاله جون خبر نداری که همین دیشب یه چیزی گفتم که همین حرف شما شد و مامانمو ناراحت کردم خاله جون یواشکی به شما میگم به مامانی گفتم برو خونه بابات باباییم خودش برام غذا درست میکنه مامانمم اینجوری شد خوب مامانا مهربونن زود از دلشون میره بیرون من مامانم و خیلی دوست دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه خاله جون کیان خوشگله رو خیلی ببوس
مامان مبینا
6 بهمن 93 15:46
ریحانه جونم سلااااااام از شیرین زبونی نازنین جون کلی خندیدم خدا نگه دارش باشه منم اپمممممم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم عزیزم از لطفت چشم حتما میام
مامان ماریا
6 بهمن 93 19:50
عزیزم دخترت خوب شد؟ به سوالت جواب دادم حتما بخون.
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی از لطفت عزیزم من هم دارم فعلا ملین میدم اگه دیدم بهتر نشد حتما به آدرسی که لطف کردید می برم
مهتاب مامان اشکان
6 بهمن 93 21:29
سلام بر خواهر گلم ريحانه جون.خواهرم خوبي؟نازنين جونم خوبه؟ خانومي واقعا شرمنده كرده بوديد.يه لحظه شك كردم كه نكنه نظر ندادم به پست جديدت. بعد ديدم نه ،شما لطفتون نسبت به ما بيشتره.فدات شم خانومي. نازنين جون خوشگلمو سفارشي ببوسش.
مامان ریحانه
پاسخ
ای خواهر دستت درد نکنه شما نظرم ندی رو چشم جا داری مهتاب گلم خدا نکنه عزیز دلم باور کن دلم برات تنگ شده بود اشکان جون خوبه عزیزمه ببوس آقا خوشگله رو
✓ مامان زهراღ
6 بهمن 93 22:53
سلام بازم بعد یه غیبت طولانی اومدم... ماشالله نازنین جون چه شیرین زبون شده.. من عاشق شیرین زبونی بچه هام... کی بشه زهرای منم با این جمله ها کلی منو بخندونه
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت برم خانمی خوشحال شدم که به دیدن پدر و مادرت رفتی انشالله همیشه دلت خوش باشه عزیزم به نازنین لطف داری مطمئن باش تو یه چشم به هم زدن زهرا خانوم گلتم اینطوری برات شیرین زبونی میکنه
مامان مبینا
6 بهمن 93 23:18
ریحانه جونم خوبی؟نازنینم خوفه؟ من با افتخار شما رو لینک کردم امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشیم گلم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون عزیزم حتما دوستهای خوبی میشیم
مامان اعظم
6 بهمن 93 23:36
منم عششششششششششششق شیرینزبونی ها و شیرین کاری های تو هستم نازنین جوووووون خدا هم خودت و هم پوریا جون رو حفظ کنه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی اعظم جون از حضور گرمت و از دعای زیبایت فاطمه جون و محمد عزیزم و خیلی ببووووووس
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
7 بهمن 93 15:04
هزار ماشاءالله . چه شیرین . شاید بلده داره شما را اذیت می کنه . دورش بگردم که اینقدر بامزه.
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه مرضیه جونم نمی دونم والا شاید همینه که شما میگی
مامان راحله
7 بهمن 93 17:43
________________________¶¶ _______________________¶__¶ _______________________¶___¶ _______________________¶____¶ _________¶¶¶¶¶_________¶____¶ _________¶__¶¶¶¶¶¶_____¶____¶ _________¶____¶¶__¶¶___¶____¶___¶¶ __________¶_____¶¶__¶¶_¶____¶¶¶¶¶¶¶ ___________¶______¶¶__¶_¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶_________¶¶______¶__¶¶__________¶¶ ¶__¶__________¶¶¶____¶¶________¶¶¶¶¶¶¶ ¶___¶__________¶¶¶¶_______________¶ ¶__¶_____________¶________¶_¶¶¶___¶ _¶_¶_____________¶_______¶_¶_¶¶___¶ _¶¶______________¶_________¶_¶¶___¶ _¶_¶_____________¶_________¶¶¶_____¶¶¶ _¶_¶_____________¶__¶__________¶¶____¶ _¶_¶______________¶___¶________¶_¶¶__¶ _¶__¶_____________¶____¶¶_______¶¶¶¶¶ __¶__¶¶¶¶¶¶¶¶____¶¶______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶_________¶¶¶¶¶¶________¶ __¶________________________¶ __¶________________________¶ __¶________________________¶ ___¶________¶_________¶¶___¶ ____¶_______¶___¶______¶__¶¶¶¶¶¶ __¶¶_______¶____¶______¶¶¶_____¶ _¶______¶¶¶¶¶¶¶_¶_____¶¶¶¶¶¶¶___¶ __¶___¶¶__¶__¶_¶¶¶___¶______¶__¶ ___¶__¶____¶__¶__¶__¶____¶¶¶__¶ ____¶__¶____¶__¶ ¶__¶___¶¶__¶¶ ____¶__¶_____¶¶¶¶¶__¶___¶¶¶¶ ____¶¶¶¶______¶¶¶¶__¶ ____¶¶¶¶__________¶__¶ ___________________¶¶¶¶ ___________________¶¶¶¶
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی خواهر گلممممممممممممممم
بانو
8 بهمن 93 17:44
قربون شیرین زبونی نازنین جون کلی حال و هوام عوض شد ریحانه جون خدا حفظشون کنه فرشته هاتو[پاسخ خدا نکنه دوست عزیزم خوشحالم که خوشحالت کردم
افسانه
12 بهمن 93 23:44
ماشالله به پرنسس خوشگل
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی عزیزم
مامانی و بابایی
7 اسفند 93 14:28
مرسی که دنبال میکنی ناز خانم رو از طرفم ببوس راستی عکس ها بالا نمی آد؟؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم فاطیما جون و ببووووووووس