نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

از نازنین خانوم دیگه چه خبر؟

1393/9/2 22:45
نویسنده : مامان ریحانه
2,026 بازدید
اشتراک گذاری

زیباترین گل هستی زیباترین روزهایم روزهای با تو بودنه آن روزهایی که آنچنان با صدا می خندیم که خودمان به خودمان می گوییم هیس!!!!!!

آرزوهایم با تو شکل آرزو به خود می گیرند و من رویایی ترین آرزوهایم را در تو جستجو می کنم

ای همدم روزهای پیش رو دوستت دارم به پهنای آسمان ماه و ستاره ها ،خورشید و فرشته ها

ای نوگل شیرین سخن همه ی آنچه خوبیست در این دنیا برای تو می خواهم فقط برای تو.....

گفتم امروز  از شیرین زبونیهایت بنویسم اما پیش خود گفتم نه از تمام حقایقت بنویسم تلخ و شیرینت را با هم بگویم چرا که بدانی وقتهایی بوده که ناراحتم کردی و عصبانیتم را به اوج رسوندی و وقتهایی هم بوده که با یک شیرین زبونی خستگی  رو از تنم در آوردی عزیزم می دونم هنوز زوده که مثل بچگیهامون خوبیها و شیطنت های کودکانه ات را از هم مجزا کنم و هر کدام را در یک طرف قلبم بگذارم چرا که قلب من می تواند شیطنتهای کودکش را به خوبیها و زیبایی ها معنا کند و با تمام و جود کودکش را دوست داشته باشد و شیطنتی در آن نبیند انگار شیطنتهایت را با قلمی نامرئی در وجودم می نگارند که به هیچ صورتی دیده نمی شود  اما من شیطنت هایت را می نویسم فقط برای اینکه خاطره ای باشد از دوران طفولیتت  پس شروع می کنم از آنچه باید از این روزهایت بدانی

امید باغ زندگیم 3 سال و 3 ماهه شده ای اوج روزهای لجبازی  در یک جا خونده بودم که این لجبازی ها از سه سالگی تا پنج سالگی ادامه داره پس خداوندا به من مادر صبر ایوب عطا فرما تا بتونم از پس این وروجک بربیام

نازنین خانوم ما  در روزگار سه سالگیش خیلی بهونه گیر شده ، هر موقع چیزی بر خلاف میلش باشه وسایلو به اطراف پرت می کنه ، جیغ میزنه ،با داداشی یکی به دو میکنه  خلاصه کلافه می کنه منو.....

چند شب پیش آبمیوه دستش بود اومد از پله آشپزخونه که ارتفاع کمی هم داره بیاد پایین دادشی آروم بهش خورد و خیلی آروم رو زمین افتاد حتی آبمیوشم نریخت بعد خانمی لیوان آبمیوشو همونجا روی فرش خالی کرده منم که طبق معمول عصبانیعصبانیگفتم نازنین برای چی آبمیوه رو ریختی میگه چون داداشی منو انداخت زمین (دلیل و برهان بهتر از این)

همون شب موقع شام دستاشو قشنگ تو غذاش شسته منم از دست کاراش شاکیشاکی گفتم نازنین کثیف کاری نکن بعدش با اون دست چربش تمام لباسای منو کثیف کرده بعدم تمام غذا رو ریخته تو سفره یعنی واقعا اشک تو چشمای من جمع شده بود و می خواستم گریه کنمگریهگریهگریه(اما بازم صبر صبر صبر)

و باز همون شب همچین تبلته داداشی رو رو سینه اش پرت کرده که طفلی از درد به خود می پیچید اون شب بهش کم محلی می کردم هی می گفته مامانی چیه چرا باهام قهری بهش تو ضیح دادم به خاطر کارای بدشه ولی زهی خیال باطل انگار نه انگار که اتفاقی افتاده یا اینکه تازه اتاقشو جارو کرده بودم که تخمه آفتابگردونو برداشته و همه رو تو اتاق ریخته یعنی تو یه روز کلی کار بد  واقعا اون روز مستاصل شده بودم اما شب شد خوابیدیم صبح شد با صدای   نازنین خانوم که مامان پاشو تامپ آسمون روشن شده چقدر می خوابی (منظور لامپه)از خواب بلند شدم و انگار دیروزی و قهری و ناراحتی وجود نداشته چرا که با گفتن تامپ آسمون آی گرفتم بوسش کردم و چلوندمشچشمک

حالا  دیگه بریم به مطلب اصلیمون بپردازیم که واقعا جز عاشقانه های ما مادراست یعنی شیرین زبونیهای بچه هامون

از پله آشپزخونه که میریم بالا یه دیوار کاشی شده است و پایین ترش یه دیوار سفید از بس نازنین خانوم دست کثیف می زد به این دیوار کاشی شده بهش یاد دادم که این دیوار خودته و اون سفیده هم دیوار داداشیه ببینم کی دیوارشو از همه تمیزتر نگه می داره یه روز نگاه کردم دیدم خداییش دیواره تمیز مونده گفتم نازنین آفرین مامان دیوارت چقدر تمیزه گفته آره مامان دیوار خودمو تمیز نگه داشتم عوضش دستمو زدم به دیوار داداشی تا دیوار اون کثیف بشه دعواش کنی ذره بین چشمامو که به کار انداختم دیدم بعععععععله جای پنج تا انگشت کوچولو رو این دیوار سفیده است یعنی دهنم از تعجب اینطوری وا موندهتعجبتعجبتعجب (یعنی خصومت خواهر و برادری تا این اندازه)

عزیزای دلم کار ما شده که هر شب یه ماهی قزل آلا رو از فریزر بیاریم بیرون و با صدای ماهیه بگیم صدا همچین کلفت(ماهی بیا نازنینو بخور)مجبورم می دونید مجبور

میگه مامان من گفتم مایع دستشویی بنفش بخریم میگم آره میگه من اشببا (اشتباه) کردم مگه ما نمی خوایم ماشینه سفید بخریم میگم چرا میگه ماشین سفید مایع دستشویی سفید حالا شما دوستان وجدانا (ربط این دو تا رو با هم دیگه پیدا کنید)

این روزا همه چیزو برعکس میگه مثلا میگه مامان داداشی هوا گرمی رفته بیرون (منظور هوا سردیه)من خانومم نرفتم بیرون

یا کلی لباس تنش کردم میگه وای مامان چقدر من سبک شدم (منظور سنگینه)

یا اینکه به باباش گفته بود خامه بخره بابایی یادش رفته بود اومده میگه بابا دیدی اولش خامه یادت رفت بخری(منظور آخرش)

داشتم اندر فواید خامه ساده باهاش حرف می زدم اینکه شما همیشه خامه شکلاتی می خوری و خانم دکتره می گفت خامه شکلاتی کلسیمش کمه گفت مامان کلسیم چیه گفتم مامان استخوناتو قوی می کنه گفته خانوم دکتره بده نمی گه استخون بره تو گلوم گیر کنه خفه میشم می گه کلسیم بخورید بازم ما تعجب (آخه یکی نیست بگه مادر خوب بچه ی سه ساله چه می دونه کلسیم چیه!!!!!)

همچنین داشتم نماز می خوندم اومده رو کمرم نشسته نذاشته پا شم بعد از کلی  دست و پا زدن و الله اکبر دوباره اومده جلو ام نشسته نذاشته برم سجده گفته بیا رو پا من سجده کن همچین خبیثانه شیطانبعدش که نماز تموم شده گفتم نازنین برا چی اینکارو کردی خدا منو میبره جهنم می سوزما گفته خوب بسوزی چند روز بعدش با پوریا دعواش شده میگه خدایا مامانمو دیگه تو جهنم نسوزون بیا داداشمو ببر جهنم بسوزه خندونک یعنی قربونت برم خدا که این وروجک باید برات تعیین تکلیف کنه!!!!!!!!

یا آینده رو به جا گذشته به کار میبره میگه فردا رفته بودم خونه عمو

نوه ی عموش ده ماهشه بهش میگه حلما بدو بیا بغل خاله نازنین آخه بگو فنچ مامان تو خودت هنوز نی نی ای خاله گفتنت باقیه

میگه مامان گردمت (منظور گردنه ) درد می کرد خوب شد میگم آره میگه خدا نکنه  با  تعجب نگاش کردم حالا خوب شد ادامه ی حرفشو زود زد اگه نه خیلی از زندگی نا امید می شدم گفته خوشحالم که گردمت خوب شد منو میگیآرام دیدم طفلی می خواسته بگه خدا رو شکر گردنت خوب شد بلد نبوده گفته خدا نکنه ( شرمندگی  از خودخجالتخجالتخجالت)

و از غلط غلوط گفتنای عسل مامان :

تامپ تتاق(لامپ اتاق)                           مسارفت (مسافرت)           تصااف (تصادف)               پنگوال(پنگوئن)

صندق(فندق)                    قرچی (قیچی)             فروشگاه های پیسان (فروشگاه هایپر سان)

فلش گاند( فلش تانک)

واینم عکسهای عزیز دل مادر که با التماس گرفتم آخرشم وعده ی اسباب بازی بهش دادم که بعد مجبور شدم موتوری که چند سال پیش عمو محمد برای پوریا از مکه آورده بوده و بهش بدم هر چی گل پسرم اسباب بازی تمیز نگه میداشت نازنین خانوم تو طرفة العینی داغونش می کنه  (و همچنین باید متذکر بشم نازنین خانوم از بچگی با کلیپس و کش مو و گیره سر وتل و اینجور چیزا مشکل اساسی داره و ما حسرت به دلمون مونده موهای دخترمونو خوشگل کنیم یعنی دو دقیقه ای درش میاره محض تذکر)

 

 

 

بقیه ی عکسها در ادامه ی مطلب

 

 

نظرات (43)

عمه فروغ
3 آذر 93 20:40
سلام ریحانه جون خوبی؟ ای جونم هزار ماشاا.. به نازنین شیرین زبون الهی همیشه شاد باشی عزیزم لجبازی اقتضای سنش هست ان شاا.. که بهتر بشه و خدا به شما هم صبر بده
مامان ریحانه
پاسخ
آی گفتی فروغ جون یه وقتایی می خوام سرمو از دستش بزنم به دیوار یعنی به هیچ صراطی مستقیم نیست عزیزم لطف کردی که اومدی
مریم مامان آیدین
3 آذر 93 21:01
سلام ریحانه جون خوبی دوستم ای من قربون این وروجک برم...خییلی شیطون ولی شیرین شده واااای مگه این دوره لجبازی معروف دوست نداشتنی ! دو تا سه سالگی نبود!!!بابا چرا هی رشد میکنه.... آی گفتی....هرکاری میکنن و بعد با یه قربون صدقه به جا هیچی تو ذهنمون نمیمونه قربون خباثتش.....نمیگه جای دستای کوچولوش معلومه کار داداشش نیست خیلی قشنگ نوشته بودی دوستم....ببوس فرشته های نازت رو
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررسی مریم عزیز از محبت فراوانت من نمی دونم از تی وی شنیدم یا تو نت خوندم این تو ذهنم مونده که3 تا 5 سالگی بدین صورت ما اول راهیم عزیزم قربونت برم از ابراز محبت قشنگت شما هم آیدین دوست داشتنیو خیلی خیلی زیاد ببوس
مریم مامان آیدین
3 آذر 93 22:33
راستی ریحانه جون درباره خامه شکلات پسر من اصلا نمیخورد خامه....یک بار بهش خامه شکلات دادم و دوست داشت ....من هم زرنگ شدم....از فرداش تو کاسه کوچولو براش درست میکردم ولی هر بار یه کوچولو خامه سفید هم قاطیش کردم و هربار بیشتر الان نصف نصف خامه شکلات و سفید میدم سفید بیشتر...همین قدر خامه شکلات قاطی میکنم که رنگش شکلاتی بشه اگه نازنین جون متوجه نمیشه امتحان کن دوستم
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم اتفاقا تو یکی از پستات خونده بودم من از وبلاگی که خوشم بیاد همه ی پستاشو می خونم به این مطلبم برخوردم خیلی از خلاقیتت خوشم اومد چشم من هم امتحان می کنم ببینم جواب میده یا نه بازم ممنونم ازت عزیز دلم
مامان زهرا
4 آذر 93 9:00
عاشق شیرین زبونی هااشم..... خدا حفظش کنه
مامان روژینا
4 آذر 93 9:31
پستت خیلی جالب بود ریحانه جونکلی خندیدماز دست این وروجکاوالا دخترای ما فکر کنم دست هر چی پسره از پشت بستنخونه ما که در عرض چن صدم ثانیه طوری به هم میریزه عینهو سرزمینی که سونامی زده بهشولی بازم عاشق این شیطنتا و شیرین زبونیهاشونم بخدااز خدا می خوام فقط بهمون صبر بده ریحانه جونمملوسکم چه ژستای خوشگلی گرفته بخورمش
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت برم ریحانه جون از اینکه وقت گذاشتی عزیزم آی گل گفتی باور کن آنقدر که این نازنین ریخت و پاش داره پسرم نداشت همیشه پوریا میگه مامان این چقدر شلخته ست کی بیاد اینو بگیره حالا بعدشم کی میگه پسرا شیرن مثل شمشیرن حالا که دوره زمونه عوض شده باید برای دخترا بخونن والا
مامان 3جوجه طلایی
4 آذر 93 11:59
چه دخمل نازی
مامان راحله
4 آذر 93 14:31
ای دختر شیرین و شیطون بیام بخورمت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی راحله جونم از محبتت
مامان 3جوجه طلایی
4 آذر 93 14:52
چقدر بچه ها به هم شبیه هستن و لجباز و ما مادرا...
مامان ریحانه
پاسخ
و ما مادرا صبور ، با گذشت و آرام خداییش اگه یکی غیر از این وروجکا این بلا ها رو سرمون می آوردن گذشت می کردیم؟؟؟؟؟ فکر نکنم
مهتاب مامان اشکان
4 آذر 93 15:43
سلام ريحانه جونم.دير دير مطلب ميذاري اما گل ميكاري.ماشااله به دختر گلت نازنين خانوووووووم.خيلي جالب بود .من فكر ميكردم فقط پسرا اينقدر لجبازند و ريخت و پاششون زياده اما انگار دخترا هم دست كمي از پسرا ندارند.خوبه حالا تو موفق ميشي بالاخره ازش عكس بگيري والا من كه حسرت به دل موندم ،آخه آتليه هم ميبرمش بازم نميشه. نازنين جوووووووونمو ببوسش.
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم دست رو دلم نذار که خونه یعنی من پسرم 13 سالشه کوچیک که بود آنقدر تمیز بود که همه ازش تعریف می کردن الانشم تمیزه اما این دختر شیطون یعنی آخرای تابستون فرش آشپزخونه رو شستم همون روز اول استکان چایی رو ریخت روش و فقط میگه آخ دیدی مامان چی شد همین که گفتم خدا صبر ایوب بده خواهر
مامان عسل 
4 آذر 93 15:43
سلام خاله نازنییییییینفدای شیرین زبونیت بشم خوشگل خاله قربون لجبازیات بشم من عسسسسسسیسمعسل میدونی کی لجبازیش گل میکنه آخرشب موقع خواب اگه چیزی بخوادوندیم ازصمیم قلب جیغ میزنه ماهم سریع اطاعت امر میکنیم فداتون بشم عزیزای دلمراستی باافتخارلینک شدین...
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم ممنون از محبتت خانومی یعنی عسل فقط شبا لجبازی می کنه نازنین خانوم ما روز و شب نمی شناسه شب که میشه میگه خامه می خوام بعدش میگه میوه می خوام البته شب که میگم ساعت یک - یک و نیمه ها دوباره میگه آب می خوام میگم دیگه بخوابیم میگه نه غذا می خوام و دوباره از نو شروع می کنه خداوندا به فریاد دلم رس
مامان نیلوفر
4 آذر 93 18:14
قربونت برم عزیزم با شیرین زبونی کردنت با مامانی لجبازی میکنی
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه عزیزم آره خاله ایی لجبازی می کنه چه لجبازیی
مریم(مامان کیان)
4 آذر 93 18:35
عزیزمی نازنین خانم با این حرف ها و کارات میبینی ریحانه جون ما هر کاری کنیم این وروجک ها از ما جلوترن ..... اون ماجرای دیوار خیلی جالب بود
مامان ریحانه
پاسخ
بله عزیز دلم جلوتر که چه عرض کنم سرعتشون با سرعت نور برابری می کنه
حنانه
4 آذر 93 18:58
سلام ریحانه جون گل دختری خوبه ؟ چقدر این دخملی شیرینه خدا حفظش کنه هرچی بچه ها کمتر شکلات مصرف کنن بهتره لجبازی خواهر برادری هیچ ربطی به سن نداره خیلی حال میده داداش بزرگتو اذیت کنی
مامان ریحانه
پاسخ
حنانه جون این مورد آخریو داشتیم!!! هر چند که خودم داداش کوچیکه اذیتم می کرد
حنانه
4 آذر 93 19:25
وای ریحانه جون حس خیلی خوبیه داداشتون اذیت کنی اصن باید داداشو اذیت کرد تا بره کلی چیزای خوشگل برای آبجیش بخره
مامان ریحانه
پاسخ
طفلی بچم پوریا خیلی دوستش داره ولی نازنین سر به سرش میذاره و کلافش می کنه
مامانی
5 آذر 93 11:22
عزیزم باعث افتخاره منم وبلاگ دخمل شما رو لینک کردم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررسی عزیزم
mamane radin
5 آذر 93 11:25
ماشااله ، خدا حفظش کنه ، دیدی وقتی زبون میریزن چقد خوششششمززززززه میشن؟ واقعاً آدم نمیتونه جلوی خودشو بگیره
مامان ریحانه
پاسخ
یعنی خوردنی و خواستنی
مامان بهی
5 آذر 93 12:04
ماشاالله به اين دختر خوشگل. بله بچه ها تو يك سني خيلي لجباز ميشن ولي بايد تحمل كرد ولي وقتي شيرين زبوني مي كنن ادم همه چيزا فراموش مي كنه.
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم خیلی برای یه لحظشونه همچین زندگیو کن فیکون می کنه که بیا و ببین یعنی نفس کم میارم
مامان هستیا
5 آذر 93 12:45
سلام خاله جون عزیزم خوبی؟فدای اون شیرین زبونی و بلبل زبونیت بشم عزیزم همه بچه ها تو این سن لجبازی میکنن دیگه باید تحمل کرد ژست هات خیلی نازن گلم خودت هم که نازنین خانمی دیگه
مامان ریحانه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون بله عزیزم چاره ای نیست جز تحمل روی ماه شما و هستیا جونو می بوسم
مامان راحله
5 آذر 93 16:47
.$$$$$$_______________ ______________$$$$$ __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$* ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$* ____$$$$$$$$$$$$___ .____.___$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$ ______****$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$**** __________,,,__*$$$$$$@$$$$$$*,,,,,, _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,, ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@@@@_*$$$$$$$$$$$$$ * ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__$$$$$$$$$$$$$*,, _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___$$$$$$$$$$*__ *',, *____,,*$$$$$$$$$$__________$$$$$$$$$$*,,____* ______,;$*$,$$**'____________*$*$$*$***,, ____,;'*___'_.*_________________*___ '*,, ,,,,.;*_____________---________________ '**,,,,
پوریا
6 آذر 93 0:42
وبلاگت خیلی قشنگه
مامان منصوره
6 آذر 93 16:31
امان از دست این بچه ها وای خدا نکنه که رو دنده لج بیفتن دیگه نمیشه کاریشون کرد آوای منم با اینکه به نسبت هم سناش خیلی آروم وحرف گوش کنه ولی به قول خودش یه وقتایی به حرف شیطون گوش میده وکارای بدی میکنه منظورش همون لجبازیه.خدا حفظشون کنه
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم درست مثل نازنین کارای بد که انجام میده میگه شیطون بلاه بود باور کن شیطون روزی هزار بار از دست این بچه ها سرش به دیوار می کوبه عزیزم آوای ناز و دوست داشتنیو ببوس
ابجی سجا
7 آذر 93 15:05
اااااااااابيم
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم اومدم و عکسای خوشگل و ناز سجا جونو دیدم زنده باشه خانوم طلا
مامانی بهار
7 آذر 93 18:10
سلام عزیزم چه هزار ماشاالله به دختر خوشگلم مامانی جون منم از دوستی با شما خوشحالم وبا افتخار شما لینک شدید.
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررسی عزیزم از محبتت
مامان فرخنده
8 آذر 93 13:07
ريحانه جونم قربون اون دلت بشم نگران من نباش ديدم توي وب مرسانا جون نگران من شدي شنبه ها چون اولين روزكاري هست فوق العاده سرم شلوغه امروز هم كه دير اومدم سركار ديگه بدتر ريحانه جون نگران نباش در مورد لجبازي نازنين زهرا زياد عكس العمل نشون نده اون بدتر ميكنه مقطعي هست زود خوب ميشه شايد حوصله اش توي خونه سر ميره كه داره همچين كارهايي ميكنه كه بيشتر بهش توجه كنيد به قول خودتت فقط صبر صبر صبر نازنين زهراي گل قربونت بشم با اون حرف زدنهاي نازت تامپ تتاق خارجيه خاله جون جديده نه
مامان ریحانه
پاسخ
فرخنده جون عزیزم امان از این دل که به یکی عادت کنه یعنی باور کن اگه یکی از شما دوستان چند روزی نباشید واقعا نگران میشم عزیزم خسته نباشی انشالله خدا سلامتی بهت بده آره عزیزم به هوای اینکه مامانم اینا از ما دورن ما تقریبا غریبیم که این باعث میشه نازنین خیلی احساس تنهایی کنه بابایش هم با مهد مخالفه میگه خودت که شاغل نیستی برای چی بره مهد من بیشتر نظرم اینه که از تنهایی در بیاد عزیزم ممنون که بهم سر زدی
ابجی سجا
8 آذر 93 13:31
عشقت را نازنین در آسمان دلم چنان اوج دادم میتوانم تا آخرین نفس به نظاره زیباییش بنشینم تو لیاقت این اوج را داری پس تا ابد در این آسمان جولان بده
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم چه نثر زیبایی داری خیلی از نوشته هات خوشم میاد من عاشق ادبیاتم و رشته ام تو دبیرستان ادبیات بود یعنی این نثر همچین حس خوبی به من میده بازم ممنون از محبتت گلم دوست دارم خیلی زیاد سجای عزیزو ببوس
کیان
9 آذر 93 10:28
اییییییییییی نازنین خانوم شیطون آقا موشی بیاد شما رو بخوره مامانو بابام این چیزا رو که میخونند پشتشون میلرزه آخه من از همین الان که سه ماهمه اینقدر لجبازی در میارم که مامانو بابا حسابی کم آوردند حالا وای به حال اینکه منم هم به سن نازنین خانومی برسم . خدا به داد برسه
مامان ریحانه
پاسخ
مامانی جون حالا کجاش و دیدی تازه اول راهی حالا حالاها تحمل بایدت تحمل
مامان زهرا
9 آذر 93 11:50
سلام عزيزم. شما لطف داري باعث افتخارهمنم شمارو لينك كردم ريحانه جون
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررسی عزیزم
مامانی
9 آذر 93 21:30
قربون این دخملک شیطون شیرین زبون
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررسی عزیزدلم لطف کردی اومدی
مامان دینا
10 آذر 93 10:58
سلام ممنون که به ما سر زدین با افتخار لینکتون می کنم امیدوارم بیشتر به هم سر بزنیم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیز دلم حتما
مامان یاسی
10 آذر 93 22:16
آخییییی دخمل شیرین زبون. متوجه نشدم چرا ماهی رو از یخچال در میارید و میگین نازنین رو بخوره؟؟؟!!!
مامان ریحانه
پاسخ
عزیز دلم ممنون که اومدی والا نمی دونم آخه یبار ماهی درست می کردم ماهی نشونش دادم خودش گفت ماهی بیا منو بخور حالا انگاری خوشش اومده میره سر فریزر میگه مامان بگو ماهی نازنینو بخوره دنیای بچه ها دنیای پر رمز و رازی عزیزم
مامان مهراد
11 آذر 93 10:49
__________________________111¶¶¶111 _______________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________11111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________1¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶1 _______¶¶¶11¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶11111111¶¶¶¶¶¶¶1 ______¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶1111¶11¶¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111111¶¶¶11111111 _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111¶¶¶111111111¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________¶¶¶¶¶¶111¶¶¶111111¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶111¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶111¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶1¶¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶ ____________1¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶ ______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____¶____________11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶_____________1¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11 __¶¶¶¶____________¶¶¶11¶¶1 _¶¶¶¶¶1___________¶___11¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶1__________¶__¶1¶¶¶ ¶1¶1¶¶¶¶_________¶¶_1¶¶¶1 ¶11¶¶¶¶¶¶_______1¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶¶1_11111 ¶¶¶¶¶¶¶¶______¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶¶¶¶¶_____¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶11¶¶¶¶____¶¶¶_¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶11¶¶¶__1¶¶¶____¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶1__¶¶¶1______¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶1___1¶¶¶__________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶__¶¶¶¶______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ 1¶¶¶¶___________________111¶11¶1 ¶¶1
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررررسی عزیزم
مامان مهری
11 آذر 93 11:19
__________________________111¶¶¶111 _______________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________11111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________1¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶1 _______¶¶¶11¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶11111111¶¶¶¶¶¶¶1 ______¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶1111¶11¶¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111111¶¶¶11111111 _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111¶¶¶111111111¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________¶¶¶¶¶¶111¶¶¶111111¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶111¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶111¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶1¶¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶ ____________1¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶ ______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____¶____________11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶_____________1¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11 __¶¶¶¶____________¶¶¶11¶¶1 _¶¶¶¶¶1___________¶___11¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶1__________¶__¶1¶¶¶ ¶1¶1¶¶¶¶_________¶¶_1¶¶¶1 ¶11¶¶¶¶¶¶_______1¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶¶1_11111 ¶¶¶¶¶¶¶¶______¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶¶¶¶¶_____¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶11¶¶¶¶____¶¶¶_¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶11¶¶¶__1¶¶¶____¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶1__¶¶¶1______¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶1___1¶¶¶__________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶__¶¶¶¶______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ 1¶¶¶¶___________________111¶11¶1 ¶¶1
مامان مریم
11 آذر 93 13:45
ممنون عزیزم نازنین زهرام خیلی ملوس و دوست داشتنیه.خداواستون حفظش کنه.
مامان مریم
11 آذر 93 16:21
لینک شدی عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
مرررررررررررررررسی گلم
مامان
11 آذر 93 21:28
ماشاالله به دخمل خوش زبون.انشاالله که خدا همیشه پشت و پناهت باشه.اینم یه بوس جانانه برای گل دختر ومامانش
مامان ریحانه
پاسخ
یه دنیا ممنون عزیز دلم لطف کردی اومدی
مامان نازنین جون
11 آذر 93 23:12
سلام مهربون ،ممنونم از اینکه بهمون سر زدین خدا حافظ و نگهدار دخملی گل و بامزه تون باشه من با اجازه تون لینکتون کردم،انشاا... دوستای خوبی باشیم
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررسی عزیزم امیدوارم دوستیهامون پایدار باشه
مامان نازیلا
13 آذر 93 17:59
سلام ریحانه جون خوبی عزیزم قربون این وروجکت برم...خییلی شیرین شده خیلی قشنگ نوشته بودی ببخش که دیر سر زدم...ببوسش
مامان ریحانه
پاسخ
خواهش عزیز دلم اشکال نداره شما لطف داری رادین عزیزمو خیلی ببوس
سما مامان مرسانا
13 آذر 93 19:09
به به سلام نازنين خانوم خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟ديگه نمياي پيشمون شوخي كردم اميدوارم حالتون خوب خوب باشه گلم مطلب گذاشتم بيا ببين
مامان ریحانه
پاسخ
عزیزم حتما میام
مامانی
15 آذر 93 1:04
بوس بووووووووووووس هزار تا
مامان ریحانه
پاسخ
مررررررررررررررسی خاله جون
مامان زهرا
15 آذر 93 15:25
سلام ریحانه جان . همیشه سلامت وشاد باشی گلم . عزیزم منم شمارو لینک کردم .ببوس دخترنازتو .همشهری جان
عمه فروغ
15 آذر 93 16:56
سلام ریحانه جون خوب هستید؟ نازنین جونم خوبه؟ فقط اومدم احوال پرسی نازنین جونم ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
عززززززززززززززیزم فدای تو بشمچقدر شما مهربونی مرررررررررررررسی عزیزم ما خوبیم روزگار شما چطوره انشالله همیشه خوش و خرم باشید
سما مامان مرسانا
16 آذر 93 15:17
سلام گلم خوبين؟؟؟؟؟؟گلم بيا درخت كريسمسمو ببين خودم درستش كردم
مامان ریحانه
پاسخ
به خدا سما جون حوصله ات جای تحسین داره ها
بانو
18 آذر 93 10:37
ریحانه جون مامانی خیلییی قشنگ مینویسه برات اونقدر جزییات رو کامل توضیح میده که همه رو تجسم کردم خوشبحالت با این مامانت ایشاله همیشه زیر سایه پدر و مادرت باشی گلم
مامان ریحانه
پاسخ
خانوم گل خجالتم میدی با این همه تعریف فدات بشم من که انقدر مهربونی