نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

ما هم از یلدایمان می گوییم

1393/10/6 22:32
نویسنده : مامان ریحانه
2,827 بازدید
اشتراک گذاری

گل همیشه بهارم باز من اومدم با خبرهای جدید چشمک

هر چند الان هم زیاد  دل و دماغ نوشتن ندارم آخه یه ویروس بدجنس شیطان سرزده وناخونده اومده و داداشی و نازنین خانوم و در چنگال خودش اسیر کرده و بهمین خاطر نازنین با سرفه های شدید و داداشی هم با تب و لرز و سردرد دست به گریبان شدن و امیدوارم که هردو زود زود خوب بشن چون واقعا بچه ها که مریض میشن پدر و مادر ها مریض ترن درست مثل الان من غمگین

حالا بعد از دعا و آرزوی عافیت برای هر دو گلم می پردازیم به تمام خاطرات این چند روز ...

تازه خبر اینکه:

مامان جان عزیزم طی پیغام و پسغام هایی که برایمان فرستاد اینگونه به سمع و نظرمان رساند که امسال شب یلدا می افته برای چهارشنبه شب و ما هم خوشنود از آنکه بازم بار سفر بر می بندیم و راهی شهر و دیار مادری میشویم و همین کار را هم کردیم و به خانه ی عزیز جون که رسیدیم آنچه از مادر جان فهمیدیم دهانمان  اینگونه شدتعجب و موضوع از این قرار بود که مراسم یلدای عقب افتاده ی ما در باغ دایی جون حمید بر گزار میشد که واقعا این باغ در بهار خیلی رویایی است متنظر و در زمستان هم زیبایی خاص خودشو داره زیبا

به هر حال به طرف باغ دایی جون رفتیم ولی حیف که هوا تاریک بود و بنده و بچه ها به سرعت برق و باد و از ترس سرما خودمان را به اتاق رساندیم و(جالب اینکه آخرش بچه ها سرما خوردن ههههههههههههه) بعد از سلام و علیک و خوش و بش به زیر کرسی هجوم آوردیم درست مثل کرسی ندیده ها حالا بساط پذیرایی بیشتر دل رو می برد از شیرینی و آجیل و میوه وانار و هندوانه و.....

راستی تا یادم نرفته بگویم که ما هم سهم خودمونو برده بودیم نصف هندوانه ی شب یلدامونو جناب آقای همسر که بنده از زمانی که با ایشان پیمان زناشویی بستم یاد ندارم یک هندوانه ی خوب و آبرو مند خریده باشه شب یلدا هم رفت و برای خونه یه هندوانه خرید که باز با دیدنش ما در دلمون بهش خندیدیمخندونک و نصف این هندوانه را با زجر فراوان  و برای اینکه آقایمان ناراحت نشه خوردیم ونصف اون را با خود به کاشان بردیم و دیگران را مدیون کردیم که اگر فکر کنید ما سهم شب یلدایمان را نیاوردیم ولی وقتی هندوانه های خوشرنگی که دایی حمید خریده بود را دیدیم از خود به شدت خجالت کشیدیم خجالت و هندوانه امان را در گوشه ای پنهان کردیم و فردا هم کاشف به عمل اومد که دایی حمید هندوانه ی ما رو به مرغ و خروسهاش داده  حالا اومدیم خوبی کنیم اما نشد!!!!

اون شب دایی امیر از اسباب و وسایل قدیمی گفت و جوک وطنز و خاطره مجلس ما رو شیرین تر کرد به هر حال شب به یاد ماندنی بود و نازنین خانوم که از شادی در پوست خود نمی گنجید و آخر شب هم خودش را مهمان ناخوانده ی خاله نرگس کرد و ما هم به همراه ایشان به خونه ی خاله نرگس رفتیم فردا شب هم به محض اینکه خونه ی عزیز جون رختخواب ها رو پهن کردیم که بخوابیم نازنین خانوم بود که جیغ و فریاد به راه انداخت که من می خوام برم خونه ی خاله جون و ما هم برای اینکه آقا جون از خواب بیدار نشه باز هم رهسپار خونه ی خاله شدیم و شب باز هم این نازنین خانوم بود که شادمانه به این طرف و آن طرف می دوید و فردا هم رهسپار خانه شدیم و یلدای به یاد ماندنی دیگری را در ذهنمان به خاطره سپردیم تا باشد که خاطرات این روزها حلاوتی باشد برای آینده ی بچه هایمان......

راستی یلدای امسال ما دو تا عروس و داماد داشت که اولین یلدای با هم بودنشان رو جشن می گرفتند عروس و داماد اول (سلمی جون دختر خاله ی نازنین به همراه همسرش آقا وحید) و عروس و داماد دوم ( دایی وحید به همراه همسرش زندایی مرضیه ) که در همین جا آرزوی خوشبختی برای هر دو این زوج جوان رو دارم آرام

و طبق قرار همیشگی می پردازیم به شیرین زبونیهای نقل مجلس خانه امان یعنی نازنین خانوم عسل طلا

با خواهش و اصرار خواستم بهش غذا بدم و باز این نازنین خانوم بوده که از خوردن امتناع می کرده نه بهش گفتم غذاتو بخور گفته نمی خوام بخوام بمرم( بمیرم) و منم گفتم دشمنت بمره گفته یعنی تو بمری  منو میگی باز دهانم اینجوری شدهتعجبتعجبتعجب یعنی مادر باش بعد در نظر بچت دشمن باش امان امان........

درست فردای شب یلدا یعنی قشنگ روز اول زمستان گفته مامان سردته گفتم آره مامانی سردمه رفته باد بزنو از تو کشو آورده و با تمام قدرت منو باد زده ما هم همچین از سرما به خود لرزیدیم بعد خانومی ما نیشش تا بنا گوش باز گفته گمر(منظور گرمه)  شدی گفتم خدا خیرت بده مادر آره حسابی گرم شدم ( شما ببینید تضاد تا چه حد اول میگه سردته بعد میره بادبزن میاره بعد از فوران مهربانیش میگه حالا گرم شدی )متفکر

یه شب پشت کامیوتر نشسته بودم اومده میگه مامان شما بشین پشت کامپیوتر منم کارها رو انجام میدم (دنیای وارونه و رویایی به این میگن )یه دفعه بعد از خجالت از خودخجالت یاد آهنگ معروف (همه چیز آرومه من چقدر خوشبختم افتادم ) ولی کاش همیشه همه چیز آروم بود سوالسوال

دیشب به من میگه بند این کفشا رو باز کن میخوام خودم شفت و مشکلش کنم (منظور سفت و محکمه) به فرهنگ زبان این کوچولوها ایرادی وارد نیست از این به پس شما هم می تونید به جای محکم از واژه ی نازنین پسند (مشکل ) استفاده کنیدخنده

و همچنین امشب بهش گفتم سفره پهن کن میگه مامان جون من گنده شدم دیگه دستام جون نداره خودت بنداز اواااااااااااااااا من چقدر باید تعجب کنمتعجب

و از کارهای ناپسند این روزهای نازنین خانوم

کشیدن موی علی کوچولو با آخرین توان، کشیدن خودکار روی فرش بنا به گفته ی خودش به تبعیت از علی کوچولو و همچنین اذیت و گاز گرفتن داداشی و بعدش بلند بلند خندیدن و فرار کردن وای وای از اینهمه کار بد

و از کارهای خطرناکش اینکه یک روز تو آشپزخونه مشغول شستن ظرف بودم که یه قابلمه ی سرد روی شعله ی جلو اجاق گاز بوده که نازنین خانوم بی توجه به سرد یا گرم بودن قابلمه دست دراز کرده و قابلمه رو از روی گاز برداشته وحشت سراسر وجودمو گرفته ترسو اگه قابلمه داغ بود چی میشدسوالسوال

و در این هفته نازنین خانوم به یک جشن عقد و همچنین به جشن تولد نوه ی عمو محمد (حلما جون ) دعوته نازنینم که عاشق این جور مراسمه امیدوارم بهش خوش بگذره جشنجشن

و در ادامه عکسهایی از این روزها خانومی

نازنین خانوم و دایی وحید گلی

 

معرفی وسایل قدیمی توسط دایی امیر به بچه ها (در شب یلدا) باغ دایی حمید

 

خونه ی خاله نرگس بیدارش کرده بودم صبحانه بخوره تا برم چایی بیارم دیدم خوابش برده

سلفی خواهر برادری

(و قابل توجه که صورت خوشگل خانوم لاکیه)

نظرات (47)

اعظم
7 دی 93 1:59
سلام ریحان بانو جان خودم پس بگو رفته بودم صفا سیتی اونم یلدای سنتی با آداب ایرانی کاشونی ایشالله بچه های گلت بهتر بشن بچه های منم بدون من باغ تشریف بردن بمیرم عارفه ازبس دنبال این جقله بادوم راه رفته بود امروز با مکافات و پادرد بردمش مدرسه امتحان داد مواظب این گرگیچی بلای من باش فدای این زبون نصفه نیمش خیلی مواظب عروس من باش خدا را چه دیدی همیشه به گشت وگذار باشی به بر و بیا و پاگشای عروس دوماد خوشبخت بشن الهی مادر سخت نگیر بقول قدیمیا زندگی هندونه ی سر نبریده است خجالت نداره گلم تنت سالم سایه تان مستدام
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون از محبت بی پایان خواهرانه ات عزیز دلم و تشکر از همه ی دعاهایی که برام کردی خانمی چه اصطلاحات قشنگی به کار بردی (جقله بادوم و گرگیچی) فکر کنم جقله بادوم همون چغاله بادومه ولی گرگیچی نمی دونم یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اعظم جون مررررررررررررررسی از دوستی های قشنگت
خانم خانما
7 دی 93 2:23
عزیزم پیشنهاد میکنم برای مطالب طولانی از ادامه مطلب استفاده کنی امتیاز وبلاگتون بخاطر نظم در مطالب صفحه ی اصلی بالا میره وبا دیدن سر فصل هر بخش مطالب قدیمی تر تون هم خوانده میشه حیفه گلم شما که اینقد زحمت میکشی راستی نظر قبلی به اسم خودمه اما بی آدرس عالی بود
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی از راهنماییت من اصلا نمی دونستم آخه می دونی اعظم جون من یکم از این ادامه ی مطلب زخم خوردم به همین علت می ترسم دوران تحصیلم یه امتحان داشتیم که روبروی سوال جا برای جواب کم بود من فلش زده بودم که بقیه پشت صفحه دبیر ما بی توجه به این فلش نازنین به راحتی از کنارش گذشته بود و نمره ی مارا نمره ی تک رقمی زیبایی داده بود هر چند بعد از دیدن برگه و توضیح من اصل نمره را گرفتم ولی اون شوکی که با گفتن نمره ی اولیه به من وارد شد هنوز با منه ههههه آخه نه که من بچه ی درس خونی بودم !!! به هر حال ممنون از دلسوزیت و روی چشم حتما رعایت می کنم
مامان هستیا
7 دی 93 7:30
یلداتون مبارک باشه عزیزم انشالله همیشه خوش باشید و ایام به خوشی بگذره. شب یلدا تو باغ واسه خودش یه عالمی داره ها بازم این نازنین خانم ما شیرین زبونی میکنه فداش شم. فدای اون مشکل گفتنت شم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیز دلم بله خانومی اما من بهار باغ و بیشتر دوست دارم عطر شکوفه های بادوم همه جا رو پر می کنه و چه لذتی داره دیدن شکوفه های روی درخت خانمی خدا نکنه ممنون که سر زدی
مامان و باباي امير
7 دی 93 8:11
سلام خانومی عزیز همیشه خوش و سلامت وکنارخانواده باشین یاد مسافرتمون به کاشان افتادم که چقدر خونه هاش قشنگ بودن وتازه اونجا تصمیم گرفتم که اگه روزی روزگاری خدا به من توان مالی داد یه خونه ای مثل خونه های قدیمی وسنتی کاشان به قول خودم خونه های مربع توخالی وحوض های قشنگ توهمون توخالی بسازم اصلا من درعجبم چرا کسی اینجور خونه ای دیگه نمیسازه خیلی متن قشنگی نوشتین نازنین خانوم باز گل سرسبد مجلس ها شد وماهم حسابی خندیدیم خدا واسطون حفظ کنه روی گلشو ببوسین از رو همون لاکای صورتیش
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررسی عزیزم انشالله باز هم به کاشون بیاد و ما میزبان باشیم آره والله خونه های قدیمی خیلی زیبا هستند ولی حالا که تمام خونه های کاشان با معماری جدید ساخته شده اگه به طررف باغ فین اومده باشید معماری خونه ها رو می بینید که خیلی زیبا هستند عزیزم انشالله همیشه بتونم گل خنده رو لبهای شما عزیزان بکارم
مامان بهی
7 دی 93 8:20
يلدا مبارك عزيز خاله اميدوارم زوده زود خوب بشي و بيشتر از اين دشمنت را اذيت نكني
مامان ریحانه
پاسخ
اییییییییی گفتی دوست عزیز دیشب سرفه می کرده بهش آبجوش عسل دادم نمی خورده گفتم اگه بخوری زود زود خوب میشی دیگه سرفه نمی کنی با زور خورده بعد تا رفتم لیوانو بذارم یکی دو تا سرفه کرده گفته ای مامان بد تو که گفتی سرفه نمی کنم الکی گفتی و ما همچنان
مامان زهرا
7 دی 93 8:21
انشاله که همیشه خوش باشید
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی از دعای قشنگتان
مامان روژینا
7 دی 93 9:30
چقد عالیچه شب یلدای با صفایی ریحانه جونگفتی هندونه!آخه بنده خدا این همسری از کجا بدونه توی هندونه چه خبره والاااااکلی خندیدم، از دست تو دخترواسه این بچه ها هر کاری کنی آخرش میشه همین خواهر ولی باز من که عاشقشونم به خداآخه چقد از این بچه کار میکشی مامانش دیگه دستاش جون نداره خووووووووالهی من قربون اون شیرین زبونیهات فندق ایشالا همیشه شاد باشین و تنتون سلامت عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنون ریحانه جونم از اینکه وقت گذاشتیو و پر چونگیهای منو خوندی خوب ریحانه جون همسر شما طی 14 سال زندگی هندونه بخره یا آنقدر کال باشه که سفید سفید باشه یا آنقدر رسیده باشه که از شدت رسیدگی ترش کرده باشه شما شاکی نمیشی و همیشه هم مدیونش کردم که دیگه هندونه نخره اما مگه از رو میره!!! خدا نکنه خاله جون همهی بچه ها شیرینن و وجودشون برای ما یعنی همه چیز
مامان دیانا
7 دی 93 11:04
خوش به حالتون که شب یلدای خوبی داشتید.ما که گرفتار تب دندون در آوردن دخملی بودیم و حبس در خانه!!!!از شیرین زبونیهای گلی جون که میگید من فقط دیانارو با این کلمات تصور میکنم و لحظه شماری میکنم که این فرهنگ لغات زودتر تو خونه ما هم برسه.خوشگل خانمو ببوسید و واسش اسفند دود کنید.امیدوارم حالش هم زودتر رو به راه بشه
مامان ریحانه
پاسخ
الهههههههههههی بمیرم برای دیانا جون انشالله که مرواریدای خوشگلش دیگه بدون تب در بیان و مامانی عزیزش ناراحت نشه عزیزم انشالله به زودی زود این شیرین زبونیها دل شما رو هم شاد می کنه ممنون که وقت گذاشتی و همه ی مطالبو خوندی
مامان فرخنده
7 دی 93 11:16
ريحانه جونم يلداتون مبارك باشه اميدوارم هرچه زودتر اين ويروس لعنتي از خونه اتون دور بشه وديگه نياد سراغتون وگلهاي نازت زود زود خوب بشند چقدر خنديدم ازدست هندونه خريدن همسرت ولي خداييش تا حالا همسر جان ما هروقت هندونه خريده شيرين و قرمز در اومده مال شب يلداش هم خوب بود توي جمع مارا سربلند كرد قربون نازنين زهرا بشم با اون شيرين زبونيش دشمنش بميره يعني آخرش بود ببوسش حسابي از طرف من
مامان ریحانه
پاسخ
خوش به حالت خواهر هندونه های همسر ما یا کال کال یا از بس رسیده ترش کرده چه میشه کرد باید بسازیم با این روش هندونه خریدن حالا خوب مدیونش می کنم دیگه هندونه نخره خدا نکنه عزیزم همچین دختری داشته باشی دیگه غمی نداری
عمه فروغ
7 دی 93 11:18
سلام ريحانه جون امن شاا.. که هر چه زودتر گل هاي خوشگللت سلامتي شان رو به دست بيارن و از شر اين ويروس راحت بشن يلدات مبارک نازنين جونم خوشحالم که بهت خوش گذشته ان شاا.. هميشه شاد باشي و عروسي و تولد اين هفته بهت خوش بگذره
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی فروغ مهربونم از دعاهای قشنگت بی نهایت ممنونو امیدوارم شما هم همیشه ی ایام شاد باشید
مریم مامان آیدین
7 دی 93 11:42
سلام ریحانه جون دوباره یلدات مبارک عزیزم....اون زوج های تازه متاهل شده هم الهی خوشبخت بشن و هرسال زوج خوشبخت به جمعتون اضافه بشه دوستم برای سرما خوردگی بچه ها هم خیییلی ناراحت شدم....ایشالا زود خوب بشن...واقعا مریضی بچه ها خیییلی سخته این نازنین وروجک و شیرین خییییییلی شکره....یعنی تو دشمنشی؟! این شیطنت ها هم که ادم رو به تمام معنا پیر میکنه....مثل اون قابلمه این جشن های دعوت شده هم ایشالا خوش بگذره و با عکس ها و خبرای خوب بیاین عزیزم.....ببوس فرشته هاتو....البته پسری که نمیزاره...از دور هم بفرستی براش قبوله
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی دوست گل و عزیزم از تمام دعای ناب و قشنگت عزیزم این تازه یه چشمه از شیطنتای خطرناکشه بقیه رو بگم دل سنگ به حالم آب میشه بله عزیزم امروز جشن عقد دعوت داشتیم و جاتون خیلی خیلی خالی خوش گذشت عزیزم شما هم آیدین عزیزو خیلی ببوس
مهتاب مامان اشکان
7 دی 93 12:18
سلام به ريحانه جون گلم و نازنين شيرين زبونم.عزيزم خوشحالم كه شب يلدا بهتون خوش گذشته. راستي ميدوني كه اين زبون دختر گلت خييييييلي شيرينه.اميدوارم نازنين جون هميشه با حرفهاي خوشگلش ماكانش و خوشحال كنه.من هم كاشان و خيلي دوست دارم.موقع مسافرت به اصفهان تو كاشان ناهار خورديم و كلي جاهاي ديدنيشو گشتيم اما حيف كه همه عكسهامون از مموري پاك شد. يه عالمه بوس واسه نازنين شيرين زبونم.
مامان ریحانه
پاسخ
مهتاب جون خوشحالم که تو شهر ما به شما خوش گذشته انشالله باز هم تشریف بیارید و ما میزبان باشیم از نظر لطفت به نازنین بی نهایت ممنون شما هم اشکان گلم رو ببوس
مریم(مامان کیان)
7 دی 93 17:00
همیشه به گردش و سفر همراه این نازنین خانم شیرین زبون عزیزم یلداتو ن که گذشت امیدورام زمستون قشنگ و پر از خاطره های خوبی و کنار هم بگذرونین
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی مریم عزیزم برای شما هم بهترین و قشنگترین و رویایی ترین روزها را آرزومندم
مامان مهلا
7 دی 93 17:58
سلام من عاشق ظرفای قدیمی ام خیلی خوشکلن خوش بحالشون که ازینا دارن
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم قابلی نداره تقدیم کنیم مثل من عاشق چیزهای قدیمی هستی
مامان راحله
7 دی 93 19:29
سلام عزیزم .. همیشه به شادی ان شالله .. چه خوب که بهتون خوش گذشته . امیدوارم زمستون خوبی رو در پیش رو داشته باشید .
مامان ریحانه
پاسخ
سلام راحله جون مرسی عزیزم برای شما هم همینطور باشه
خانم خانما
7 دی 93 20:27
سلام مجدد ریحان بانویی که شما باشید جونم واست بگدبا لهجه اصفونی بخون جقله و گرگیچی عبارتی خاصی نمیباشد کلا اصطلاح عامیانه به فرزندان جلب مخفی شیطان اطلاق میشود فدات شم دور از جان گرگ کوچولوی ناقلا و همون چاقاله بادومی خودمون چی چی شدابی خیال آباجی اتفاقا گذشته از شوخی شوهرم میگه با این که بچه اصفهانید خوبه که لهجه ندارید البته از نوع غلیظش که با عرض معذرت بسیار خنک می باشد فدایی داری شب خوش
مامان ریحانه
پاسخ
ای قربون تو آبجی مهربان که فرهنگ لغتمو لنگ نذاشتی عزیزم خیلی اصطلاحات ما کاشونیا و شما اصفهانیا یه جور و یه شکله فقط لهجه هامون فرق می کنه باورت میشه اعظم جون به منم میگن انگار نه انگار که بچه ی کاشونی البت همسایه ها ولی وقتی مامانه زنگ میزنه همچنین غلیظ کاشونی می حرفم که همسرم از خنده روده بر میشه و منو دست میندازه و من بیخیال اینا لهجه ی خودمونو عشقه با همه ی اینا عزززززززززززززززیزمی خواهر گلم
مامان یاسی
7 دی 93 21:48
چه شب یلدای خوب و شیرینی داشتید. هر چه شلوغ تر، بهتر. حرفا و کارای نازنین جونم واقعاً شیرینه. انشاا... زودی هر دو تا فرزند گلت خوب میشن.
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی عزیزم به این میگن یه تله پاتی من وب شما شما وب من خانومی خوشحالم از ورودتان
مامانی ِ یسناجون
7 دی 93 23:39
خوشحالم که یلدای خوبی داشتین. امیدوارم زمستونتون به خوشی یلدا سپری بشه. امان از این ویروسهای ناخونده که کلافه میکنه همه رو.. ما هم آرزوی خوشبختی داریم برای این زوجهای جوان یعنی اگه من اونجا بودم حسابی میچلوندمش. خیلی شیرینی نازنین خانوووم
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم ممنون از دعای قشنگت مررررررررسی عزیزم که برای عروس و دامادهای ما آرزوی خوشبختی کردید امیدوارم تمام عروس و دامادها خوشبخت باشن
مامان روشا
7 دی 93 23:59
سلام فدات خوبی؟ بچه های نازت خوبن؟انشاالله همیشه خوب وخوش وخرم باشین ویلداهای باخاطرات خوب وپشت سربگذارید ، ماشاالله به این همه شیرین زبونی دخملت،
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عززززززززززززیزم رسیدن به خیر سفر خوش گذشت ، روشا کوچولوی ما چطوره عزیز دل خالست خانمی مرررررررررسی از دعای قشنگت روی ماه روشا جونمو ببوس
کیان
8 دی 93 13:48
موش بخوره شما رو با اون خواب قشنگت روی صندلی
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی خاله جون از لطفت
خانم خانما
8 دی 93 17:25
سلام ریحانه جون این حرفا نیست گلم همش شوخی بود بازم بهم سر بزن ایشالله وقتش که شد بزور ازت میگیرمبین خودمون میمونه فعلا تا بعد
مامان ریحانه
پاسخ
عزززززززززززززززیزم منم شوخی کردم اما اینکه گفتم زبونش برای ماست جدی گفتم واقعا در برابر دیگران خیلی ساکته و گاهی وقتها هم در برابر بچه های همسن و سالش نمی تونه از حقش دفاع کنه و این منو ناراحت می کنه چشم عزیزم خصوصی برات میذارم
خانم خانما
8 دی 93 19:10
ریحححححححححححححححححان بانوی مهربان من جواهری در قصر خیال نی نی وبلاگکجاییییییییی؟ دلم برات تنگولیده
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی عزیز دلم شرمنده می فرمایید فعلا که شما پیشرو هستید همه جوره (خوب کاشونی اومدم نه)
مامانی(برای دخترم زهرا)
8 دی 93 19:11
سلام انشاا هر چه زودتر این مریضای کوچولو تون خوب بشن و عروس و دومادهاتون هم خوشبخت بشن ...واقعا از قسمت معرفی وسایل قدیمی لذت بردم چقدر برادر با ذوقی دارین نازنین خانوم هم که مثل همیشه شیرین زبونه ولی گمونم از بس نگران بچه هاییم و اونا رو می پاییم که مبادا مثلا گشنه باشن یا سردشون باشه و...اونا فک میکنن ما دشمنیم که همش داریم محدودشون میکنیم آه واقعا چقدر ما مظلومیم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خانمی از لطف بی نهایتتون از دعای قشنگت سپاسگزارم خانمی ما داداشای من عاشق این جور چیزهان و هر جا ببینند دلشون می خواد بخرن برعکس من بعد یه مدتی دلمو میزنه در مورد دشمن بودنم افسردگی مزمن گرفتم
مامانی(برای دخترم زهرا)
9 دی 93 6:55
البته عزیزم خوشحال میشم منم شمارو لینک کردم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیزم
پدر و مادر
9 دی 93 8:34
سلام خدا نازنين زهرا رو براتون حفظش كنه مثل اسمش نازنينه
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررسی عزیزم و همچنین گل دختر شما رو شما به نازنین لطف دارید
مامان نیلوفر
9 دی 93 11:00
____ (¯ `•?.•´¯) _____ (_.•´/|\`•._) _______ (_.:._)__(¯`:´¯) __(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.?.•´¯) (¯ `•?.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._) (_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶ __(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶ ____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶ _____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ______(¯ `.?.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ ______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶ _______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•?.•´¯)¶¶¶ ¶¶¶(¯ `.?.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶ ¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶ ¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶ __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶ ______¶¶¶¶¶(¯ `•.?.•´¯)¶¶ ¶¶¶ ____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶ ___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶ ___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶ _¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶ -_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ -----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___|___|___|_____|___|___|___|___ __|___|___|____|___|___|____|__|__ ___|___|___|____|___|___|_|__|___|_ __|___|___|____|___|___|___|___|__
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی دوست عزیز و مهربانم
خانم خانما
9 دی 93 17:22
سلام ریحانه جان احساس کردم یه کم اقدامم تو ذوقتون زد نگران نباش بنده آدم مزاحمی نیستم خواستی کلا فراموش میکنم ممنون که بها دادی و اعتماد کردی همیشه سالم وبرقرارباشید خدا نگهدار خودت وبچه های نازنینت باشه حلال کن
مامان ریحانه
پاسخ
خصوصی جواب میدم
سما مامان مرسانا
10 دی 93 15:36
سلام نازنين جوووونم خوبي؟؟؟؟؟؟؟ ريحانه جان شما خوبي؟؟؟؟؟؟؟ ببخشيد دير به دير سرميزنم شرمنده واااااي چه سفلي قشنگي عزيزم يلدا با تأخير مبارك ايشالا بهتون خوش گذشته باش
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی سما جون که به یادم بودی نظر لطفته سما جونم بچه های گل شما خوبن از طرف من ببوسشون
آرش پسر ایرانی
11 دی 93 10:03
سلام به شما بزرگوار خداوند نازنین زهرا عزیز رو برای شما حفظ بفرمایید بتازگی در نی نی وبلاگ شروع به فعالیت کردیم خوشحال میشیم در خدمت شما باشیم
مامان ریحانه
پاسخ
چشم حتما
مامانی(برای دخترم زهرا)
12 دی 93 16:12
خواهم که قلب گرمت، آماج غم نگردد / باغ دلت الهی، دشت ستم نگردد اشک ندامت ای جان، از چشم تو نبارد / دنیای آرزویت، مرداب غم نگرددانشاا همیشه به شادی
خاله مهديه
13 دی 93 10:06
سلام عزیزم همشهری گلم این پستت هم جالب و خواندنی بود.مخصوصا قضیه هندوانه که خیلی خندم گرفته بود . ببخشید من متوجه نشدم خودت الان ساکن کاشانی یا خانواده مادری شما ساکن کاشانن؟؟ در ضمن واسه نازنین جون اسپندی چیزی دود کن ماشالا خیلی شیرین زبونه امیدوارم هر سال شب یلدا بهتون خوش بگذره ...راستی نویسندگی خوبی داری به نظر من توی جملات و کلماتت خلاقیت دیده میشه .حیفه که خودتو به جایی نرسونی به نظر من سعی کن از این هنرت استفاده کنی ..خدانگهدارت گلم
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مهدیه جون یبار دیگه ازت ممنونم که سر زدی عزیزم من خودم تهران زندگی می کنم خانواده ی مادری کلهم کاشان هستند یعنی من تنها و غریب بدون حتی یک فامیل از خودم عزیزم در مورد نازنین خیلی لطف داری و در مورد نویسندگی خودم هم خیلی ذوق دارم اگه بگم انشاهام 20 بود شاید باور نکنی کاشان که بودم دوران دبیرستان یه دبیر ادبیات داشتیم به اسم خانوم شاطریان یه موضوع انشا داده بود به نام امید من وقتی انشام تموم شد دیدم که دبیرم صورتش خیسه خیسه از بس گریه کرده بود و بعد کل کلاس برام دست زدن از نوشته های احساسی خیلی خوشم میاد چشم عزیزم سعی می کنم روش فکر کنم
بانو
13 دی 93 10:20
عزیزم ایشاله که عزیزای دلت و خودت خوب شدین از دست این ویرووسا ما هم هفته گذشته بدجور درگیرش بودیم چه یــــــــلدایی سنتیه ادمو میبره به گذشته خوشحالم که لذت بردین
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررسی دوست عزیزخودم امیدوارم که شما هم خوب شده باشید ما که هنوز درگیر پس لرزه های بعدشیممنظورم سرفه هست که بچه ها رو کلافه کرده خودمو بیشتر خانمی ممنون از خوشحالیتون در مورد یلدای ما انشالله همیشه ی ایام به شما هم خوش بگذره
✓ مامان زهراღ
13 دی 93 11:48
سلام ریحانه جون....ممنون که جویای احوال ما بودی معلوم میشه شب یلدا حسابی خوش گذشته....فقط اون قضیه هندونه خیلی باحال بود...عیب نداره..بالاخره مرغ و خروسا هم دلشون هندونه میخاسته تو شب یلدا که شوهر شما نصیبشون کرد
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیز دلم خواهش می کنم خواهر گلم به خدا باور کن نگرانت شده بودم آره دیگه مرغ و خروسا یه دلی از عزا در آوردند
رویــــا
13 دی 93 17:54
سلام ریحانه جونم ..از خوندن شرح حال بچه ها هم ناراحت شدم و هم کلی خندیدم...ریحانه جونم از بابت مریض بودن بچه های باور کن خیلی ناراحت شدم ایشالله با خوب شدنشون لبتو خندون کنن و از نگرانی دربیای وکلی خندیدم به خاطر شیرین زبونی نازنینم..قربونش بشه خاله که توسرمای هوا برات بادبزن اورده بود...عزیزم ببخش که دیر به دیر انلاین میشم و خوشحالم دوستانی دارم که نگران حالم میشنخانوم گلم از روی ماهه بچه ها ببوس و ایشالله به زودی زود خوب بشن
مامان ریحانه
پاسخ
عزززززززززززززززززیز دلم قربون مهربونیت برم من خوشحالم که تونستم خوشحالتون کنم انشالله همیشه لبتون خندون باشه و ممنون از دعای قشنگت
خانم لبخند:)
13 دی 93 22:48
سلام عکسهای جدید عالیه
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررررسی عزیزمممممممممممم
مامان راحله
14 دی 93 18:22
_________________11111 ___________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11 _________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 _______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 _____¶¶¶¶¶¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶¶1___________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _¶¶¶__________________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _¶1______________________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶ 1¶__________111_____________________¶¶¶¶¶¶¶¶ 1¶______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1___________¶¶¶¶¶¶¶¶ _¶___¶¶¶¶1_____________1¶¶¶¶¶1______1¶¶¶¶¶¶¶ _¶1_¶¶¶¶__1¶¶¶¶¶¶_____11111¶¶¶¶_____¶¶¶¶¶¶¶¶ __¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶___¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶1__¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶¶____1¶¶¶¶¶1___¶¶1¶¶¶____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶11¶______¶1¶¶_____¶1¶1_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶__¶1_______¶1_____¶1_______¶¶¶1_¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶__¶¶1___11¶¶¶1___¶¶¶1______¶¶¶¶__¶¶¶¶¶¶ ___¶___¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶1_¶¶¶¶¶¶¶¶_¶¶__¶¶¶¶¶¶ __1¶____¶¶_________1________1¶1___¶___¶¶¶¶1 __1¶______1____1¶¶¶¶¶¶¶1__________¶1__¶¶¶¶¶ __1¶_______¶¶¶¶¶¶_____¶¶¶¶¶¶______¶1_¶¶___¶¶ ___¶______________111_____________¶1¶¶_____1¶ ___¶1_____________________________¶1¶_______¶ ___¶¶____________________________¶¶_¶¶______¶ ____¶1___________________________¶___¶¶¶11¶¶_ _____¶1_________________________¶¶_____11____ ______¶¶_______________________¶¶____________ _______¶¶_____________________¶¶_____________ ________1¶¶_________________1¶_______________ __________¶¶1_____________1¶¶________________ ____________¶¶¶________1¶¶¶__________________ ______________1¶¶111¶¶¶1_____________________
مامان آنیسا
15 دی 93 9:38
ایشالا همیشه جمعتون جمع باشه و در کنار هم شاد و خوشحال باشید
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی عزیزم از دعای قشنگت
♥ایدا♥
15 دی 93 10:25
واییی چه قدر خوشگه کوچلوی ناز خیلی دوست دارم به ما هم سر بزنید اگه با تبادیل لینک موافقید خبر بدید؟
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم چشم حتما
مامان روژینا
15 دی 93 12:57
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو
شاپرک
15 دی 93 15:54
سلام.نیکان تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده کدش ۹۶ لطفا هر کی میتونه این شماره رو اس کنه به ۱۰۰۰۸۹۱۰۱۰هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم با هر خط فقط یه رای ثبت میشه لطفا هر کس می تونه با چند تا خط مختلف رای بده کد نود و شیش ۹۶ فقط بفرستید کافیه،مرسی
زری
15 دی 93 16:22
سلام عزیزم ایشالاکه همیشه خوش باشین
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی عزیزم از دعای قشنگت
اعظم
16 دی 93 1:05
سلام یکی ندونه فکر میکنه چه کردیم بابا دل ملتو شاد کردن جرمه باشه قبول من بر میگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگردم به زودی عارفه زد به سیم آخر کار دستمون داد وبلاگ ترکید از اول شروع میکنیم با رعایت قوانین خسته کننده وبلاگ
مامان محمد مهدی
16 دی 93 19:22
سلام دخمل نازنینی دارید حتما به مام سر بزنید
مامان ریحانه
پاسخ
حتما عزیزم
مامانی(برای دخترم زهرا)
16 دی 93 19:55
سلام پست ها قبلیت رو می خوندم عزیزم چقد سختی کشیدی...خدا نازنین زهرا رو برات هزار سال سالم نگه داره انشاا اون روزای بد هرگز تکرار نشن
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررسی عزیزم از ابراز همدردیت خدا رو هزار مرتبه شکر انسان باید در هر مرحله ای خدا رو شکر کنه من شاید اولش گله مند بودم ولی وقتی با چشمان بازتری به اطرافم نگاه کردم فهمیدم تمام چیزهایی که برام اتفاق افتاد می تونست از این بدتر هم باشد بنابراین خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم به خاطر تمام داده ها و نداده هایش و چه بسا هر آنچه به ما داده نتونستیم به خوبی از عهده ی شکرش بر بیایم و انشالله که بتونیم بندگان خوبی برای خداوند باشیم
مهتاب مامان اشکان
17 دی 93 10:27
سلام ریحانه جون . خوبی ؟ نازنین جون خوبه ؟ چه خبرا ؟ چرا نیستی خانمی؟ نگران شدم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی مهتاب جونم دارم میام قربون محبتت خواهر گلم
مامان مونا
17 دی 93 15:39
سلام. عید ولادت پیامبر بزرگ اسلام ص بر شما مبارک. چه دختر نازی و چه پسر آقایی.خداحفظشون کنه. ماهم که سرگرمیم با بچه داری. البته از بچه های شما کوچیکترن و خوب دوندگی من بیشتر!ببوس زهرای گل رو.بالاخره آپ شدم
مامان ریحانه
پاسخ
ممنونم خانمی بابت تبریکتون برشما هم مبارک باشه و از اظهار لطفتون در مورد دختر و پسرم سپاسگزارم حتما به وبلاگتون سر میزنم و کوچولوهای نازتونو می بینم امیدوارم همیشه سلامت باشید و همیشه سرگرم گلهای زندگیتان باشید شیرینی این روزها برایت فراوان
مامان عسل 
18 دی 93 15:53
سلام ریحانه جونم...به به چه یلدایی بوده حسابی خوش گذروندینا..خداروشکرایشالله همیشه شادباشینواااای فداش بشم چه مدلی خوابیده مگه چقدرخسته بودییییییی جیگرخاله
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیزم جاتون خالی بله خیلی خوش گذشت امیدوارم شما هم همیشه ی ایام خوش باشید