نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

دوران طلایی مامانی

سلام جوجوی مامان  باز هم اومدم برایت بنویسم از گذشته ای نه چندان دور  از روزهایی که با تمام امید و آرزو در وجودم جا گرفتی  روزهای سختی را برای به دست آوردنت پشت سر گذاشتم ولی این سختیها به شیرینیش می چربید خصوصا روزی که دکتر کامبیز طارمیان سونوگرافیست با صدای بلند داشت می گفت جنین 16 هفته و 5 روز همه چیز نرمال و جنسیت دختر وقتی این قسمت رو شنیدم ازش پرسیدم آقای دکتر چی گفتید بچم چیه که دوباره گفتند دختر وای جیگر طلای مامان نمی دونی اون موقع چه حس زیبایی داشتم مونده بودم این خبرو چه جوری به بابایی بدم آخه میدونی بابایی خیلی دختر دوست داره اندازه همه ی دنیا وقتی اومدم بیرون اولش یه کم اذیتش کردم گفتم پسره  قیافش اینطوری شد ...
14 مهر 1393

صدای قلب کوچکت امیدم را زنده کرد

پرنسس کوچولوی من از روزگاری برایت می نویسم که خداوند شیرینی و حلاوت وجودت را در وجودم قرار داد نه سالی بود مادر شدن را با تمام وجودم حس کرده بودم ولی انگار بار دیگر برای اولین بار می خواستم مادر شوم چه حس زیبایی بود .در کنار آنهمه زیبایی سختیهایی هم داشت مثلا در ابتدای سونو گفتند که ساک حاملگی تشکیل شده ولی جنین نیست و باید سقط کنی خدایا چه روزهایی بر من گذشت  کارم شده بود گریه تا اینکه بابایی اومد گفت یه خانم دکتر هست که میگن خیلی کارش خوبه  اگه بخوای بریم  خانم دکتر ویزیتت کنه انگار همه چیز دست به دست هم داده بود و خدای مهربون می خواست که شما باشی و قند عسل همه بشی چون پیش اون خانم دکتر رفتن همانا و ماندن شما تو این...
8 مهر 1393