نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

تمام بهونه های این روزهای من

1393/10/24 0:06
نویسنده : مامان ریحانه
1,999 بازدید
اشتراک گذاری

یه وقتایی دلت میخواد تو یه عصر سرد زمستونی که خسته از یه روز پر کار و پرمشغله هستی یه فنجون چای یا نسکافه ی داغ برای خودت بریزی و بشینی پشت پنجره وزل بزنی به حیاط و گنجشک های کوچولو رو ببینی که دارن دنبال خرده نونهایی که تو براشون ریختی  اینور و اونور میرن و تو چه ذوقی میکنی وقتی می بینی که تونستی شکم این پرنده های ناز و خوشگل و سیر کنی و اینطوریه که خستگیت در میره و اون چای و نسکافهه همه بهونست برای رفع خستگی .....

 

یه وقتایی هم که عزیز دلت اشتباهی کرده و میاد رو صورتت گل بوسه میکاره و با شیرین زبونی میگه مامانی دوست دارم و دیگه تکرار نمیشه و تو از الکی میگی نه هنوز ازت ناراحتم بازم خودت خوب میدونی این ناراحتی همش بهونست چرا که دلت بوسه های گرم عزیز دلتو میخواد !!!!!!

 

یه وقتایی وجودت پر میشه از استرس و اضطراب که باز هم با شنیدن صدای مادر دنبال بهونه ای میگردی که یه کم از اضطرابت کم کنی و چه بهونه ای بهتر از دعای مادر...

آره خوب میدونی که همه ی اینا بهونست ،بهونه یه بهونه ی زیبا

 

                                  دخترم کاش همه ی بهونه ها مثل تاب خوردن تو زیبا بود

ادامه ی مطلب :

همه ی اینا رو گفتم تا برم سر اصل مطلب  ، اصل زندگیم که وجودش ناز میده به تمام جونم بله می خوام از این روزهای نازنینم بگویم روزهایی که برای من پر بود از اضطراب و استرس ....

اولین دل مشغولیم آزمایش خونی بود که باید برای نازنین انجام میشدو من بودم  و دنیایی از افکار پریشون که نتیجه آز دختر گلم چی میشه و تقریبا به خدا رسیدم تا نتیجه اومد و وقتی از پزشکش شنیدم که کمی کم خونی داره باز ناراحت شدم و اصرار پزشک برتغذیه مناسب بود که بتونه این کم خونی رو جبران کنه و دیگه دارویی هم تجویز نشد چرا که دندونهای جلو نازنین بر اثر برگردوندن قطره های آهن به جلو دهان تقریبا یه جورایی خورده شده و نظر دکتر این بود که دیگه دارویی تجویز نشه چون احتمالا اگه دندوناشو از دست بده دیگه کلا نمیتونه غذا بخوره پس بهترین راه تغذیه ی مناسب است که این خود برایمان آرزو است یک آرزوی بر دل مانده.....متنظر

 

دل مشغولی دوم ما این بود که قرار بود نازنین خانوم رو بعد از اظهارات جناب دکتر کجباف زاده که فرموده بودن باید برای رفلاکس ادراری که داره عمل بشه و همسر بنده زیر بار این گفته نرفتند پیش دکتر قبلی خانم دکتر حسینی ببریم کلینیک حضرت علی اصغر و باز من دچار افکار پریشون که نظر خانوم دکتر چی می تونه باشه که خانوم دکتر با دیدن مدارکی که  دکتر کجباف درخواست کرده بودن ناراحت شدن و گفتن مگه من نگفته بودم تا 4 سالگی صبر کنید احتمالا  طرف چپش هم مثل طرف راستش خوب میشه برای چی دوباره بچه رو به دست اشعه سپردید و بعد اون فشار روانی که به بچه وارد میشه به واسطه ی اون سوندی که بهش زده میشه ...

خیلی ناراحت شدم یادم اومد روزی که برای vcugنازنین رفتیم طفلی بچم تا شب می ترسید دستشویی کنه و هر موقع هم بالاجبار دستشویی می کرد کلی جیغ می کشید و گریه می کرد و باز من بودم که دلم خون بود از اینهمه زجری که ناز گلم می کشید ...

و وقتی گفت خوبه من هم بگم برو عملش کن باز رنگم پرید و گفتم که خانوم دکتر باید حتما عمل بشه ؟؟؟؟

و گفت نه تا 5 سالگی صبر می کنیم اون موقع دوباره یه vcugمیدیم اگه خوب نشده بود باید عمل بشه و حالا دستور همون هر شب درمان با آنتی بیوتیکه ( وای خدای من بازم آنتی بیوتیک ) از یه طرف خوشحال شدم که فعلا عمل نمیشه و از یه طرف وقتی نگاهم به صورت معصوم نازنینم افتاد که دست منو می کشید و می گفت مامان بیا بریم من دیگه خسته شدم چقدر منو می بری دکتر دلم  پر شد از غصه و سرم طرف آسمون بلند کردم و گفتم خدایا بازم شکرت.........

و حالا که باز نازنینم تو تب داره میسوزه و جسم ضعیفش در برابر هر سرمایی واکنش نشون میده و انگار پذیرای هر گونه ویروسیه و سرفه هاش امونشو بریدن پزشکش میگه احتمالا یه تب ویروسیه اگه بعد از دو روز تبش کم نشد بهش آنتی بیوتیک بده نمی دونم با اینکه براش واکسن زدم چرا بازم سرما خورده پارسال که واکسن زدیم خیلی بهتر بود ولی چاره چیه باید زندگی کرد به قول همشهری شاعرم سهراب تا شقایق هست زندگی باید کرد...                                                                                                                                                                             حالا می بینم یه وقتایی هم این بهونه ها خیلی زیبا نیست مثل وقتی که یه بغضی تو گلوت نشسته باشه و دنبال یه بهونه هستی تا بغضتو تبدیل به اشک کنی و چه بهونه ای بهتر از سخن از دل گفتن ........

کاش همیشه بهونه های دلمون زیبا بودن کاش ...

 

نظرات (56)

مهتاب مامان اشکان
24 دی 93 12:29
الهی خاله بمیره براش . ریحانه جون نگران نباش و به خدا توکل کن عزیزم . ایشالا نازنین جونم بدون عمل خوب میشه و تلافی این روزای سخت در میاد .الهی براش بمیرم که اینقدر زجر میکشه. میدونم تحملش واست سخته ، آخه اشکان دیشب تو تب داشت میسوخت پلک رو هم نذاشتم و صبح هم اومدم سرکار و الان هم دل نگرونشم.بمیرم برات که هر روز و شب دل نگرون نازنین جون هستی اما خدا بزرگه.خدا ایشالا دلت رو شاد میکنه با این بهونه خوب زندگیت . نازنین جونمو حتما حتما بوسش کن
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه مهتاب جونم مرسی خواهر گلم از اینهمه دلداریت آره عزیزم توکلم به خداست و خدا رو شکر می کنم که تا الان خوب بوده بیشتر ناراحتی من از کم خونیشه آخه خواهر هیچی نمی خوره الانم که مریضه دیگه قوزه بالا قوزه تو آزش ذخیره ی آهنش کم بود من الان بیشتر نگران کم خونیشم چون بدنش ضعیفه وتا میاد بیرون سریع سرما میخوره و ممنون از دعای قشنگت عززززززززززززیزم
مریم مامان آیدین
24 دی 93 12:40
سلام ریحانه جوت...خیلی ناراحت شدم عزیزم...چرا برای نازنین چون آزمایش انجام دادین؟؟ این آز همون برگشت ادراره؟؟؟ راستش آیدین هم از دوران بارداری براش هیدرونفروز خفیف تشخیص داده شده....از 17 روزگیش سونو شده و هنوز هم اول ماهی یک بار و بعد شش ماه یک بار و یعد 9 ماه و الان سالی یک سونو داره و خدارو شکر بدون دارو خود به خود داره از بین میره و هربار کوچکتر شده... دکترش بهترین دکتر کلیه کودکان رو بهمون معرفی کرد و بهترین مرکز سونوگرافی کودکان رو و اگه بخوای آدرشونو بهت میدم چون تشخیصشون عالیه....ما هربار میریم همه با ساک و از شهرستان اومدن... امیدوارم مشکلش جدی نباشه و خود به خود از بین بره راستی ایدین هم یک بار تو 3 ماهگی سوند بهش وصل شد برای سونوی برگشت ادرار....و دکترش از 10 روز قبل و 10 روز بعدش انتی بیوتیک داده بود چون میگفت وصل کرذن سوند ممکنه باعث عفونت بشه....شما هم به نازنین جون انتی بیوتیک داده بودین؟؟؟شاید این بیماری برای عفونت حاصل از سوند بوده باشه گفتی نمیتونست بره دستشویی دلم کباب شد به خدا....الهی تا 5 سالگی هیچ اثری ازش نمونده باشه گلم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم مریم چون از وقتی که برام گذاشتی و توضیح مفصلی که دادی نه عزیزم آزمایشش برای کم خونی بود آخه تابستون یه آزمایش دادیم کم خونیش زیاد بود بعد دارو مصرف کرد بعد از تموم شدن داروهاش دوباره آز دادیم تا ببینیم ذخیره ی آهنش چقدره که هنوزم یه کم پایین بود البته خیلی بهتر از قبل بود و حالا به خاطر دندوناش که گفتم دکتر دیگه دارو نداد و گفت بهتره هفته ای دو بار جگر بخوره حالا مریم جون اگه بخوره!!!!! چون اصلا خوب غذا نمی خوره حالا هم که سرما خورده دیگه بدتر و در مورد رفلاکسش هم بیشتر دکترها میگن تا 4 یا 5 سالگی باید صبر کرد احتمالا بهتر میشه الان یا میگن عمل یا اینکه داروی پیشگیری مصرف کنه عزیزم خودم خیلی دلم می خواست نظر چند تا دکترو بدونم ولی همسرم که دفعه ی قبل موافقت کرد پیش دکتر کجباف بریم الان دیگه راضی نمیشه دکترشو عوض کنیم و میگه همه ی دکترا نظرشون همینه حالا عزیزم باز اگه لطف کنی و آدرس دکتر آیدین جونو بگی ممنون میشم حالا اون آدرسم داشته باشم بد نیست بازم یه دنیا ممنون از دلسوزیهات عزیز دلم ببوس روی ماه آیدین جونو
مامان و باباي امير
24 دی 93 13:38
ای جانم کاش پیشت بودم و بغلت میکردم میبینی مردا اسمشون دررفته که مثل کوهن در حالی که یه زن مثل کوهه نباشی میشکنی. خدایا به حرمت علی اصغر کربلا هیچ مادری رو با فرزندش امتحان نکنه وبه ما قدرت صبر وتحمل و دانایی بده تا فرزندان سالم و عاقل تحویل جامعه بدیم, خواهرم نگران نباش همه چی خوبه وهمه چی قشنگه امیرصدرا هم واکسن زدم ولی سرما خورده دلیلش اینه که واکسن برای این بیماری نبوده وبرای ویروسای سالهای پیش بوده واین ویروس غافلگیر کرده اما از شدتش کم کرده مطمین باش میدونی وقتی متن بالا رو خوندم یاد یه کار امیرصدرا افتادم که برای اولین بار پارسال روز مادر وقتی جلوی گاز اشپزی میکردم احساس کردم یکی از پشت دستمو گرفت برگشتم که دستامو بوسید وگفت مامانی عید تولدت مبارک خدایا اینقدر خوشحال بودم که یه جیغ بلند کشیدم امیرصدرا ترسید می بینی زندگی بهونه های خیلی قشنگ واسه زندگی وزنده بودن داره
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون از دلداریت عزیزم خانمی امیدوارم همیشه قشنگترین و بهترین بهونه ها رو برا زندگی داشته باشی
مامان راحله
24 دی 93 14:22
سلام عزیزم .. نبینم ناراحت باشی دوستم ... توکلت به خدا باشه .. ان شالله که به گفته ی خانوم دکتر این مشکلش تا یکی دو سال دیگه رفع میشه و احتیاجی به عمل نیست .. یه وقت نا شکری نکنی ها .. البته نگرانیت رو درک میکنم .. مادر بودن سخته .. ببوس دختر گلمو
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت برم راحله جونم از محبتت چشم عزیزم به خدا توکل می کنم و همیشه امید به لطف و کرمش دارم ممنون از اینکه درکم می کنی فدای تو ببوس بهار عزیزو
مامان زری
24 دی 93 15:44
سلام عزیزم ایشالاکه هرچه زودتربهبودی حاصل بشه ونیازی به عمل, حتی تو۵سالگی هم نشه درضمن واکسن آنفولانزاربطی به سرماخوردگی نداره,وباوجودتزریقش, بچه ها بازم سرمامیخورن. نگران نباش عزیزم موفق باشی
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون از دعای قشنگت زری جون امیدوارم که همیشه در زندگی شاد باشید و هیچ موقع نگران هیچ چیزی نباشی
مامان زهرا
24 دی 93 16:24
عزیزم ریحانه جون! اشکم رو درآوردی توروخدا، ناراحت نباش! من هرچی بگم تورو میفهمم ، دروغ گفتم چون یه لحظه جای تو نبودم که بی تابی دختر گلت روببینم، وقتی توی تب میسوزه چهره ی معصومش رو ندیدم، وقتی از درد سوند به خودش میپیچه و گریه میکنه، زجرش رو ندیدم، خسته از خوردن آنتی بیوتیک های فرشته وجودت رو ندیدم! با این حال از خدا برات یه قلب آروم میخوام! با تمام وجودم ازخدا میخوام که دختر گلت و همه بچه ها معصوم زود خوب بشن!
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم همین که مطلبمو خوندی و برام نظر ارزشمندتو گذاشتی یعنی اینکه درکم کردی همین صحبتها به من آرامش میده و ممنون از محبت فراوانت زهرای گلم
مامانی(برای دخترم زهرا)
24 دی 93 16:40
سلام عزیزم بازم خداروشگر که گفته فعلا احتیاج به عمل نیست انشاا بزودی حالش خوب خوب بشه و فقط بهونه های قشنگ زندگیت بمونن...
مامان ریحانه
پاسخ
بله عزیزم خدارو شکر که فعلا نیازی به عمل نیست و ممنونم برای شماهم همیشه قشنگترین بهونه ها پایدار بمونه
سما مامان مرسانا
24 دی 93 17:48
سلام ريحانه جان خوبى؟؟؟؟؟نازنين جووووونم خوبن؟؟؟؟؟ عزيزم نگران نباش ايشالا خوب عمل ميشه فداى نازنين خودم بشم خيلى ناراحت شدم ايشالا اين ناراحتى به زودى رفع بشه گلم مطلب گذاشتم اگه بياى و نظر بذارى خوشحال ميشم دوستون دارم
مامان ریحانه
پاسخ
به به سما خانوم چه عجب خانومی مرسی از دلداریت دوست خوبم چشم عزیزم حتما میام
خانم خانما
24 دی 93 21:33
سلام و درود به خانم مهربان و یارو همراه همیشگی وبلاگی من اول یه معذرت خواهی به شما بدهکارم بابت کوتاهی وقصورم چند بار سر زدم پست جدیدت را تازه خوندم واحساس شرم کردم که بعد از این همه دوست عزیز باید برات بنویسم من هیچ وقت توی زندگیم از ترحم خوشم نیامده و تجربه داشتن کودک و طفل بیمار را در منزل پدری داشتم چون خانواده ی شلوغی بودیم و حالام که خودم مادر 2 تا بچه ام واز هر کسی بیشتر میفهمم حال یک مادر را ولو یک سرما خوردگی ساده باشه خیلی سخته عارفه زهرا هم سن دختر شما بود که طعم تلخ پشت درب اتاق عمل را چشیدم الهی به حق 14 نور مقدس خدا نخاد اصلن به دلت بد راه نده ایشالله یه عقیقه نیت کن براش فوق العاده است یک ختم مجرب کاشف الکرب هم بردار براش متوسل به ام البنین مادر ابالفضل عباس شو یا من اسمه دوا وذکره شفا الهی آمینغصه نخوریا عچیچم سر فرصت بهت میزنگم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون دوست خوبم راستشو بخوای اعظم جون براش همون اوایل تولدش عقیقه کردیم و بابت راهنمایی های دیگرت ممنون حتما انجام میدم راستی عارفه زهرا جون برای چی عمل شد
عمه فروغ
24 دی 93 23:26
سلام ریحانه جان ان شاا.. که نازنین مشکلش حل میشه و نیازی به عمل نداشته باشه ان شاا.. همیشه تنت سالم باشه ان شاا.. که این روزهای سخت با شنیدن خبرای خوب که نیاز به عمل نداره به پایان میرسه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی فروغ جون به دعای شما دوستان انشالله که مشکلش حل بشه
مامان منصوره
25 دی 93 1:14
عزیزم خیلی ناراحت شدم امیدوارم هرچه زودترمشکلش حل بشه وبه عمل نرسه وای تصورش هم سخته.دختر منم امسال مدام سرما خورده هم خودش هم من دیگه کلافه شدیم دخترمنم بد غذاست وبرای خوردن یه وعده غذا کامل تا ٢ساعت هم براش وقت میزارم وای خیلی سخته.ایشالله به حق حضرت رقیه به زودی زود خوب بشن توکل به خدا عزیزم میبوسمت هم شمارو هم دختر خانم نازمون رو
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم منصوره جون از دعای قشنگت امان از دست بدغذایی بچه ها انگار تو دخترها بیشتره چون پسرم اصلا بدغذا نبود و انقدر که نازنین منو اذیت میکنه پسرم اصلا اذیتم نکرد بازم ممنون ببوس روی ماه آوا جونو
مامان دیانا
25 دی 93 8:48
سلام عزیزم.انقدر همیشه پرانرژی و با قدرت بیان بالا مطلب میذاشتید که آدم حیفش میومد حتی یه خطشو نخونه.امروز که این پستو خوندم احساس کردم اون مامان سرحال و شاداب همیشگی نیستید.البته حق هم دارید.ما مامانها حاضریم خودمون مریض بشیم ولی درد بچمونو نبینیم.واسه افزایش سیستم ایمنی نازنین جون حتما بهش سولفات روی بدید.خیلی خوبه.تا اینجا که به خیر گذشته انشالله از این به بعد هم به خیر میگذره و خدا دلتونو مثل همیشه خوشحال میکنه.خوشگل خانمو ببوسید
مامان ریحانه
پاسخ
عززززززززززززززیزمی من و شرمنده می کنی خانومی اتفاقا خودم هم دلم نمی خواست پست غمگین بذارم و دوستان مهربونم و ناراحت کنم اما چه میشه کرد زندگی پستی و بلندی زیاد داره و اینا هم جز واقعیتهای زندگی هستن که یه وقتایی بهت تحمیل میشن عزیزم اگه ناراحتت کردم ببخش سعی می کنم از این به بعد پستهای شادم بیشتر از غمگینم باشه خانومی یه دنیا مهربونی ببوس دیانای خوشگلمو
مامان بهی
25 دی 93 9:08
الهي بميرم واسش ان شاالله خدا نميذاره كار به عمل بكشه نگران نباش نازنين ما خوب خوب ميشه خدا بزرگتر از اين حرفهاست كه فكرشا بكنيم ميبوسم نازنين گل را شما هم توكل كن و مطمئن باش نازنين خوب خوب ميشه ميدونم چقدر سخته مريضي و ناراحتي بچه ها مادرا بيشتر داغون ميشن تا خود بچه
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه عزیز دلم همینطوره من خودم حاضر بودم مریض باشم ولی درد و رنج نازنین و نبینم فدای شما دوست خوبم بشم ببوس شایان گلم رو
بانو
25 دی 93 10:14
عزیزم دلم نازنین جون برات از صمیم قلب سلامتی آرزو میکنم ایشاله هیچ وقت این روزا برات تکرار نشه ریحانه جونم توکلت بر خدا باشه ایشاله همه چیز درست میشه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررررسی عزیز دلم و شما همیشه شادمانه زندگی کنی در کنار عزیزای دلت
مامان یسنا
25 دی 93 10:20
عزیز دلم قربونش برم.... الهی هر چه زودتر خوب خوب بشه و نیاز به عمل نباشه و نگرانیت برطرف بشه دوست مهربونم آمین خیلی نگرانش شدم . منتظر پستای خوب با خبرهای خوش هستیم ببوس دسته گل نازتو جای من
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه عزیزم با دعای شما دوستان خوب و مهربونم امیدوارم شما هم ببوس یسناجونمو
مامانی
25 دی 93 17:24
نازنینم برات از خدا سلامتی خواستارم مامانی خدا رو شکر جواب از خون خوب بوده و تنها مشکلش کم خونی هست که با تغذیه مناسب حل میشه البته اگه بچه بد غذایی نباشی در مورد برگشت ادرار هم انشاالله که به مروز زمان و با آنتی بیوتیک حل بشه و دخمل کوچولوم کمتر اذیت بشه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم از لطفت
مامان علی
25 دی 93 17:26
امیدوارم همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه نازنین زهرای عزیز
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله جونم
مامان نازنین زهرا و یاسمین
25 دی 93 19:11
سلام خیلی ناراحت شدم عزیزم انشالله که مشکلی نیست و بزودی همه نگرانی هات برطرف میشه توکل به خدا داشته باش و دختر گلتو بسپر به حضرت رقیه انشالله که نیازی به عمل پیدا نکنه و روز به روز بهتر و قوی تر بشه
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون خانومی از لطفی که به من دارید ببوس دخترای گلتو
مامان مهلا
25 دی 93 23:12
غصه نخور ریحانه جان می دونم خیلی سخته ملی یادت باشه همیشه بدتر از بد هم هست پس همونجوری که خودت گفتی بازم شاکر باش ان شالله زودتر دختر گلمون خوب میشه و نه به عمل جراحی و نه به آنتی بیوتیک احتیاج نداره خدارو شکر که عملش نمیکنن ... وقتی دکتر به بچه های کوچیک تشخیص عمل میده من خییییییییییلی ناراحت میشم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی مهلا جون از دلداریت با دعای شما دوستان امیدوارم هیچ موقع نیاز به عمل پیدا نکنه هر چند حالا آنتی بیوتیکشم با بدبختی میدم بازم ممنون از اینکه برام وقت گذاشتی
مریم(مامان کیان)
26 دی 93 13:47
سلام ریحانه جون .... چقدر ناراحت شدم از خوندن این مطالب میدونم هر چقدرم نازنین از این جریانات و دکتر رفتن ها خسته بشه شما 1000 برابرش عذاب میکشین الهی بمیرم خوب خیلی برای بچه ها سخته ... مخصوصا که از دستشویی رفتن ترسیده بوده.. یکی از آشناهای ما هم دخترش همین بیماری و داشت و مدام آنتی بیوتیک میخورد یعنی دو سه سال طول کشید اما خدا رو شکر کارش به جراحی نکشید و الان که دیگه کلاس سوم فقط برای چکاپ میرن.... ان شا الله نازنین عزیزم هم تا بعد 5 سالگی خوب میشه و نیازی به جراحی نیست
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون مریم عزیزم من هم از خدا می خوام به جراحی نیاز پیدا نکنه دوست عزیزم ببخش که ناراحتت کردم ببوس کیان گلم رو
مامان فاطمه
26 دی 93 18:42
سلاااااااااااااام ما اومدیم دوباره و منتظرتم گلم... بووووووووووووس
مامان ریحانه
پاسخ
اومدم دوست عزیز
مامان باران
26 دی 93 20:54
سلام ریحانه جان ناراااااحت شدم انشالا دخترت خوب خوب میشه چطورشدمتوجه شدید که نازنین زهراجان رفلاکس ادرار داره؟عفونت ادراری یاکاهش وزن داشت؟باران هم اسفندگذشته عفونت ادرار گرفت و حسابی اذیت شدیم.
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم عزیزم نازنین تقریبا نه ماهه بود که از لحاظ وزن و غذا خوردن خوب بود یه روز که بیدارشد خواستم بهش فرنی بدم دیدم خیلی بد میخوره و بیقراری می کرد و بعد تمام انچه خورده بوده با عرض معذرت بالا آورد تو تب می سوخت دکتر که بردیم گفت علائمی هم داره مثل عطسه ، سرفه که گفتم نه گفت پس سریع یه آزمایش ادرار بگیرید آزمایش مثبت بود دکتر آنتی بیوتیک داد به مدت دو هفته بعد از اون جواب منفی شد دکترش گفت تو بچه ها احتمال اینکه رفلاکس ادراری داشته باشند زیاده بعد از یکماه باید vcug کنید اگر برگشت داشت اسکن هم نیاز میشه که متاسفانه دخترم رفلاکس دو طرفه داشت که خیلی طفلی اذیت شد و بعدش هم اسکن که اونم ماجرای خاص خودشو داشت خلاصه دختر نازم تا حالا سه بار vcug شده که اون سوندی که میزنند خیلی دردناکه و التماسهایی که هر دفعه به من می کنه الان نزدیک سه ساله آنتی بیوتیک میخوره هر شب برای پیشگیری و خدا رو شکر رفلاکس یک طرف خوب شده و توکل می کنم به خدا که طرف چپشم خوب بشه خانومی امیدوارم که باران جون همیشه همیشه خوب باشه
مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
27 دی 93 10:59
سلام عزیزم . مامانی چرا اینقدر نگرانی . مریضی که برای همه بچه ها هست عزیزم خودتو اینقدر ناراحت نکن به خدا توکل کن . حتی اگه نازنین زهرای عزیزم نیاز به عمل هم داشته باشه با مید به خدا خوب میشه .با توکل به خدا همه چیز رو بسپار به خودش گلم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خانمی از محبتت و ممنون از دلداریت چشم عزیزم حتما به خدا توکل می کنم و به فرداهای روشن امید دارم ببوس دو گل خوشگلم رو
مامان فاطمه
27 دی 93 11:41
سلام مامن ریحانه جون عزیزم. خوبی آبجی؟ بچه ها خوبن؟ متشکرم عزیزم. آره پیش خودمم چهرش تغییر کرده. خدا نکنه عزیزم آره ولا . سرمای اینجا هم که بخاطر رطوبش می زنه استخون و همش مریضی میاره. پس سرمای اونجا شما رو هم محبوس کرده آخی حتما بچه ها هم خسته میبشن از این وضعیت. چشم ابجی سعی می کنم که بیشتر بیام اگه این دو.تا دونه برفی بذارن به خدا می سپارمتون
مامان ریحانه
پاسخ
به به آبجی خانوم خودم بابا تو تنها زندانی خندون هستیا قربون خواهر مهربونم برم ایشالله همیشه لبت خندون باشه در کنار به قول خودت دونه برفیات عزیزم دست حق به همراه خودت و دو تا گل قشنگت می بوسمت
مامان فاطمه
27 دی 93 12:00
قربون دلت برم مامان ریحانه جون که چقدر ناراحتی تو این اواخر کشیدی. نازنین عزیزم هم ان شالله به زودی خوب بشه و اصلا نیازی به عمل نداشته باشه. وای دل منم لرزید اما غصه نخور عزیزم. خدا بزرگه و ان شالله همه چی درست میشه روی ماه نازنین رو جای من ببوس. مواظب داداشی گلش هم باش و سعی کن پستی هم برای او بذاری مثلا عکسای بچگی هاشو بذاری. خیلی مشتاقم ببینمش عزیزم مواظب خودتون و خوبی هاتون باشید خواهر
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه عزیز دلم ممنونم خواهر گلم از دعای قشنگت میگم ای خواهر شما کجای کاری پست قبلیم مربوط به پسرم عزیزم اگه دوست داشتی بخون البته اگه وقت کردی فدای مهربونم بشم من
مامان ندا
27 دی 93 12:08
ریحانه جونم ،عزیزم خیلی ناراحت شدم واسه گلدخترم نازنین زهرای نازم..ولی توکل به خدا..ان شاا...خیلی زود زود خوب میشه و به قول خودت بازم خداروشکر... نازدونم رو ببوسید
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررررسی ندای عزیزم خوشحالی شما دوستان آرزوی منه و انشالله که با دعای شما عزیزان نازنین منم خوب میشه یه دنیا ممنون
سما مامان مرسانا
27 دی 93 18:42
سلام عزيزم خوبيد؟.نازنين جووووونم خوبه؟اميدوارم خوب خوب باشين ريحانه جووووووونم مطلب گذاشتم اگه بياى خوشحال ميشم نظر يادت نره
مامان ریحانه
پاسخ
چشم گلم میام
مامانی
28 دی 93 7:56
عکسهای پست ثابت قشنگند
مامان ریحانه
پاسخ
چشماتون قشنگ میبینه عزیزم
مامان 3جوجه طلایی
28 دی 93 8:44
خیل ناراحت شدم هر بار که از نازنین گلم می گی اشک توی چشام حلقه می شه اما گلم شما محکم باش تا بچه آرامش داشته باشه صبور باش با خوندن سوره والعصر و مدام ذکر بگو حداقل آرومت می کنه . برای غذا خوردنش خیلی تلاش کن حتی باج بده بذار توی آشپزی شریک باشه بذار جیگرها را خودش باسیخ روی شعله بگیره البته با کمک و مراقبت شاید تمایلش بیشتر بشه. اصلا بگو مهمونیه تویه برای عروسکات. مواظب باش که خودت کم نیاری چون بچه ها تکیه شون به مادر و پدرشون هست . تا سه سالگی که چیزی نمونده صبر کن و به خدای خودت اعتماد کن. خدا بچه ها را خیلی دوست داره. به امید روزی که بیای و خبرای خوش بدی و ما را هم از ناراحتی در بیاری گلم . روی ماه نازننیم را ببوس عزیزم.
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم از اینکه ناراحتت کردم ببخشم و ممنون از دلداری و محبتت عزیزم امیدوارم به دعای شما دوستان خوبم شما هم ببوس روی ماه قند عسلا رو
مامان هستیا
28 دی 93 9:08
سلام دوست عزیزم از خوندن متنت خیلی خیلی ناراحت شدم انشالله هرچه زودتر بهبودی حاصل بشه و نازنین جونمون دیگه نیازی به عمل نداشته باشه. به خدا توکل کنید عزیزم . فقط یه مادر می تونه حال و احوال شما رو درک کنه . نازنین جونو ببوسید
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو دوست مهربونم و مرسی از اینکه درکم می کنی دوست عزیزم هستیا جونمو ببوس
محمد
28 دی 93 9:10
سلام، آپم آپم آپم با مطلب "راهکارهایی جهانی برای لاغر شدن" بروزم ... منتظرتونم.
مامان مهراد
28 دی 93 12:13
سلام ریحانه جون . ببخشید که پست جدیدت رو خیلی دیر دیدم.... نمیدونم چی بگم خیلی سخته میدونم خیلی سخته فراتر از اونی که حتی بتونم تصورش رو بکنم.... این کامنت فقط یه بهانه است یه بهانه برای اینکه بهت بگم از صمیم قلب آرزو میکنم که تا سال دیگه همین موقع مشکل نازنین جون کاملا بر طرف شه.... به حق همین اذانی که الانه صداش داره میاد....
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیزم که برام وقت گذاشتی و ممنون از دعایی که از صمیم قلبت بود دوست عزیزم به حق مهربانیها و دعای شما دوستان عزیزم من هم امیدوارم که نازنینم بدون عمل خوب مشه
مامان مهراد
28 دی 93 12:16
گلم من کوچکتر از اونی هستم که بتونم راهنماییت کنم ولی اگه بتونی یه جوری یا اصلا هر جوری که شده به هر بهانه ای و با هر چاشنی که دوست داره بهش مواد مقوی و ویتامین برسونی هم مشکل کم خونی اش حل میشه هم مشکل سرما خوردنش..... هر چند که میدونم مادری مثل شما که این همه سختی رو تحمل کرده صد در صد تا حالا از هیچ چی کم نذاشته
مامان ریحانه
پاسخ
فدای شما بشم من این چه حرفی میزنید من دوست دارم از تجربیات همه ی دوستام استفاده کنم و همچنین شما دوست عزیزم مهری جون باور کن یکسره در حال سوپ پختن هستم که توش ذرت ، کدو حلوایی و هر سبزیجاتی که فکر کنید میریزم براش گوشت تو شیشه درست میکنم تا عصارشو بخوره و با هر بدبختی که هست بهش میدم براش شیر موز یا شیر خرما درست می کنم وانواع مغزها رو می ریزم ولی از بخت بد من چون در دوران نوزادیش متوجه شدیم به لبنیات گاوی آلرژی داره الانم که شیر می خوره یبوست میگیره و مغزها رو همینطوری هم نمی خوره آبمیوه می گیرم باید با زور و قاشق قاشق بهش بدم تخم مرغ آبپز یا نیمرو لب نمیزنه باور کن خسته شدم از اینهمه بد غذایی از این شربت های سندروس که می خوره اشتهاش خوب میشه اما تا کی باید به واسطه شربت اشتها غذا بخوره یعنی یه جورایی درمونده شدم
مامان مهراد
28 دی 93 12:19
الهی بمیرم برای نازنین جون که دیگه از دکتر خسته شده... من این حالت رو خوب میفهمم چون مهراد هم وقتی برای چشمش چند تا دکتر رفتیم یچگی دیگه کلافه شده بود. دلت رو روشن کن و توکلت به خدا باشه که اگه بخواد براش اصلا کاری نداره/
مامان ریحانه
پاسخ
واقعا دیگه طفلی خسته شده و کلافه از این همه دکتر رفتن انشالله که چشمهای آقا مهراد گلم زود زود خوب میشه و به جراحی نیاز پیدا نمیکنه اسم جراحی تن مادرا رو می لرزونه شما هم به خدا توکل کن دوست عزیزم
مامان راحله
28 دی 93 12:50
نازنین جون تو عکس پست ثابت چه خوشگل شده ماشالله .. ببوسش عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی راحله جونم
مامان آنیسا
28 دی 93 15:17
آخی عزیزم ایشالا که تا 5 سالگی مشکلش حل میشه و دیگه نیازبم به عمل نداره
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خانومی ایشالله آنیسا جونم زود زود خوب میشه
الهه مامان مبین
28 دی 93 17:41
سلام به روی ماهتون قربون این دختر ناز و دوست داشتنی بشم اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید
مامان ریحانه
پاسخ
با کمال میل عزیزم
آویزون
28 دی 93 20:33
سلام ریحانه جانم دختر گلت چطوره ؟ فداش بشم با این عکس داش مشتیش
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزززززززززززززززیزم ممنون دوست گلم خوبه دیگه دیگه نازنین خانوم دیگه
♥ایدا♥
28 دی 93 22:32
سلام خاله جونی وبتون عالیه خدا بچتونو براتون نگه داره خیلی خوشگله ماشالا عزیزمه به ما هم سر بزنید خوش حال میشیم
مامان ریحانه
پاسخ
چشم حتما عزیزم
مامان نازنین جون
29 دی 93 9:52
سلام خواهر گلم انشاا... که هرچه زودتر دختر گلت خوب بشه و نیازی به عمل نداشته باشه ...توکلت به خدا باشه امیدوارم که هرچه زودتر این نگرانیها و دلشوره هات تموم بشه
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون عزیز دلم انشالله با دعای شما دوستان خوب و مهربونم
پریسا
29 دی 93 11:04
سلام وبلاگ عالی داری خوشحال میشم بهم سربزن موفق باشی
مامان ریحانه
پاسخ
چشم حتما
مامان روشا
29 دی 93 11:38
سلام عزیزم خوبی بچه های نازت خوبن؟؟ عزیزم چه خبراز نازنین جون چکار کردی ؟ الان حالشون بهتره؟
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خانمی خدا رو شکر الان فقط سرفه هاش خسته کرده بچمو و ما هم که یه پرهیز کامل بدون سرخ کردن تو خونمون بر پاست ممنونم عزیزم از اینکه جویای حال نازنین شدی ببوس روشای نازمو
مامان فرخنده
29 دی 93 14:13
ريحانه جونم نبينم كم آورده باشي تو كه بانو صبوري هستي صبوري كن خانمي بميرم براي نازنين زهراي گل بيچاره چقدر بايد دارو بخوره اميدوارم زود زود شفا پيدا كنه ونيازي به عمل وآنتي بيوتيك نباشه مواظب خودتت و جيگر گوشه ات باش ريحانه خانم
مامان ریحانه
پاسخ
فرخنده ی مهربانم ممنون که اومدی و دلداریم دادی فدای شما دوستان مهربونم برم که با وجود شما دلگرم میشم عزیزمی
الهام
29 دی 93 15:17
سلام ریحانه جون...احساستون رو درک می کنم و واقعا ناراحت شدم ریحانه جون ایشالا که چیزی نیست و به زودی بخونیم که حالش خوبه و نگرانی شما هم برطرف بشه ایشالا که حضرت علی اصغر نگهدارش باشه متاسفانه در مورد برگشت ادرار اصلا اطلاعات هم ندارم که بتونم کمک کنم اگر چه سخته ولی آرامش شما خیلی خیلی برای ریحانه جون تاثیرگذاره و ایشالا که اصلا عملی لازم نباشه ببوس گل دختر و از طرف من
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم الهام عزیز از اینکه درکم می کنی بینهایت سپاسگزارم و به دعای شما دوستان گلم محتاج
مامان کیانا و صدرا
29 دی 93 20:21
الهی!ریحانه جون اصلا نمیدونستم نازنین عزیزم این مشکلو دارهواقعا ناراحت شدم و از خداوند بزرگ میخوام ایشا...هر چه زودتر مشکلش برطرف بشه و حالش خوب خوب بشهعزیزم درکت میکنم و اینو بدون که دعای ما مامانهای نی نی وبلاگ پشت سر نازنین جون و همه ی بچه هاست.امیدوارم بهترینها برای نازنین گل و شما پیش بیاد.موفق و سلامت باشید و شب خوش.
مامان کیانا و صدرا
29 دی 93 20:23
راستی عکس نازنین جون خیلی خوشگل شدهریحانه جون!!!همه چی آرومه...آروم آروم....
مامان ریحانه
پاسخ
ممنوننننننننننننننننننننننم خاله جون امیدوارم همیشه همه چیز آروم آروم باشه
مامان روژینا
30 دی 93 8:53
عزییییییییییییز دلمقربون دلت بشم اینقد خودتو اذیت نکن کاملا درکت میکنم حق داری نگران جوجت باشیمادر یعنی همینریحانه جونم فقط به خدا توکل کن، به حق امام حسین خوب خوب میشه و هیچ نیازی به جراحی پیدا نمی کنهخدا مواظب فرشته های کوچیکش همیشه هست نبینم دلت غم داشته باشه عشقم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی گلم از اینکه درکم می کنی هدف من از نوشتن این مطلب دعای شما عزیزان بود باور کن قصد ناراحتی هیچ یک از دوستان مهربونم و نداشتم و بابت همه ی خوبیهاتون ممنون ریحانه جون دوستت دارم به اندازه ی تمام مهربانیت
خاله مهديه
30 دی 93 11:36
سلام همشهری عزیز ببخشید که دیر به دیر بهت سر میزنم باور کن نمیتونستم بیام فقط این عکس تاب خوردن نازنین خیلی قشنگ و هنری شده حتما چاپش کن مامان خوب از نظراتت منو دریغ نکنی راستی خدانکرده نازنین مشکلی داره که حرف عمل و اینا زدین؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی مهدیه جونم درکت می کنم چون مشکلات زیاده و مرسی از لطفت نسبت به عکس نازنینم عزیزم نازنین از نه ماهگی دچار رفلاکس ادراری شده که از اون موقع هر شب داره آنتی بیوتیک می خوره که اگه خدا بخواد تا 4- 5 سالگی خودش خوب شه اگه نه باید عمل بشه دعا کن مهدیه جونم
کیان
30 دی 93 12:31
خاله تا ما نی نی ها بیام بزرگ بشیم شما مامان باباها مثل شمع آب میشید فقط خدا کنه وقتی بزرگ شدیم قدر زحمات شماها رو بدونیم
مامان ریحانه
پاسخ
اییییییییییییی قربون خاله جون حرف دل منو زدی خدا این آقا کیان ناز نازی برات نگهداره ببووووووووووووس این تپولو پسر رو قند عسل رو
مامان یاسی
30 دی 93 13:32
واقعاً مریضی بچه برای یه مادر بدترین درده. عزیزم انشاا... که طوری نیست و بدون عمل خوب شه ولی حتماً نظر چند تا پزشک رو بپرس و به یکی دو تا اکتفا نکن. در مورد آهنم همه خانومهای ایرانی کمبود آهن دارن. از دکترش میپرسیدی شاید بجای قطره بتونه قرص مصرف کنه.
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم عزیزم که اومدی همینطوره الهی هیچ مادری درد بچشو نبینه خانمی نظر بیشتر پزشکها صبر کردن تا 4 - 5 سالگیه فقط اون آنتی بیوتیکی که بچم هرشب میخوره عذابم میده در مورد قرص دکترش میگه برا معدشون چون هنوز کوچیکن ضرر داره قطره را هم که اصلا تحمل نمیکنه و با عرض معذرت بالا میاره حالا اگه با تغذیه مناسب بتونیم آهنشو ببریم بالا عزیزم بازم لطف کردی ببوس یاسی جونو
مامان کیانا و صدرا
30 دی 93 17:42
سلام
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزززززززززززززززززززیزم
مامان زهرا
4 بهمن 93 15:56
ریحانه جونم خیلی ناراحت شدم .الهی که زودتر خوب بشه واحتیاجی به جراحی نداشته باشه . درکت میکنم عزیزم .خیلی سخته جگرگوشه ت جلوی چشمت درد بکشه وتو هیچ کاری نتونی بکنی .الهی به حق جده ی سادات زود خوب بشه و بیای خبر شادی بدی عزیزم . (الهی آمین )
مامان ریحانه
پاسخ
به به زهرای عزیزم دوست و همشهری مهربونم فدات بشم زهرا جون ،عزیزم دلم نمی خواست ناراحتت کنم امیدوارم با دعای شما دوست خوبم نازنینم به عمل نیاز پیدا نکنه ممنون که اومدی ببوس بچه های گلتو
مامان اعظم
5 بهمن 93 23:22
سلام...ممنون که بهمون سر زدین....
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم
✓ مامان زهراღ
6 بهمن 93 22:56
توکلت بخدا باشه ریحانه جون...دعای من و دخترم هم پشت سر نازنین جونه..ایشالله هر چی زودتر خوب خوب بشه..تا دیگه شما شاهد رنج کشیدن این گل خوشگل نباشی
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی مهربونم به امید دعاهای شما دوستان عزیزم
مامانی فاطمه
12 بهمن 93 12:17
سلام عزیزم .ایشااله که بدون عمل نازنین جون خوب میشه نگران نباش دکترای خوب به این زودیا بچه رو عمل نمیکنن . ایشااله خودش خوب میشه عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون از دلداری و دعای قشنگت انشالله همینطور باشه دوست عزیز
مریم مامان آیدین
5 اسفند 93 17:07
سلام ریحانه جون حوبی عزیزم الان یاد اون پست بیماری نازنین جون افتام و رفتم و دیدم کامنت ادرس دکتر رو که براتون گذاشته بودم نیست... نمیدونم نرسیده یا خصوصی داده بودم؟ به هر حال من همون موقع ادرس رو برات گذاشته بودم عزیزم...شرمنده اگه نرسیده برای سونو گرافی میبرمش اینجا درمانگاه شبانه روزی تخصصی کودکان پگاه آدرس: تهران خیابان شریعتی-خیابان خواجه عبدا..و انصاری-نبش کوچه هجدهم-شماره 22.......دکتر مهدی علیزاده که فقط دو شنبه ها هستن البته بقیه روزها هم سونوگرافی داره ولی دکتر علیزاده و دکتر جنتی معروف ترین و ماهر ترین سونو گراف ها هستن و دکتر هم پیش فوق تخصص کلیه و مجاری ادراری دکتر حسن اتوکش آدرس:نارمک- بالاتر از میدان هفت حوض-نرسیده به چهارراه سرسبز-نبش خیابان فاطمی-مجتمع تجاری صدف-طبقه چهارم-شماره31 ایشون یه آقای مسن و مهربونن...همیشه منو آروم میکنه با آرامشش ایشالا که لازمشون نداشته باشی دیگه دوستم پاسخ مرررررررررسی مریم جونم نه عزیزم کامنتد به هیچ صورتی به دست من نرسیده بود لطف کردی دوست عزیزم از اینکه به یادم بودی فدای مهربونیت اتفاقا کلینیک حضرت علی اصغر که می بریم یک روزش هم دکتر اتو کشه مریم جون بعد از اینکه دکتر کجباف زاده همسرم و ترسوند و گفت باید عمل کنید همسرم عصابش به هم ریخت و گفت دیگه نازنین و به غیر از دکتر خودش پیش هیچ دکتر دیگه نمیبرم دکتر خودش دکتر رزیتا حسینی هست اتفاقا قبل از دکتر کجباف خیلی دکتر اتو کش و بهش پیشنهاد کردم ولی مریم جون امان از دست این مردها اگه نخوان کاری رو بکنن من هم که بدون اجازه ی خودش نمی تونم اقدامی کنم آدرس دکتر اتو کش و از نت پیدا کرده بودم و ممنون بابت سو نو گرافی که معرفی کردی اگه یه موقع نیازی شد دوباره سعی میکنم به همین آدرس برم مریم جون بازم ممنون دوست دارم دوست عزیزم ببوس آیدین جونو