اندر احوالات این روزهای نازنین طلا
سلام باز اومدم به دور از غم و غصه ها از نازنینم بگویم در این روزها که حال و هوای چشم مسلمونا به خاطر مصائبی که به امام حسین و اهل بیتش وارد شده بود بارونی بود و همزمان با بارش رحمت الهی به عزاداری می پرداختند وهمچنین از ابراز همدردی شما عزیزان که همیشه لطف داشتید و به یاد نازنینم بودید و حال او را جویا میشدیدامروز باز می خوام یه کم از شیرین زبونیهای دخترکم در این روزها بگویم که حال و هوای محرمو داره و فارغ از اتفاقات گذشته کمی روحیه ام عوض شود تا ادامه درمان نازنین که توکل می کنم به خدای بزرگ و صاحب این روزها ارباب تشنه لبمان آقا ابا عبدالله الحسین (ع) و علمدار شجاع سپاهش آقا ابوالفضل عباس باشد که لطف این بزرگواران شامل حال نازنین 3 ساله ی من هم شود
آمین
گفته بودم که نازنین جوجوی ما عاشق رقص و عروسیه یعنی کافیه یه قسمت کمی از آهنگی پخش بشه خانم بیاد وسط و شروع به رقصیدن کنه نزدیکی های محرم که شد پسرم گفت مامان اونجوری که این میرقصه تو محرم چکار کنیم که نرقصه گفتم دیگه باید بهش یاد بدیم که شهادت و نباید برقصی خلاصه آموزشو شروع کردیم و کاملا بهش تفهیم کردیم که نباید برقصه و عزیز دل مامان هم زودتر از انچه که تصورشو بکنیم این مساله رو قبول کرد حالا ما بودیمو امر و نهی ها خانم طلا و بشنوید حال و روز ما را به خاطر درک صحیح نازنین خانوم از محرم
یه روز اوایل محرم بابایش داشت سرود مرحوم محمد نوریو می خوندبا این مضمون که (ما برای اینکه ایران .......) و با این توضیح که همسری عاشق سروده های استاد محمد نوریه و بیشتر وقتا با خودش زمزمه می کنه یه دفعه ای نازنین رفته پیش باباییشو گفته خاک به سرم معلمه(منظور محرمه) داری آننگ می خونی(منظور آهنگه) بابایش گفته چشم ببخشید با قیافه ای اخمو گفته بگو دیگه تکلال نمیشه و بابایی تسلیم و
و مورد دیگه اینکه اوایل هنوز نمی تونست بین نوحه و آهنگ تشخیص دهد تا نوحه می ذاشتند یه کم شروع می کرد به رقصیدن تا می گفتم نازنین محرمه یه دفعه میزد به سینه می گفت مامان جون حواسم باشه می خواستم سینه بزنم الکی رقصیدم تا تو خوشحالت بشه یعنی دوره و زمونه ایی که بچه ها مامان باباهاشونو دست میندازن
از دیگر احوالات خانوم اینه که من فکر کردم دیگه می تونم سرگذشت حضرت علی اصغرو براش بگم همچین چشاشو به من دوخته بوده خدا می دونه حواسش دنباله کدوم شیطنتش بود منم همچین خوشحال که دخترم داره گوش میکنه آخرش که شده میگم نازنین دشمن حضرت علی اصغرو چیکار کرد میگه هیچی بردش دادبه مامانش گفت خانوم بچتو بگیر بعدش دوید و رفت دنبال بازیش منو میگی متفکر از نبوغ این بچه
دیروز رفتیم یه جا تعزیه ببینیم یهویی هوا سرد شد دو تا خانوم تو یه ماشینی که کنار ما بود نشسته بودند به من گفتن خانوم بذار دخترت بیاد تو ماشین بشینه هوا سرده حالا منم می دیدم که دارن با نازنین صحبت می کنند بعد که داشتیم میرفتیم خونه گفتم نازنین، خانوما بهت چی می گفتند گفت هیشی نمی گفتند بعد کلی اصرار گفته گفتند نازنین خانوم اسمت چیه بازم گفته گفتند اسم داداشت چیه گفتم خوب دیگه چی گفتن گفته پرسیدن اسم مامانت چیه من ذوق کردم گفتم خوب چی گفتی گفته راستی مامان اسمت چی بود من حباسم نباشه(حواسم نباشه) اسمت چیه منم عصبانی گفتم آخه آی کی یو اسم من ریحانه ست گفته آها نینانه خانوم گفتم حالا به خانوما گفتی گفت نه دیگه من اسمت حباسم نبود یعنی یه مادر در عین عصبانیت می خواد جوجو شو بچلونه بعدش فداش بشه بعد بغلش کنه بعدشم بوسه بارونش کنه درست عین حالت من در اون موقع
و از موارد دیگه اینکه دیشب تالار نزدیک خونمون نذری می داد و مسجدی های محل رو دعوت کرده بود این خانم طلا هم فکر میکنه هر جا میره تالار یعنی اونجا عروسیه حالا می خواد عزا باشه ولیمه مکه باشه همه جا سراغ عروسو می گیره خلاصه دیشب تو تالار دوستشو از دور دیده یه دفعه داد میزنه مامان طنینم اومده عروسی حالا ما باید چقدر خجالت زده بشیم با این دخمله
عمه اش غذای نذری آورده می خواسته بره گفته عمه قابلمتو نمی بری عمه گفته قابلی نداره باشه برای شما با خوشحالی خندیده میگه عمه میگه قابلی داشته باشه این قابلمه برا خودتون
صبح رفته بودم همینطوری یه کد موزیکو تست می کردم چشاشو باز کرده و گفته مامان یه آننگه سینه بذار
براش می خونم خاله خاله جون قربونتم صدقه بلا گردونتم میگه اوا مامان فکر کنم حباست نیست که معلمه
و همچنین اندر احوالات دیگر که یه روز داشتم قلقلکش می دادم دیدم نمی خنده گفتم مامانی خندت نمیاد گفته چرا یادت رفته معلمه نباد خندید وووووووووووووواین قصه سر دراز دارد..... حالا خداییش شما بچه ای دیدید که به این قشنگی تفهیم بشه که نذاره دست از پا خطا کنید من که گیجه گیجم
اینم نازنین خانم با شال محرم پارسال داداشی و چادر مامانی که همه اینا رو خودش سرش کرده و در مجموع خانمی شده برا خودش (توجه کنید چادرو برعکس سر کرده)